روشنایی های شامگاه

ناهید و مشتری در ماه آینده به گونه ای نامعمول در آسمان، نزدیک به هم دیده خواهند شد.
این مقارنه ی سیاره ای را می توان به راحتی و با چشم غیر مسلح تماشا کرد زیرا ناهید (زهره) درخشان تر از همه ی ستارگان پس زمینه خواهد بود، و مشتری هم تقریبن به همان روشنی دیده خواهد شد. برای دیدن این هم ترازی نزدیک، خیلی ساده پس از غروب آفتاب، به آسمان باختری نگاه کنید.
این دو سیاره در 15 مارس به نزدیک ترین فاصله از یکدیگر خواهند رسید و در آن زمان، فاصله شان از هم تنها حدود 3 درجه خواهد بود. [البته] فاصله ی سیاره ها در فضا چندان کمتر نمی شود و از زمین چنین به نظر می رسد که ناهید تقریبن از برابر مشتری می گذرد.
در تصویر نرکیبی بالا که هفته ی گذشته در کاتالونیای اسپانیا گرفته شده، یک هلال روشن ماه در سمت راست ناهید دیده می شود، و مشتری را هم نزدیک بالای تصویر می توان دید. عکس این دو گوی دوردستِ روشن از نور خورشید، از پشت تندیسی گرفته شده که نبرد افسانه ای میان یک جنگجو و یک اژدها را نشان می دهد.
یک گالری از تصاویر مقارنه را می توانید در Asterisk ببینید - صفحه ی گفتگوی APOD ناسا. در صورت تمایل شما نیز می توانید این صفحه را همراهی کنید.
مقارنه ی بعدی ناهید و مشتری در ماه می روی خواهد داد.

واژه نامه:
Venus - Jupiter - planetary conjunction - planet - crescent moon - warrior and a dragon - Asterisk - APOD

منبع: apod.nasa.gov

خورشید ما زمانی بزرگ تر بوده ---- "هزارمین پست این وبلاگ"

* بر پایه ی الگوهای استاندارد، خورشید در جوانی بسیار کم نورتر بوده. ولی این ما را با یک پارادوکس روبرو
می کند، چرا که در آن صورت، دمای سیاره های زمین و بهرام می بایست کمتر
از آن بوده باشد که بتوانند آب مایع داشته باشند.

بر پایه ی الگوهای استاندارد، خورشید ما در جوانی بسیار کم نورتر بوده، ولی ابداع کردن راه و مدلی که در آن، زمین آغازین "یخ نزند" برای الگوسازان اقلیمی کار آسانی نبوده است. راه حل جانشین - که در حال حاضر روند بازآزمایی توسط گروهی از پژوهشگران را می گدراند - اینست که بنا بر فرض آن، خورشید آغازین کمی بزرگ تر (و در نتیجه درخشان تر) از آنچه انتظار میرفت بوده است.

بادهای نیرومند در پیرامون ستارگان کم جرم و پرجرم دیده شده، ولی ستارگانی
مانند خورشید کمتر نشانه هایی از شرایطی با باد نیرومند ارایه می کنند.
تصویر بزرگ تر
بیشتر ستارگان با افزایش سن تمایل به افزایش درخشندگی دارند. دلیلش هم اینست که هسته ی آن ها با گذشت زمان چگالتر و بنابراین داغتر می شود. با این فرض که خورشید ما هم چنین روندی را پیموده باشد، می توان چنین برآورد کرد که 4.5 میلیارد سال پیش، 30 درصد کم نورتر از اکنون بوده.

اشتین زینگوردسون (Steinn Sigurdsson) از دانشگاه ایالتی پنسیلوانیا می گوید: «خورشید جوان و کم نور ما را با یک پارادوکس (ناسازنما) روبرو می کند، چرا که در آن صورت، دمای سیاره های زمین و بهرام (مریخ) می بایست کمتر از آن بوده باشد که بتوانند آب مایع داشته باشند.»

سردتر از آن که آب مایع داشته باشد؟ احتمالن نه. شواهد موجود در دیرینه ترین سنگ ها نشان می دهد که زمین در 4.4 میلیارد سال پیش هم اقیانوس هایی از آب مایع داشته. روی بهرام هم دانشمندان شواهدی دارند از این که این سیاره هم در 4 میلیارد سال پیش، گرم و دارای آب سراسری بوده.

برای جلوگیری از به اصطلاح "پارادوکس خورشید جوان و کم نور"، دانشمندان طی 25 سال گذشته، بیرون زدن خورشید از منحنی "استاندارد" تکامل را بررسی کرده اند. اگر خورشید از آغاز با اندکی جرم بیشتر زندگیش را شروع کرده باشد، پس این خورشید آغازین به حد کافی درخشان بوده که بتواند دمای مناسبی برای نگهداری آب مایع به زمین و بهرام بدهد. نکته اینست که می بایست خورشید بادهایی بسیار نیرومند می داشته تا بتواند از راه آن ها، جرم اضافی را از دست بدهد و به "وزن طبیعی" برسد.

زیگوردسون و همکارانش در حال تلاش برای حل این مشکل تازه اند. آن ها با سرمایه ی بنیاد زیست-ستاره شناسی ناسا، از مدل های پیشرفته و اصلاح شده ی رایانه ای و تازه ترین داده های خورشیدی برای مقایسه ی سناریوهای گوناگون استفاده خواهند کرد، همچنین به دنبال نشانه های احتمالی خواهند گشت که بنا بر آن ها، خورشید در گذشته یک "رژیم سخت" داشته است.

راه حل گلخانه ای
فرضیه ی خورشید جوان و پرجرم این روزها چندان مورد توجه نیست.
رنو مالوترا (Renu Malhotra) از آزمایشگاه ماه و سیاره ای در دانشگاه ایالتی آریزونا، که در این پژوهش درگیر نیست می گوید: «به نظر من این یک فرضیه ی پذیرفتنی است که چندان مورد توجه جامعه ی سنتی دانش آب و هوایی قرار نگرفته.» به گمان وی این فرضیه می تواند راه حلی بسیار ساده تر باشد، مثل پاره کردن یک گره کور.

رویکرد محبوب تر اینست که افزایش دما را ناشی از افزایشی در پدیده ی گلخانه ای بدانیم. هنگامی که کارل ساگان و جرج مولن نخستین بار در سال 1974 متوجه پارادوکس خورشید جوان و کم نور شدند، پیشنهاد وجود آمونیاک، یک گاز گلخانه ای پرقدرت را مطرح کردند که می توانسته گرما را در جو آغازین زمین به دام انداخته باشد. ولی بعدتر نشان داده شد که پرتوهای فرابنفش خورشید می توانسته به سرعت چنین آمونیاکی را از بین ببرد.

اکنون بیشتر توجه ها به مدل هاییست که بر پایه ی آن ها، زمین آغازین توسط مقادیر زیادی دی اکسید کربن (100 برابر میزان کنونی) پوشیده شده بوده. ولی این هم با پیشینه ی ثبت شده ی زمین شناختی سازگار نیست. در این پیشینه، سیدریت (FeCO3) - یک کانی که در شرایط فراوانی CO2 به آسانی ساخته می شود - به طور گسترده ای در کهن ترین سنگ های زمین غایب است.

حتی اگر آنقدر گاز گلخانه ای که برای گرم نگه داشتن زمین بسنده کند را بتوانیم بیابیم، چنین چیزی برای سیاره ی بهرام ظاهرن پذیرفتنی نیست. این سیاره ی سرخ از خورشید دورتر است و نیازمند اثر گلخانه ای گسترده و ناشدنی بوده است. برای مثال، میزان دی اکسید کربن موردنیاز برای این پدیده به قدری بالاست که ابرهایی از CO2 [به دور بهرام] ساخته می شد و این ابرها بیش از آن که پرتوی خورشید را به دام بیندازند، آن را باز می تاباندند.
زیگوردسون می گوید: «برای بهرام راه حل گلخانه ای وجود ندارد. ولی زمین-شیمیدانان شاید آمادگی کنار گذاشتن آن را نداشته باشند.»

بادهای تغییر
نبودِ یک راه حل روشن آب و هوایی برای این پارادوکس، راه ها را برای بررسی "جرم آغازین خورشید" باز می گذارد.
عکسی که فضاپیمای وایکینگ ناسا که در سال 1975 به فضا پرتاب شد،
از سیاره ی بهرام (مریخ) گرفت. تصویر بزرگ تر
پژوهش قبلی نشان می داد که موضوع "جرم آغازین خورشید" در حقیقت راه حل چندان امیدوتر کننده ای هم نیست؛ افزایش جرم خورشید می بایست چیزی میان 2 تا 5 درصد بوده باشد. افزایشی کمتر از این، برای گرم شدن زمین بسنده نمی کرد. بیشتر از این هم باعث می شد خورشید به ستاره ای غیر از این که امروز می بینیم و می شناسیم تبدیل بشود.

گروه زیگوردسون در حال بررسی این محدوده ی جرمی به وسیله ی یک مدل رایانه ای تکامل ستاره ای به نام MESA هستند. MESA از مدل های پیشین، پیجیده تر و پیشرفته تر است. این مدل با کد متن باز (open source) در بنیاد فیزیک Kavli و توسط بیل پاکستون و همکارانش ایجاد شده.

ستاره شناسان می توانند غیر از جرم، دیگر پارامترهای مربوط را نیز تغییر دهند، مانند غلظت نسبی عناصری که خورشید زندگیش را با آن ها آغازیده، و همچنین درجه ی آشفتگی در پلاسمای متلاطم خورشید. زیگوردسون در این باره می گوید: «ما اکنون داده های بسیار بیشتری از خورشید داریم که با آن ها می توانیم مدل هایمان را محدودتر کنیم.»

بخش مهم و دشوار کار اینجاست که باد خورشید، جرم اضافی را تنها در یک بازه ی زمانی مناسب از آن جدا کرده باشد. اگر باد خورشیدی که امروز می بینیم در همه ی عمر خورشید یکسان و به همین اندازه بوده، پس ستاره ی ما می بایست تنها حدود 0.05 درصد از جرمش را از دست داده باشد. بیشتر دانشمندان بر این باورند که باد خورشید در زمان گذشته نیرومندتر بوده، ولی این که چقدر نیرومنرتر، قابل بحث و گفتگوست.

به گفته ی زیگوردسون، خورشید برای این که بتواند گرمای سیاره ها را فراهم کند بدون این که از محدودیت های خود پا فراتر بگذارد، می بایست جرم اضافی را در حدود صد میلیون سال آغاز زندگیش از دست داده باشد. در این صورت باد خورشیدی [در آن زمان] باید به حدود 1,000 بار سریع تر از بادهای کنونی می رسیده.

سورن میبوم (Søren Meibom) از دانشگاه هاروارد، که او هم درگیر این پروژه نیست می گوید: «شاید کسانی پیدا شوند که بگوبند چنین چیزی شدنی نیست، ولی ما برای محدود کردن مدل هایمان، نیاز به مشاهدات بهتری داریم.»

چنانچه می دانیم، بادهای نیرومند از ستارگانی با جرم زیاد و جرم کم می وزند، ولی ستارگانی با جرم میانگین مانند خورشید به نظر نمی رسد که چنین بادی داشته باشند. مالوترا می گوید: «خیلی مهم است که در مشاهدات ستاره شناسی، برای "یک خورشید جوان و پرجرم" یک پشتیبان از ستارگان جوان خورشیدسان پیدا کنیم. چنین ستارگانی به نظر می رسد در آغاز بسیار سریع جرم از دست می دهند.»

نشانه های انبساط یک ستاره
رصدخانه ی هلیوسفری خورشیدی (SOHO) در 23 ژانویه ی 2012 این
عکس را از فوران تاجی (CME) ناشی از یک شراره ی عظیم خورشیدی
ثبت کرد.
اگر خورشید مقدار چشمگیری از جرمش را در جوانی از دست داده باشد، باید بتوانیم نشانه هایی از این امر را در منظومه ی خورشیدی بیتبیم. برای نمونه، در برخی شهاب سنگ ها آسیب بلوری‌ای (crystal damage) دیده شده که به نظر می رسد در اثر یک باد خورشیدی نیرومندتر پدید آمده است، ولی این که "چقدر نیرومندتر؟" را هنوز نمی دانیم.

در سال 2007، مالوترا و دیوید مینتون، که هم اکنون در در دانشگاه پردو می باشد، به دنبال نشانه هایی در دینامیک مداری منظومه ی خورشیدی گشتند که بتواند سنگین تر بودن خورشید در جوانیش را ثابت کند. برای نمونه، در چنین صورتی سیاره ها در آغاز می بایست به دلیل نیروی گرانش قوی تر خورشید، در مدارهایی تنگ تر و به هم نردیک تر دور خورشید می چرخیدند. ولی دریافتند که این تفاوت احتمالن آنقدر اندک بوده که نمی توانسته رد قابل توجهی از خود در منظومه ی خورشیدی کنونی به جای گذاشته باشد.

به نظر مالوترا و مینتون، بهترین جا برای جستجوی نشانه های مداری می تواند در چگونگی پراکندگی اقمار نامنظم و غیرعادی سیاره ها باشد، از جمله ماه هایی مانند فوبه، ماه کیوان و هیمالیا، ماه مشتری که در مدارهایی مایل و دور از سیاره هایشان جای گرفته اند. با از دست دادن جرم توسط خورشید، سیاره ها بیشتر می توانستند ماه های نامنظم را به دام بیندازند. مالوترا می گوید در نظر دارد در آینده، این پدیده را از نزدیک تر بررسی کند.

هدف پروژه ی زیگوردسون اینست که در خود خورشید به دنبال تغییرات به جا مانده، یا "نشانه های انبساط" از دورانی آغازین که خورشید سنگین تر بوده بگردند. آن ها امیدوارند چیزی بیابند که در زلزله شناسی های خورشیدی یا خورلرزه نگاری های (helioseismology) آینده که به بررسی لرزش های تولید شده در درون خورشید می پردازند قابل آشکارسازی باشد. زیگوردسون می گوید: «امیدواریم هسته ی خورشید یک نشانه هایی به ما ارایه کند.»
واژه نامه:
sun - Earth - paradox - Mars - Steinn Sigurdsson - evolution curve - liquid water - solar wind - crash diet - Renu Malhotra - Gordian knot - greenhouse effect - Carl Sagan - George Mullen - ultraviolet - ammonia - siderite - FeCO3 - CO2 - Red Planet - carbon dioxide - solar mass - stellar evolution - MESA - Kavli Institute - Bill Paxton - plasma - Søren Meibom - solar system - orbital dynamics - gravity - Saturn - Phoebe - Jupiter - Himalia - irregular moons - David Minton - helioseismology - core - NASA - Viking spacecraft - Solar Heliospheric Observatory - SOHO - coronal mass ejection - CME - solar flare

منبع: SPACE.com

دُم هایی که هر یک به سویی می روند!

چرا دنباله دار گاراد دو دُم دارد؟
دم غباری دنباله دار گاراد که سمت چپ دیده می شود، از ذرات یخ و گرد و غبار تشکیل شده و راستای مدار دنباله دار به دور خورشید را نشان می دهد (به صورت محو و پراکنده دیده می شود). سمت راست، دم یونی دنباله دار را می بینیم، تشکیل شده از گاز یونیده که تقریبن مستقیم و در خط راست توسط باد خورشیدی از دنباله دار بیرون زده است. بیشتر دنباله دارها دو دم دارند (+)، ولی این که هریک از آن ها جهتی تقریبن مخالف دیگری را نشان بدهد پدیده ای نامعمول است.
دم های دنباله دار گاراد هم اکنون در جهت های مخالف یکدیگر قرار گرفته اند و دلیل آن هم زاویه ی دید ما از زمین است که به گونه ای، در نقطه ای میانی واقع شده.
رنگ های ظریف و محو درون عکس بالا که هفته ی گذشته گرفته شده، نشانگر دم غباری است که با بازتاب بیفام (achromatically) نور خورشید توسط ذرات بزرگ درونش، اندکی زردرنگ دیده می شود، ولی دم یونی کمی به رنگ آبی می درخشد زیرا یون های مونوکسید کربن نور آبی خورشید را بیشتر باز می تابانند.
در مرکز، و پیرامون هسته ی دنباله دار هم گیسوی سبزفام دنباله دار را می بینیم که رنگش ناشی از آمیزه ی گرد و غبار و گازهایی مانند سیانوژنِ "سبز- تاب" می باشد.
دنباله دار گارد اکنون در حال دور شدن از خورشید است با این حال هفته ی آینده به نزدیک ترین فاصله اش از زمین خواهد رسید.


واژه نامه:
Comet Garradd - tail - dust tail - comet - Sun - ion tail - ionized gas - solar wind - carbon monoxide - ion - nucleus - coma - cyanogen

منبع: apod.nasa.gov

ضربه های یک ابرنواختر

* درباره ی این ابرنواختر، به طور مفصل تر در اینجا توضیح داده شده بود: 
بیست و پنجمین سالروز مرگ یک ستاره

بیست و پنج سال پیش، درخشان ترین ابرنواختر روزگار نوین دیده شد. با گذشت زمان، ستاره شناسان به رصد این انفجار سهمگین ستاره ای پرداختند و چشم به راه برخورد بقایای رو به گسترش آن به موادی که پیش از انفجار از آن پس زده شده بود نشستند.
یک نتیجه ی روشن از چنین برخوردی را می توانید در این تصویر متحرک ببینید که از تصاویری درست شده که تلسکوپ فضایی هابل میان سال های 1994 تا 2009 از آن ثبت نموده است. 
این تصاویر، موج انفجار را نشان می دهند که رو به بیرون حرکت می کند و با حلقه ای به پهنای یک سال نوری که از پیش وجود داشت برخورد می کند. این برخورد با سرعتی نزدیک به 60 میلیون کیلومتر بر ساعت رخ داد و به داغ و برافروخته شدن مواد درون حلفه انجامید. (برای کامل شدن تصویر شکیبا باشید. ویدیوی آن را نیز می توانید به بزرگی 2 مگابایت از اینجا دریافت کنید.)
اخترشناسان همچنان به بررسی این برخورد که گذشته ی جالب ابرنواختر SN 1987A را روشن می کند و سرنخ هایی از منشا این حلقه های اسرارآمیز ارایه می کند ادامه می دهند.

واژه نامه:
supernova - Hubble Space Telescope - blast wave - ring - SN 1987A

منبع: apod.nasa.gov

تیتان، پسرعموی شگفت انگیز زمین

* یک مجموعه مقاله ی تازه که بسیاری از آن ها بر پایه ی داده های به دست آمده از فضاپیمای کاسینی ناسا نوشته شده، جزییاتی تازه را درباره ی چگونگی تغییرات دیده شده ی فصلی و حتی شبانه روزی تیتان، ماه سیاره ی کیوان آشکار می کنند.

این مقاله ها در نشریه ی Planetary and Space Science و تحت موضوعی ویژه با نام "تیتان در گذر زمان" منتشر شدند و نشان می دهند که چرا این بزرگ ترین ماه کیوان، پسرعموی زمین - البته عموزاده ای بسیار ویژه و عجیب - می باشد.

کانر نیکسون، یکی از دانشمندان گروه کاسینی در مرکز پروازهای فضایی گودارد ناسا در گرین بلت مریلند می گوید: «به طور کلی این مقاله ها تکه هایی تازه از پازل تیتان را به ما می دهند.» وی که در ویرایش این موضوع ویژه با رالف لورنز، یکی از دانشمندان گروه کاسینی مستقر در آزمایشگاه فیزیک کاربردی دانشگاه جان هاپکینز ذر لورل مریلند همکاری کرده می افزاید: «این مقاله ها به طور مفصل به ما نشان می دهند که جو و سطح تیتان رفتاری مانند جو و سطح زمین دارند - با ابرها، باران، رودهای جاری در دره ها، و دریاچه هایش. مقاله ها به ما نشان می دهند که روی تیتان، فصل ها هم تغییر می کنند، گرچه به شیوه ای دور از انتظار.»
این رشته تصاویر در رنگ های دروغین (نمایشی) که توسط فضاپیمای کاسینی ناسا تهیه شده، محو شدن ابرها در قطب شمال تیتان، ماه کیوان را نشان می دهد.
تصویر در اندازه ی بزرگ تر - در اندازه های دیگر
یکی از این مقاله ها با هدایت استفان لو مولیک (Stephane Le Mouelic)، یکی از همکاران گروه کاسینی در مرکز ملی یژوهش های علمی فرانسه (CNRS) در دانشگاه نانت، نوع تغییرات فصلی که در تیتان روی می دهد را با مجموعه ای از بهترین چشم اندازهایی که تاکنون از ابرهای قطب شمال آن ثبت شده نمایش می دهد.

مجموعه تصاویر برگزیده و تازه منتشر شده - که از داده های گرد آمده توسط طیف سنج نقشه بردار فروسرخ و مریی کاسینی در طی پنج سال تهیه شده اند - نشان می دهد که چگونه با پایان یافتن زمستان و فرارسیدن بهار در نیمکره ی شمالی تیتان، ابرها نازک شده و محو می شوند.

کاسینی اندک زمانی پس از رسیدن و ورودش به جمع خانواده ی کیوان در سال 2004، ابتدا ابرهایی را آشکار کرد که به باور دانشمندان از اتان تشکیل شده اند. طیف سنج های کاسینی نخستین فرصت واقعن خوب برای مشاهده ی نیمه ی روشن شمالی تیتان را در دسامبر 2006 به دست آورد. در آن زمان، ابرهایی دیده می شدند که به طور کامل، قطب شمال آن را تا حدود عرض 55 درجه ی شمالی پوشانده بودند. ولی در تصاویر سال 2009 شکاف هایی در این ابرها پدید آمد به گونه ای که کاسینی توانست از میان آن ها دریایی از هیدروکربن که به نام "دریای کراکن" شناخته شد، با دریاچه های پیرامونش را روی تیتان ببیند.
رشته نماهایی از ابرهای قطب شمال تیتان که فضاپیمای کاسینی ناسا ثبت کرده.
تصویر بزرگ تر - در اندازه های دیگر

لومولیک می گوید: «عکس پشت عکس، این تصاویر به دانشمندان کاسینی شواهدی استوار از تغییرات فصلی جو تیتان ارایه می دهد. ما با ناشکیبایی چشم به راه تصاویر بیشتر از سطح تیتان هستیم، به ویژه در سرزمین دریاها و دریاچه های شمال آن.»

دانشمندان در داده هایی که توسط طیف سنج نقشه بردار ترکیبی فروسرخ کاسینی برای بررسی دماهای سطح تیتان گرد آمده بود نه تنها تغییرات فصلی دمای سطحی تیتان را دیدند، بلکه برای نخستین بار تغییرات دمای سطح در شبانه روز را نیز مشاهده کردند. در مقاله ای در این باره، به نوشته ی والریا کوتینی، یکی از اعضای گروه کاسینی مستقر در گودارد، از داده های گرد آمده در طول موجی کمک گرفته شد که در آن [طول موج] می شد در لایه ی مه آلود و غلیظ تیتان نفوذ کرده و سطح آن را مشاهده نمود. دمای سطح تیتان که معمولن به طور میانگین، دمای بسیار سرد 90- کلوین (حدود منفی 288 درجه ی فارنهایت) است هم مانند زمین، در اواخر بعد از ظهر به میزان چشمگیری گرم تر از نزدیک سپیده دم است.

کوتینی می افزاید: «این تغییرات دما (1.5 کلوین) از تغییرات دمای روی زمین کمتر است، با این حال این کشف همچنان نشان می دهد که رفتار سطح تیتان به شیوه ایست که برای ما زمینیان آشناست. ما اکنون شبانه روز بلند تیتان (حدود 16 روز زمینی) را هم از میان ابرهای آن می بینیم.»

مقاله ی سوم از دومینیک فورتیز، پژوهشگری بیرون از گروه در کالج دانشگاهی لندن، انگلستان، از راز دیرپای ساختار درون تیتان و ارتباطش با دامنه ای از ویژگی های ژئولوژیکی روی سطح آن که به شکلی خیره کننده شبیه عوارض زمینشناختی زمین است می گوید. فورتیز آرایه ای از الگوهای درون تیتان ترتیب داد و آن ها را با داده هایی که تازگی از آزمایش های علمی رادیویی کاسینی به دست آمده مقایسه نمود.
برداشت یک هنرمند از الگوی احتمالی ساختار درونی تیتان بر پایه ی داده های
 فضاپیمای کاسینی. تصویر بزرگ تر - در اندازه های دیگر
این بررسی نشان می دهد که درون تیتان تا حدی و یا حتی شاید به طور کامل ناهمگن است. این بدان معناست که هسته ی تیتان از بخش های بیرونی آن چگال تر است، گرچه کمتر از آن حدی که انتظار می رفت، شاید به این دلیل که هسته هنوز دارای مقدار فراوانی یخ است یا شاید هم این که سنگ ها با آب واکنش کرده و کانی هایی با چگالی پایین ساخته اند.

زمین و دیگر سیاره های خاکی کاملن ناهمگنند، از بخش های جداگانه تشکیل شده اند و دارای یک هسته ی آهنی چگال می باشند. ولی مدل فورتیز نشان می دهد که هسته ی تیتان فلزی نیست و داده های مغناطیس سنج کاسینی که نشانگر یک هسته ی نسبتن سرد و آبدار سنگی می باشد را تایید می کند. این مدل تازه همچنین دشواری توضیح وجود گازهای مهم در جو تیتان را نشان می دهد؛ گازهایی مانند متان و آرگون 40-، چرا که به نظر نمی رسد این گازها توانایی گریز از هسته را داشته باشند.

در این زمینه:

واژه نامه:
NASA - Cassini spacecraft - Saturn - moon - Titan - Planetary and Space Science -Titan through Time - cousin - Earth - Conor Nixon - Goddard Space Flight Center - Ralph Lorenz - Stephane Le Mouelic - French National Center for Scientific Research - CNRS - seasonal change - infrared - spectrometer - northern hemisphere - ethane - north pole - north latitude - hydrocarbon - Kraken Mare - Valeria Cottini - wavelength - Dominic Fortes - geologic feature - core - terrestrial planet - iron core - metallic core - magnetometer - methane - argon

منبع: nasa

کشف گونه تازه‌ای از سیاره‌ها: "دنیای آب"

* سیاره ی GJ 1214b یک دنیای پرآب است که با لایه ای ضخیم از بخار پوشیده شده.

در منظومه ی خورشیدی ما سه گونه سیاره وجود دارد: سیاره های سنگی و خاکی (تیر، ناهید، زمین، و بهرام)، سیاره های غول گازی (مشتری و کیوان)، و سیاره های غول یخی (نپتون و اورانوس). ولی گونه های سیاره هایی که به گرد ستارگان دوردست می چرخند از این هم متنوع ترند، از جمله دنیاهایی از گدازه و نیز "مشتری های داغ".

مشاهدات انجام گرفته توسط تلسکوپ فضایی هابل ناسا پرده از گونه ی تازه ای از سیاره ها برداشته. زاخاری برتا از مرکز اخترفیزیک هاروارد اسمیتسونین (CfA) در کمبریج ماساچوست، و همکارانش، با بررسی سیاره ی پیشتر کشف شده ای به نام GJ 1214b نشان دادند که این سیاره یک دنیای آبی پوشیده در لایه ای از جو غلیظ و بخارآلود است. وی می گوید: «GJ 1214b به هیچ یک از سیاره های شناخته شده شباهتی ندارد. درصد بزرگی از جرم آن را آب تشکیل داده.»
(خبر کشف این سیاره را در همین وبلاگ بخوانید: کشف آب در یک جهان فرازمینی)

GJ1214b، از نگاه یک هنرمند. این سیاره به دور یک ستاره ی کوتوله ی سرخ در
فاصله ی 40 سال نوری از زمین می گردد. (تصویر بزرگ تر)
GJ 1214b در سال 2009 طی برنامه ی "میرث" (MEarth) که از روی زمین هدایت می شد یافته شد. سرپرستی این برنامه با دیوید شاربونو از CfA بود. قطر این اَبَرزمین حدود 2.7 برابر قطر زمین است و وزنش نیز به حدود هفت برابر زمین می رسد. این سیاره در فاصله ی 2.1 میلیون کیلومتری یک ستاره ی کوتوله ی سرخ قرار دارد و هر 38 ساعت یک بار به دور آن می چرخد. دمای برآوردی سیاره در این فاصله به 450 درجه ی فارنهایت یا 230 درجه ی سانتی گراد می رسد..

در سال 2010، جیکوب بین از CfA و همکارانش، طی گزارشی که از سنجش و بررسی جو سیاره ی GJ 1214b ارایه دادند، یافته ی خود را اعلام کردند: جو این سیاره عمدتن از آب تشکیل شده است. البته مشاهدات آن ها نیز وجود لایه ای مه آلود و سراسری در جو GJ 1214b را تایید می کرد.

برتا و نویسنده ی همکارش با بهره از دستگاه دوربین میدان گسترده ی شماره ی 3 هابل (WFC3) هنگام گذشتن GJ 1214b از برابر چهره ی ستاره اش به بررسی آن پرداختند. در طول این گذر (ترانزیت) نور ستاره با گذشتن از میان جو سیاره، فیلتر شد و نشانه هایی از مخلوطی از گازها را بروز داد. به گفته ی برتا: «ما به کمک هابل، رنگ های فروسرخ در غروب این سیاره را بررسی و تعیین می کنیم.»

ریزگردها (haze) در برابر نور فروسرخ شفاف تر از نور دیدنی (مریی) هستند، به همین علت با رصدهای هابل می توان تفاوت میان یک جو بخارآلود و یک جو گرد و خاکی را دریافت. آن ها دریافتند که طیف GJ 1214b گستره ی وسیعی از طول موج ها یا رنگ ها را ندارد (آن ها را جذب کرده - طیف جذبی). مدل جوی که بیشترین همخوانی را با این داده های هابل داشت، جوی از بخار آب بود. برتا می گوید: «سنجش های هابل واقعن تعادل را به سود یک جو بخارآلود بر هم زد.»

از آن جایی که جرم و اندازه (حجم) سیاره معلوم است، ستاره شناسان می توانند چگالی آن را محاسبه کنند، که چیزی حدود 2 گرم بر سانتیمتر مکعب می شود. چگالی آب 1 گرم بر سانتی متر مکعب است، در حالی که چگالی میانگین زمین 5.5 گرم بر سانتیمتر مکعب می باشد. این نشان می دهد که سیاره ی GJ 1214b بسیار بیشتر از زمین آب دارد با مقدار بسیار کمتری خاک و سنگ. در نتیجه ساختار درونی GJ 1214b هم باید بسیار متفاوت با زمین ما باشد. به گفته ی برتا: «دماها و فشارهای بالا باعث پیدایش موادی شگفت انگیز مانند "یخ داغ" یا "آب ابَرشاره" شوند؛ موادی که با تجربیات روزمره ی ما به کلی بیگانه اند.»

نظریه پردازان انتظار دارند GJ 1214b در جایی دورتر از ستاره اش شکل گرفته باشد- جایی که در آن آب یخزده فراوان بوده - و سپس در آغاز تاریخ منظومه اش به بخش های درونی تر، نزدیک تر به ستاره، کوچیده باشد. طی این فرآیند، از درون کمربند حیات پیرامون ستاره گذشته است. این که در این منطقه چقدر درنگ داشته نامعلوم است.

GJ 1214b در محدوده ی صورت فلکی مارافسای (حوا، مارگیر)، و تنها به فاصله ی 40 سال نوری از زمین قرار دارد، بنا بر این نامزد اصلی برای بررسی توسط تلسکوپ نسل بعد، تلسکوپ جیمز وب، خواهد بود.

واژه نامه:
solar system - planet - rocky - terrestrial world - Mercury - Venus - Earth - Mars - gas giant - Jupiter - Saturn - ice giant - Uranus - Neptune - lava world - hot Jupiter- NASA - Hubble Space Telescope - GJ 1214b - Zachory Berta - Harvard-Smithsonian Center for Astrophysics - CfA - atmosphere - MEarth - David Charbonneau - super-Earth - red-dwarf - star - Jacob Bean - WFC3 - transit - infrared - steamy - hazy - wavelength - water vapor - density - hot ice - superfluid water - constellation Ophiuchus - James Webb Space Telescope

منبع: Astronomy.com

گروه رقص پنج نفره

"پنج گانه ی استفان" یا "Stephan's Quintet"، نخستین گروه فشرده ی کهکشانی بود که مورد شناسایی قرار گرفت. این گروه را در این تصویر جذاب و چشم نواز که از ترکیب داده های موجود در بایگانی گسترده ی هابل به دست آمده است می‌بینید.
فاصله ی این گروه از ما، 300 میلیون سال نوری است ولی تنها چهار تای آن ها درگیر رقص کیهانی ای هستند که ناشی از رویارویی و برخورد نزدیک و پشت سر هم آنهاست. کهکشان جدا افتاده ی پنجم را به راحتی می توان در عکس تشخیص داد. 4 تای دیگر NGC 7319 ، NGC 7318A ،NGC 7318B ،NGC 7317 که در حال برخوردند، همگی نمایی به کلی زردرنگ داشته و حلقه ها و دنباله هایشان در اثر جریان های خرد کننده ی کشندی در حال از شکل افتادن است. ولی کهکشان آبی رنگ بزرگ تر، NGC 7320، به ما بسیار نزدیک تر از 4 تای دیگر است. تنها 40 میلیون سال نوری از ما فاصله دارد و جزو گروه در حال برخورد نمی باشد.
در واقع، ستارگانِ این کهکشانِ پیش زمینه را در تصاویر شفاف هابل، به طور جداگانه و تک تک می توان دید، که نشان دهنده ی اینست که این کهکشان بسیار به ما نزدیک تر است (چون تصویر بر روی کهکشان نزدیک تر (آبی) تنظیم شده و 4 کهکشان دورتر، کمی مات شده و ستارگانشان واضح نیست. - م).
پنج گانه ی استفان در محدوده ی صورت فلکی بلندپرواز اسب بالدار قرار دارد. این نما در فاصله ی برآورد شده ی چهار کهکشان برخورد کننده، گستره ای حدود 500,000 سال نوری را می پوشاند.
با این حال، ستاره شناسان در ورای این میدان دید، بالا و سمت چپ، کهکشان دیگری را شناسایی کرده اند - NGC 7320C - که فاصله ی آن هم از ما 300 میلیون سال نوریست. مسلمن با افزودن این کهکشان به گروه چهارتایی کهکشان های برخورد کننده، شمار آن ها دوباره از چهار به پنج باز خواهد گشت.

واژه نامه:
Stephan's Quintet - galaxy group - Hubble Legacy Archive - cosmic dance - NGC 7319 - NGC 7318A - NGC 7318B - NGC 7317 - gravitational tides - NGC 7320 - constellation Pegasus - NGC 7320C - quartet

منبع: apod.nasa.gov

خانواده ارابه ران

صورت فلکی کهن ارابه ران، سرشار از سحابی و خوشه‌ی ستاره ای، در اوج آسمان شب های زمستان نیمکره ی شمالی به پیش می رود.
این نمای ژرف تلسکوپی که از ترکیبِ داده های فیلتر باریک باند و پهن باند به دست آمده و گستره ای به پهنای حدود 8 قرص کامل ماه (4 درجه) از آسمان را در بر دارد، در ماه ژانویه ثبت شده و شماری از موهبت های کیهانی ارابه ران را نشان می دهد.
در این پهنه، منطقه ی نشری (گسیلشی) IC 405 را در بالا، سمت چپ می بینیم که حدود 1,500 سال نوری از ما فاصله دارد. این سحابی به نام سحابی "ستاره ی شعله ور" نیز شناخته می شود. ابرهای سرخ رنگ و در هم پیچیده ی این سحابی از گاز هیدروژنی تشکیل شده که از تابش یک ستاره ی داغ رده ی O به نام "AE ارابه ران" برافروخته شده است. 
ولی IC 410 (بالا، سمت راست) به میزان قابل توجهی دورتر است، فاصله اش از ما، چیزی حدود 12,000 سال نوریست. این منطقه ی ستاره زایی به خاطر خوشه ی ستاره ای جوان NGC 1893، و نیز ابرهایی از گاز و غبار به شکل بچه قورباغه در آن مشهور است.
پایین، سمت راست، IC 417 و NGC 1931 (عنکبوت و مگس) را می بینیم. این دو نیز نیز خوشه های ستاره ای جوان هستند که در دل ابرهای مادریشان (ابری که از آن ساخته شده اند) قرار گرفته و دورتر از IC 405 جای دارند.
خوشه ی ستاره ای NGC 1907 هم نزدیک لبه ی پایینی و درست سمت راست مرکز تصویر دیده می شود.
این میدان شلوغ در طول صفحه ی کهکشان راه شیری و نزدیک به نقطه ی فرضیِ خلاف مرکز کهکشان (galactic anticenter) دیده می شود.

واژه نامه:
constellation of Auriga - Charioteer - narrowband - broadband - Full Moon - emission Nebula - IC 405 - Flaming Star Nebula - O-type star - AE Aurigae - IC 410 - star forming region - star cluster - NGC 1893 - tadpole - IC 417 - NGC 1931 - the Spider and the Fly - NGC 1907 - plane - Milky Way galaxy - galactic anticenter

منبع: apod.nasa.gov

بیست و پنجمین سالروز مرگ یک ستاره

* بیست و پنج سال پیش در چنین روزی اتفاقی شگفت انگیز روی داد: یک ستاره مُرد.

بخواهیم دقیق تر بگوییم، آن ستاره ۱۶۵,۰۰۰ سال پیش مرد، ولی در ساعت ۷:۳۰ به وقت جهانی روز ۲۳ فوریه ی ۱۹۸۷ بود که نخستین نشانه های مرگ انفجاریش به زمین رسید.

ابرنواختری که در سال 1987 در ابر بزرگ ماژلان دیده شد
و تا قدر 3 رسید، درخشان ترین ابرنواختری بود که در 383
سال گذشته، آسمان ما را زینت بخشیده.
این ابرنواختر که به بیان اخترشناسی به نام SN 1987A نامیده شد ("A" یعنی نخستین مورد دیده شده در آن سال)، نخستین ابرنواختری بود که از سال ۱۶۰۴ میلادی، زمانی که هنوز تلسکوپ، ابزاری نجومی نشده بود، به راحتی با چشم غیر مسلح دیده می شد.


در سال ۱۹۸۵، ایزاک آسیموف با کج خلقی  در کتاب خود، "خورشیدهای منفجرشونده" نوشته بود: «ما به گونه ای مغبون شده ایم. اگر مردم تنها شانس دیدن یک نقطه ی بسیار نورانی، هر چند موقتی، در آسمان را از دست داده اند، ستاره شناسان چیزی به مراتب مهم تر را از دست داده اند. اگر یک ابرنواختر درخشان پدیدار می شد و ابزارهای پیشرفته رو به آن تنظیم می شدند، می توانستیم در عرض چند روز، چیزهایی درباره ی ابرنواخترها و فرگشت کلی ستارگان بیاموزیم که بیش از هر آن چه طی تقریبن چهار سده ی گذشته، از زمانی که آخرین ابرنواختر با چشم غیرمسلح دیده شد آموخته ایم باشد.»

آسیموف، مانند بسیاری دیگر، انتظار داشت ابرنواختر بعدی حاصل مرگ یک غول سرخ باشد؛ یک ستاره ی متورم و پف کرده که همه ی سوخت همجوشی هیدروژن درون هسته اش را مصرف کرده و به پایان برده. ولی ستاره ای در سال ۱۹۸۷ در آسمان پدیدار شد که هیچ کس انتظار ابرنواختر شدنش را نداشت. در حقیقت، شانس پیش بینی باردار شدن یک حلزون بیشتر از پیش بینی مرگ قریب الوقوع ستاره ی "سندیولیک -۶۹° ۲۰۲" (یا Sk -69° 202) بود. این ستاره یک غول آبی فشرده و داغ با حدود ۲۰ برابر جرم خورشید واقع در یک مجموعه ی غول پیکر ستاره زایی بود که عملن نمی توانست برای این منظور مورد شک و گمان قرار بگیرد، چرا که:  بسیار جوان به نظر می رسید.

ابرهای بزرگ و کوچک ماژلان در کنار رنگین کمان کیهانیِ
کهکشان راه شیری که اینجا بر فراز
رصدخانه ی جنوبی اروپا
در لاسیلای شیلی دیده می شوند.
هر کسی که آسمان نیم کره ی جنوبی را دیده باشد نمی تواند نسبت به ساکنان آن بخش جهان رشک نورزد و حسادت نکند. پس از شوک اولیه ای که از دیدن کمان غبارآلود و تماشایی ستارگان راه شیری به فرد دست می دهد، چشم ها بر روی دو لکه ی کرکی در یک سوی کمان راه شیری خیره می شود. لکه‌ی بزرگ تر، ابر بزرگ ماژلان یا ابر ماژلانی بزرگ (LMC) است، یک کهکشان کوتوله و ماهواره ی کهکشان راه شیری که حدود ۱۶۵,۰۰۰ سال نوری از آن فاصله دارد. درون این توده ی ستارگان، سحابی رتیل جای دارد، بزرگ ترین و فعال ترین منطقه ی ستاره زایی در گروه محلی کهکشان ها (گروهی که کهکشان مارپیچی خودمان هم عضوی از آن است). مرگ ستاره‌ی Sk -69° 202 در لبه ی این رتیل اتفاق افتاد.

اخترشناسان زلاند نو و شیلی در شب ۲۳-۲۴ فوریه ی ۱۹۸۷ نقطه ای درخشان را در LMC مشاهده کردند. این رصدگران خبر کشف خود را به دفتر مرکزی تلگرام های ستاره شناسی در کمبریج ماساچوست رساندند، و کمبریج هم این خبر را به همه ی دنیا مخابره کرد. [* دوستانی که بیست و پنج سال پیش مجله های علمی رو دنبال می کردند، هرگز این روز رو فراموش نخواهند کرد؛ چه در ایران، چه در بیرون از ایران. من هم یکی از چنین کسانی بودم. -م]

ستاره شناسان از جا پریدند: به وسیله ی کاوشگر فرابنفش بین المللی که به گرد سیاره ی زمین می گشت، این ابرنواخترِ به سرعت رو به گسترش را زیر نظر گرفتند، شتابان مقاله هایی در نشریات پژوهشی نگاشتند، و به بررسی و موشکافی صفحه های عکاسی قدیمی پرداختند تا ستاره ی منفجر شده را در آن ها بیابند. سردبیر فنی پیشین اسکای اند تلسکوپ، "رونالد ای. شورن" در سرمقاله‌ی آوریل ۱۹۸۷ با هیجان نوشت: «این خودشه، Ron!»، و پشت تلفن بر سر کارشناس ابرنواخترها، جی. کرگ ویلر هم فریاد زد: «این خودشه!»

ریچارد مک کری، (JILA، دانشگاه کلرادو، بولدر)، یکی از یسیار اخترشناسانی که این شانسِ تمام زندگی را به چنگ آورده بودند، می گوید: «من هرگز فراموشش نمی کنم، آن ابرنواختر زندگی مرا تغییر داد. همه ارزش و اهمیتش را می دانستند.»

ستاره ی تازه، پیشگام روشنگری
آن انفجار تاریخ اخترشناسی ستاره ای را تغییر داد. نظریه‌ها از دیرباز می گفتند که ذراتی پرسرعت و بدون جرم که به نام نوترینو شناخته می شوند، پس از فروپاشی هسته ی یک ستاره به درون فضا منتشر می شوند و بیشتر انرژی انفجار را با خود حمل می کنند. در میان ناباوری، طی سه آزمایش گوناگون روی زمین تعداد انگشت شماری از این نوترینوهای گریزان تقریبن هم زمان با انفجار - ۲۳ فوریه، ۷:۳۶ به وقت جهانی - به دام افتادند.

اندک‌زمانی پس از انفجار SN 1987A، اخترشناسان سه حلقه‌ی
رازگونه یافتند که روی محوری که از درون ابرنواختر می‌گذشت

جای داشتند. در دهه‌ی 1990، در پی برخورد امواج انفجار به
بخش‌ های چگال گاز پیرامون ، نقطه‌هایی مرواریدگونه روی

حلقه ی درونی پدیدار شد.
به گفته ی استنفورد ووزلی از دانشگاه کالیفرنیا، سانتاکروز، این نوترینوها بزرگ ترین کشف ابرنواختر SN 1987A بودند: «این نوترینوها پیش بینی شده بودند، ولی دیدنشان به نظریه ای ۵۰ ساله -درباره ی مرگ ستارگان پرجرم- اعتبار بخشید.» آن ها نخستین نوترینوهایی بودند که از چشمه ای بیرون از منظومه ی خورشیدی دریافت شد و چنانچه شورن در می ۱۹۸۷ در اسکای اند تلسکوپ نوشت: «ستاره شناسیِ نوترینویی را تبدیل به یک "دانش مشاهده ای ناب" نمودند»

این ذرات مانند خس خس های پی در پی، نشان از مرگ یک ستاره می دادند حتی پیش از آن که چیزی در آسمان دیده شود. نوترینوها بر هم کنش زیادی با ماده ندارند و به همین دلیل پس از پایان انفجار به آسانی از هسته ی ستاره بیرون زده و از میان لایه های آن می گذرند ولی موج ضربه ی ناشی از انفجار و پس زدن مواد چند ساعتی زمان می برد تا از درون ستاره بالا بیاید و بیرون بزند، و از همین روست که نوترینوها پیش از نور ابرنواختر به زمین رسیدند.

ابرنواختر SN 1987A در درجه ی نخست به خاطر ستاره ی زادارش (سازنده اش) که یک غول آبی بود ستاره شناسان را واقعن شگفت زده ساخت. به خاطر سرشت یگانه ی چنین ستارگانی، انفجار تنها به یک دهم درخششی که از مرگ یک ستاره در اثر فروپاشی هسته انتظار می رفت رسید. تفسیر معمول و رایج امروزی اینست که ستاره ی Sk -۶۹° ۲۰۲ در واقع پیش از مرگش با ستاره ای دیگر ادغام و یکی شده بوده و همین باعث شد مانند آن چه در غول های قرمز دیده می شود، لایه های پف کرده ی بیرونیش را پرتاب کند.

این ادغام می تواند دومین شگفتی بزرگ SN 1987A را هم توضیح دهد: سه حلقه ی غول آسا، یکی کوچک و در پیرامون ابرنواختر، دو تای دیگر بالا و پایین ابرنواختر، هر سه در راستای یک خط فرضی و مانند چرخ هایی روی یک محور. مشاهدات طیف نوری این حلقه ها نمایانگر میزان نسبتن زیاد نیتروژن در آن ها بود؛ این نشان دهنده ی ماده ای بود که فرآیند گرما-هسته‌ای را پشت سر گذاشته (همان چیزی که در درون یک غول سرخ انتظار می رود). همچنین سن این حلقه ها تقریبن ۲۰,۰۰۰ سال بیش از ابرنواختر SN 1987A است؛ از همین رو، از آن جایی که نمی توانند بخشی از ابرنواختر باشند، پس همان چیزی که باعث دفع آن ها شده در نهایت مرگ ستاره را نیز شتاب بخشیده است.

فهرست کمک هایی که SN 1987A به ما کرده واقعن بلند است. این نخستین انفجاری بود که نشان داد یک ابرنواختر تنها با برخورد موادش به گازهای محیط باعث تابش پرتو ایکس نمی شود بلکه پرتوافشانی های درون خودش نیز در این امر نقش دارد، به ویژه از فروپاشی گونه ی سنگینی از کبالت به نام Co-۵۶.

SN 1987A به شکل سوراخ کلید در میان یک حلقه‌ی گازی‌ِ
نقطه نقطه دیده می شود. این نقاط برافروخته در دهه‌ی 1990
و همزمان با برخورد امواج انفجار ابرنواختر به حلقه ی گاز
پیرامون ظاهر شدند و سرانجام آن را به یک رشته مروارید
تبدیل ساختند. نقطه‌ای بودن این برافروختگی ها نشانگر آن

است که بادهای ستاره ای وزیده شده از Sk -69 202، پیش
از مرگ ستاره بخش‌های تنُک تر حلقه را پس زدند و بخش-
های چگال تر (که اکنون می درخشند) را به جا گذاشتند.
سنجش های دقیق از بر هم کنش های ابرنواختر با گازهای محیط پیرامون به اندازه گیری دقیق فاصله ی ابر ماژلانی بزرگ انجامید، فاصله ای که اینک برای درجه بندی و کالیبره کردن همه ی اندازه ها و برآوردهای طولی و سِنی دیگر کیهانی به کار می رود.

و سپتامبر گذشته اخترشناسان در نشریه ی Science گزارش دادند که به نظر می رسد SN 1987A به مقدار شگفت آوری گرد و غبار تولید کرده - حدود ۲۰۰,۰۰۰ برابر جرم زمین. (خبرش در همین وبلاگ: راز گرد و خاک کیهان گشوده خواهد شد؟)

مشخص نیست که این گرد و خاک آنقدر دوام بیاورد که بتواند کار خاص و ارزشمندی در فضا انجام دهد ولی به طور کلی گرد و خاک چیز خوبیست: می تواند پرتوی فرابنفشی که مانع ساخت مولکول ها و پدید آمدن ستاره ها می شود را جذب کند.

رازها همچنان باقیست. ووزلی می گوید: «ما در برخی چیزها از آنچه آسیموف انتظار داشت فراتر رفته ایم، ولی در چیزهای دیگری هم شکست خورده ایم. عجیب بودن مورد ۸۷A بخشی از مشکلاتیست که بر سر راهِ آموختن درباره ی تکامل ستارگان وجود دارد. به گونه ای، این همیشه برای اجرامی نزدیک که به خوبی می توانیم بررسیشان کنیم روی می دهد.»

گیج کننده ترین پرسش اینست که بر سرِ هسته ی فروپاشیده ی ستاره چه آمد؟ گرچه تپ (پالس) نوترینو با آنچه ستاره شناسان انتظار داشتند از پیدایش یک ستاره ی نوترونی فراچگال ببینند به درستی همخوان بود، ولی تا امروز (و با وجود هشدار نادرست اولیه) هیچ جرم فشرده ای [در آن جا] پیدا نشده است. شاید در این مورد یک جورهایی گرد و خاک مقصر باشد. مک کری امیدوار است که رصدهای آینده با آرایه ی بزرگ میلیمتری/زیر میلیمتری آتاکاما در شیلی این بازمانده ی پنهان را برایمان آشکار کند.
تغییرات ابرنواختر SN 1987A در ۱۰ ثانیه. این ویدیو را می توانید به بزرگی ۲ مگابایت از اینجا دریافت کنید. ویدیوی کامل تر را نیز می توانید در یوتیوب ببینید.

واژه نامه:
Memoriam - Earth - supernova - SN 1987A - Isaac Asimov - red giant - hydrogen - core - Sanduleak -69° 202 - Southern Hemisphere - Milky Way - Large Magellanic Cloud - dwarf galaxy - Tarantula Nebula - star formation - Local Group of galaxies - LMC - Central Bureau for Astronomical Telegrams - Ultraviolet Explorer - Ronald A. Schorn - J. Craig Wheeler - Richard McCray - JILA - neutrino - Stanford Woosley - solar system - blue giant - nitrogen - thermonuclear - X-ray - radioactivity - cobalt - Co-56 - molecule - Large Millimeter/submillimeter Array - neutron star - Sk -69 202

منبع: skyandtelescope

پرسرعت ترین بادی که از یک سیاهچاله کوچک می وزد

* ستاره شناسان با بهره از رصدخانه ی پرتو ایکس چاندرا متعلق به ناسا، پرسرعت ترین بادی که
از قرص پیرامون یک سیاهچاله ی ستاره ای به بیرون می وزد و
تاکنون اندازه گرفته شده را یافته اند.

*این یافته دارای پیامدهای ارزشمندی برای شناخت چگونگی رفتار این گونه سیاهچاله ها می باشد.

برداشت یک هنرمند از یک سیستم دوتایی که شامل یک سیاهچاله ی ستاره ای به نام
IGR J17091 3624 می باشد.
این باد رکوردشکن با سرعتی نزدیک به 20 میلیون متر بر ساعت می وزد، حدود 3% سرعت نور. این سرعت تقریبن 10 برابر بیشتر از سریع ترین بادیست که تاکنون در حال وزیدن از یک سیاهچاله با جرم ستاره ای دیده شده. سیاهچاله های ستاره ای در اثر رمبش یک ستاره ی بسیار سنگین پدید می آیند. جرم آن ها معمولن بین 5 تا 10 برابر جرم خورشید است.

سیاهچاله ی یافته شده به نام IGR J17091-3624 یا به طور کوتاه IGR J17091 خوانده می شود. (پیش از این درباره ی همین سیاهچاله خوانده بودید: نوار قلب کوچکترین سیاهچاله)

اشلی کینگ از دانشگاه میشیگان و نویسنده ی اصلی مقاله ای که در شماره ی 20 فوریه ی Astrophysical Journal Letters منتشر شد در این باره می گوید: «این باد را می توان هم ارز کیهانی یک تندباد (hurricane) از دسته ی 5 دانست. ما انتظار دیدن چنین باد نیرومندی از چنین سیاهچاله ای را نداشتیم.» باد IGR J17091 از نظر سرعت به پای سریعترین بادهایی که سیاهچاله‌های ابرپرجرم تولید می کنند می رسد، سیاهچاله هایی که چند میلیون یا چند میلیارد برابر سنگین تر از آنند.»

جان م. میلر، یکی از نویسندگان مقاله، او هم از دانشگاه میشیگان، می گوید: «جای شگفتی است که این سیاهچاله ی کوچک توان به راه انداختن باد با سرعتی که معمولن فقط در سیاهچاله های غول پیکر دیده می شود را دارد. به بیان دیگر، عملکرد این سیاهچاله بسیار فراتر از رده ی جرمی‌اش است.»

یکی دیگر از یافته های نامنتظره این است که این باد، که از قرص گازی پیرامون سیاهچاله می وزد، شاید در حال پس زدن موادی بیش از آنچه سیاهچاله دریافت می کند باشد. به گفته ی کینگ: «بر خلاف پندار رایج که سیاهچاله ها همه ی موادی که به آن ها نزدیک می شود را به درون خود فرو می کشند، طبق برآورد ما 95 درصد مواد موجود در قرص پیرامون IGR J17091 توسط باد پس زده و دفع می شود.»

بر خلاف تندبادهای زمینی، باد IGR J17091 در جهت های بسیار گوناگونی می وزد. این الگوی رفتاری آن را از یک "فواره" متمایز می کند. در فواره ها، جریان مواد به شکل باریکه هایی به شدت متمرکز و عمود بر قرص گازی است و اغلب هم با سرعتی نزدیک به سرعت نور. هم زمان، مشاهداتی به وسیله ی آرایه ی بسیار بزرگ و گسترده ی رصدخانه ی ملی اخترشناسی رادیویی انجام گرفت که نشان داد وقتی این باد فراسریع دیده می شود، هیچ فواره ی رادیویی‌ای دیده نمی شود ولی در زمان های دیگر، چرا. این با آنچه در سیاهچاله های ستاره ای دیگر دیده شده همخوانی دارد، و گواه دیگریست بر این که تولید باد می تواند به فرونشستن فواره ها بیانجامد.

سرعت این باد را از روی خطوط طیفی که تلسکوپ چاندرا در سال 2011 از آن تهیه کرده بود اندازه گرفتند. یون ها در خطوط طیفی، ویژگی های مشخص و جداگانه ای را می تابند و جذب می کنند، و این به دانشمندان اجازه می دهد آن ها و رفتارشان را زیر نظر بگیرند. در یک طیف یون های آهن که دو ماه پیش توسط چاندرا به دست آمد، نشانه ای از آن باد فراسریع دیده نشد، و این بدان معنیست که احتمالن این باد در طول زمان، گاه می وزد و گاه فرو می نشیند.

به باور ستاره شناسان، هم بادها و هم فواره های سیاهچاله ها در اثر میدان های مغناطیسی درون قرص های پیرامون آن ها پدید می آیند. احتمالن هندسه ی میدان های مغناطیسی و سرعت و آهنگ فروکشیده شدن مواد به سوی سیاهچاله در به وجود آمدن یکی از این دو، فواره یا باد موثر است.

IGR J17091 یک سیستم دوتایی است که در آن یک ستاره ی خورشیدسان به گرد سیاهچاله می چرخد. این جرم در توده ی مرکزی (کوژی) کهکشان راه شیری، به فاصله ی حدود 28,000 سال نوری از زمین واقع شده است.

واژه نامه:
NASA - Chandra X-ray Observatory - stellar-mass black hole - black hole - super wind - IGR J17091-3624 - IGR J17091 - Ashley King - Astrophysical Journal Letters - supermassive black hole - Jon M. Miller - disk - hurricane - National Radio Astronomy Observatory - Expanded Very Large Array - radio jet - Ion - spectra - iron - geometry - magnetic field - bulge - Milky Way galaxy - Earth

منبع: nasa

مثلث روشن آسمان در چشم اندازی برفی

در این ماه، ناهید و مشتری درخشان ترین سیاره های آسمانند و در این چشم انداز برفی که اندکی پس از غروب آفتاب 20 فوریه ثبت شده، آسمان افق باختری دیده می شود که به سلطه‌ی این دو سیاره در آمده.

در آسمان صاف و شفاف بر فراز پارک ایالتی Cherry Springs در پنسیلوانیای آمریکا، خود این دو شبچراغ کیهانی هم در نور منطقه البروجی (برجگاهی) غرق شده‌اند. این نورِ گسترده، پخش شده و مثلثی شکل در اثر پراکنش نور خورشید توسط گرد و غبار موجود در صفحه ی دایره البروجی (برجگاهی) پدید می آید.

نور برجگاهی در این عکس در نزدیک افق شدت بیشتری دارد و با زاویه رو به بالا رفته، نخست به ناهید و سپس به مشتری می رسد که هر دو به هنگام گردش به دور خورشید، مسیر دایره البروج را می پیمایند. مثلث روشن منطقه البروجی به بالاتر از این دو، به خوشه ی دوست داشتنی پروین نزدیک بالای عکس هم می رسد، گرچه محو و کم نورتر.

ناهید و مشتری را هچنان در این چشم انداز منطقه البروجی آسمان شامگاهی خواهیدم دید و طی روزهای آینده، هلال ماه نو هم به جمعشان خواهد پیوست. این دو سیاره ی تابناک در شب های آینده از این هم به یکدیگر نزدیک تر می شوند تا در 13 مارس، به مقارنه ای به فاصله ی 3 درجه از هم برسند.

واژه نامه:
Venus - Jupiter - planet - horizon - Cherry Springs State Park - Zodiacal light - plane of the ecliptic - Sun - Pleides star cluster - crescent Moon - conjunction

منبع: apod.nasa.gov

ترک خوردگی های تازه روی سطح ماه

* یک فضاپیمای ناسا پرده از فعالیت های زمینشناختی (ژئولوژیکی) تازه روی سطح ماه برداشت.

این بزرگترین فرورفتگی از فرورفتگی های تازه ایست که در بلندی های آن سوی ماه کشف شده.
گسترده ترین آن ها حدود 500 متر عرض دارد و مکان نگاری‌های انجام شده از روی عکس‌های
سه بعدی که دوربین زاویه بسته (NAC)ی LROC گرفته نشان می دهد ژرفای آن ها حدود 20
متر است. (تصویر بزرگ تر)
تصاویر تازه از فضاپیمای مدارگرد شناسایی ماه (LRO) متعلق به ناسا نشان می دهد که پوسته ی ماه در حال کش آمدن است و ترک هایی جزیی در چند منطقه ی کوچک سطح آن پدید آورده است. به گمان دانشمندان این فعالیت زمین شناختی (ژئولوژیکی) کمتر از 50 میلیون سال پیش رخ داده که در مقایسه با سن ماه که بیش از 4.5 میلیارد سال است، تازه می باشد.

یک گروه از پژوهشگران با بررسی تصاویر رزولوشن بالایی که دوربین مدارگرد شناسایی ماه (LROC) گرفته، متوجه شیارهای باریکی شدند. اغلب این شیارها درازایی بسیار بیشتر از پهنا داشتند. این نشان می دهد که پوسته ی ماه در این نقاط در حال کش آمدن و از هم جدا شدن است. این دره های باریک و کشیده که به نام "فرورفتگی" (graben) شناخته می شوند، زمانی پدید می آیند که پوسته‌ی ماه کش می آید، می شکند و از هم باز می شود و در طول دو گسل مجاور فرو می نشیند. تعداد انگشت شماری از این سامانه های فرورفتگی روی سطح ماه یافته شده.

توماس واترز از مرکز پژوهش های زمین و سیاره ای در موزه ی ملی هوا و فضای اسمیتسونین در واشنگتن می گوید: «ما فکر می کنیم ماه به این دلیل که درونش هنوز در حال خنک شدن است، در یک وضعیت کلی انقباض سراسری است. این فرورفتگی‌ها به ما می گویند که نیروهایی که در تلاش برای کوچک کردن و فشردن ماه هستند در بعضی جاها مغلوب نیروهایی شده اند که در تلاش برای کش آوردن و از هم باز کردن آنند. این بدان معنیست که نیروهای فشرده کننده ای که در حال کوچک کردن ماه هستند نمی توانند بزرگ باشند وگرنه این فرورفتگی های کوچک هرگز نمی توانستند رخ بدهند.» واترز نویسنده ی اصلی یک مقاله درباره ی این پژوهش است که در شماره ی ماه مارس نشریه ی Nature Geoscience منتشر شد. (در همین زمینه: ماه مچاله می شود؟)

گمان می رود این فرورفتگی ها یا گرابن زمانی پدید آمده که پوسته ی ماه کش آمده و از هم باز شده
است. این کش آمدن باعث شد مواد نزدیک به سطح در طول دو گسل معمولی و موازی بشکند، خاک
میان دو گسل نشست کند و تشکیل یک "دره" بدهد. (منبع - تصویر بزرگ تر)
این انقباض ضعیف نشان می دهد که ماه، بر خلاف سیاره های خاکی، در نخستین مرحله های شکل گیریش به طور کامل ذوب نشده بوده. بلکه برعکس، بر پایه ی مشاهدات تازه، در آن روزگار تنها بخش بیرونی ماه ذوب شده و اقیانوسی از سنگ های گذاخته پدید آورده بود.

در اوت 2010، گروه پژوهشگران از تصاویر LROC کمک گرفتند تا نشانه های فیزیکی انقباض روی سطح ماه که به صورت پرتگاه های پیش آمده ی خاجی شکلی به نام "دیواره های آویخته" یا lobate scarp بود را شناسایی کنند. این دیواره ها شواهدی هستند که نشان می‌دهند ماه در یک دوره ی از نظر زمین شناختی تازه، به طور سراسری منقبض و مچاله شده و چه بسا هنوز هم در حال مچاله شدن باشد. گروه دانشمندان در آن عکس ها، این دیواره ها را یافتند که به طور گسترده ای در سراسر سطح ماه پراکنده شده بودند و نتیجه گرفتند ماه همچنان که درونش به آرامی خنک می شده، خود نیز مچاله شده است.

ریچارد ووندراک، دانشمند برنامه ی LRO در مرکز پروازهای فضایی گودارد ناسا در گرین بلت مریلند می گوید: «این کشیدگی و از هم باز شدن به ما نشان می دهد که ماه همچنان فعال است. LRO دیدگاهی دقیق و با جزییات از این فرآیند به ما می دهد.»

همچنان که ماموریت فضاپیمای LRO به پیش می رود و مناطق بیشتری از ماه را در پوشش خود می گیرد، دانشمندان نیز تصویر بهتری از میزان رایج بودن این فرورفتگی های جوان و این که چه گونه های دیگری از عوارض تکتونیکی در آن اطراف هست به دست خواهند آورد. سامانه ی فرورفتگی هایی که این گروه یافته اند می تواند به دانشمندان کمک کند تا وضعیت فشار و تنش در پوسته ی ماه را بهتر بشناسند. 

بر اساس اندازه ی دیواره ها چنین برآورد شده که فاصله ی میان مرکز تا سطح ماه به اندازه ی تقریبن 300 فوت فشرده و کوچک شده است. این فرورفتگی ها کشف نامنتظره ای بودند و تصاویرشان نشانگر شواهدی متناقض با گمانه های پیشین است چرا که نشان می دهند مناطقی از پوسته ی ماه در حال از هم باز شدن نیز هست.
* دکتر توماس واترز در این ویدیو درباره ی گرابن های ماه و آنچه می توان درباره ی تکامل ماه از آن ها دریافت می گوید:
از بخش رسانه های ناسا ببینید. در یوتیوب ببینید. دریافت ویدیو به بزرگی 9.7 مگابایت
مارک رابینسون، یکی از نویسندگان مقاله از آموزشگاه کاوش های زمین و فضا در دانشگاه ایالتی آریزونا، و بازرس اصلی LROC می گوید: «وقتی این فرورفتگی ها را در بلندی های آن سوی ماه دیدم بسیار شگفت زده شدم. من بلافاصله آن منطقه را برای تهیه ی تصاویر سه بعدی رزولوشن بالا نشانه گرفتم، اکنون می توانیم یک نمای سه بعدی از این فرورفتگی ها تهیه کنیم. این که چیزی به کلی خلاف انتظار کشف کنید هیجان انگیز است و [به ویژه این که] تنها حدود نیمی از سطح ماه مورد تصویربرداری با وضوح بالا قرار گرفته. چیزهای بسیار بیشتری روی ماه برای کشف شدن وجود دارد.»
واژه نامه:
NASA - Lunar Reconnaissance Orbiter - LRO - moon - crust - valley - geologic activity - graben - fault - Thomas Watters - Center for Earth and Planetary Studies - Smithsonian - National Air and Space Museum - Nature Geoscience - LROC - lobe - lobate scarp - Richard Vondrak - Goddard Space Flight Center - tectonic feature - Mark Robinson - Narrow Angle Camera - NAC

منبع: sciencedaily

سنگ های شگفت انگیز دره مرگ

این تخته سنگ بزرگ چگونه روی این بستر عجیب حرکت کرده و به اینجا رسیده؟
یکی از شگفت انگیزترین نقاط سیاره ی زمین، جاییست در دل دره ی مرگ، کالیفرنیای آمریکا. اینجا بستر یک دریاچه ی خشک شده به نام Racetrack Playa است که می شود گفت کاملن صاف است ولی این یکدستی آن را تنها تخته سنگ هایی بسیار بزرگ و شگفت انگیز که یکی از آن ها را در این تصویر می بینید به هم می زند.
شکل بافت زمینه و همواری کویرهای (پلایاهای) پهناوری مانند Racetrack فریبنده و مجذوب کننده است ولی از دیدگاه علمی معما نیست: دلیل چنین ظاهری، جاری شدن گل و لای پس از یک باران سنگین، خشک شدن آن، و سپس ترک خوردگی گل و لای خشکیده است. 
ولی برای این پرسش که چگونه یک سنگ رونده ی 300 کیلوگرمی می تواند روی سطحی چنین صاف و پهناور جابجا شود و تقریبن تا میانه ی آن هم بیاید، تازه همین اواخر یک فرضیه ی علمی مناسب و پذیرفتنی پیدا شده. همانگونه که اغلب در دنیای دانش رخ می دهد، برای یک مساله ی ظاهرن سورئال و فراطبیعی، پاسخی به نسبت طبیعی و دنیوی پیدا می شود
"بادهای نیرومند پس از یک باران می توانند حتی تخته سنگ های سنگین را نیز روی بستر موقتن هموار یک دریاچه جابجا کنند."

واژه نامه:
Sailing Stone - Death Valley - rock - Earth - lakebed - Racetrack Playa - playa - mud - surreal - mundane

منبع: apod.nasa.gov

داستان دو ستاره

* آن بلندبالایی که در این شب های نیمه ی زمستان بر زمین نور می افشاند، تابناک ترین و شکوهمندترین
پیکره ی آسمانیست: جبار، شکارچی بزرگ و نیرومند.

در حال حاضر، شکارچی (جبار) را می توان به آسانی در یک آسمان صاف و بی ابر تماشا کرد. این پیکره به شکل نقشه ای از ستارگان، در ساعت 8 شامگاه به وقت محلی در بلندای جنوب آسمان دیده می شود. 
شکارچی یا جبار، درخشان ترین و زیباترین صورت فلکی زمستان است.
سرشار از اجرام فریبنده برای رصدگران کنجکاو.

سه ستاره ی درخشان در میانه ی یک مستطیل روشن زینت بخش کمربند شکارچی اند، کمربندی که رو به شمال، خوشه های پروین و قلائص در صورت فلکی گاو نر (ثور) را نشان می دهد و رو به جنوب، ستاره ی شباهنگ (شعرای یمانی، ستاره ی سگ) را. بالا و پایین کمربند هم دو ستاره ی غول پیکر را خواهیم یافت، رجل جبار (بتای شکارچی) و ابط الجوزا (آلفای شکارچی).

بتای شکارچی ("پای چپ غول") یک ستاره ی ابرغول آبی - سفید است. ابرغول های آبی - سفید از کمیاب ترین گونه ها در کهکشان راه شیری‌اند ولی به علت درخشش بسیار زیادشان که تا 100,000 برابر روشنی خورشید نیز می رسد، از فاصله ی بسیار دور نیز آشکار و به اصطلاح "توی چشم"اند.
بر خلاف آن ها، ابرغول های سرخی مانند ابط الجوزا ("شانه ی شکارچی")، گوی های غول پیکر پف کرده ای از گاز سردتر می باشند. اگر چنین ستاره ای به جای خورشید در منظومه ی خورشیدی قرار بگیرد، از مدار بهرام (مریخ) نیز فراتر خواهد رفت. 

ستاره ای که بهار زندگیش را می گذراند
رجل جبار یکی از "ذاتن درخشان ترین" ستارگان، و یکی از داغ ترین هاست. این ستاره ظاهرن تازه وارد بهار زندگی شده و در مقیاس ستاره ای، در حال گذراندن مرحله ی اصلی زندگیش می باشد؛ این ستاره به معنای واقعی کلمه "دو سره در حال کار کردن است". روشنایی برآورد شده ی رجل جبار به چیزی حدود 57,000 برابر روشنایی خورشید می رسد و تقریبن 773 سال نوری هم از ما فاصله دارد. ولی در تضادی کامل با آن، ستاره ی سرخ و درخشان ابط الجوزا است که در حال نزدیک شدن به پایان زندگی کاریش می باشد. فاصله ی این ستاره از زمین 522 سال نوری است و درخشش ثابت و یکنواختی ندارد.

ابط الجوزا یک ستاره ی "تپنده" است، به شیوه ی "شل کن و سفت کن" پی در پی منبسط و منقبض می شود به گونه ای که قطرش از 550 تا 820 برابر قطر خورشید تغییر می کند. این تپش ها به قدری نامنظمند که هیچ کس نمی تواند زمان باز و بسته شدن آن را به طور دقیق پیش بینی نماید. هنری نیلی، مدرس آسمان نمای هایدن نیویورک که سال ها پیش برای توصیف ابط‌ الجوزا تلاش می کرد، زمانی در یادداشتی نوشته بود این ستاره "مانند پیرمردی فرتوتی است که تقریبن تمام نیرویش را مصرف کرده و دچار تنگی نفس ناشی از پیری شده و نفس نفس می زند." (در این زمینه: پژواکی از دل غول سرخ)

ستارگان انرژی خود را با فرآیند همجوشی هیدروژن و تبدیل آن به هلیوم در ژرفای درون هسته هایشان تامین می کنند. هنگامی که یک ستاره به اندازه ی کافی در هسته اش هلیوم انباشته شود، بروندهی انرژیش به شکلی چشمگیر افزایش می یابد، و این به پف کردن و تبدیل شدن ستاره به یک غول سرخ یا یک ابرغول سرخ، مانند ابط الجوزا می انجامد. رجل جبار نیز طی چند میلیون سال آینده به چنین چیزی تبدیل خواهد شد.

در این شرایط (پایان یافتن سوخت هیدروژنی)، هسته برای برقرار ساختن تعادل در برابر فشار خرد کننده ی گرانشی و جلوگیری از رمبش پیوسته ی ستاره، شروع به ساختن عنصرهای سنگین تر می کند. ولی با آغاز ساخته شدن آهن در هسته، روزهای زندگی ستاره هم به شماره می افتد چرا که تولید عناصر سنگین تر از آهن، بیشتر باعث مصرف انرژی می شود تا تولید انرژی. سرانجام، چون هسته دیگر توان تحمل و پایداری در برابر وزن بسیار زیاد ستاره را ندارد، فرو ریخته و می رمبد و به شکل یک ابرنواختر سهمناک منفجر می شود. ابط الجوزا در گام پایانی زندگیش است و می تواند طی همین چند میلیون سال آینده منفجر شود.

ستارگان رنگارنگ
رصدگر آسمان ماگنوس هدن این عکس را در فوریه ی 2011 گرفت
تا با نگاه کردن به آن، منظره ای را ببیند که وایکینگ ها با نگاه به
آسمان پرستاره می دیدد. صورت فلکی جبار در پایین دیده می شود.
یکی از لذت های تماشای آسمان شب، توجه کردن به رنگ های گوناگونی است که ستارگان بر پهنه ی آسمان تاریک به نمایش می‌گذارند. این رنگ ها شواهد دیداری مستقیم از گوناگونی و تنوع دمای ستارگان می باشند.

ابط الجوزای سرخ فام و رجل جبار آبی به خوبی دو رنگ متضاد را نمایش می دهند، ولی ما به سادگی می توانیم رنگ های دیگری را نیز بیابیم. به الدبران نارنجی و پولوکس (راس التوام متاخر، سر دو پیکر پسین) زردفام نگاه کنید، و نیز ستاره ای که به میزان قابل توجهی از جمع ستارگان آسمان زمستان دور شده، ستاره ی درخشان سماک رامح (نگهبان شمال) که به رنگ توپاز است و معمولن به عنوان یک ستاره‌ی فصل بهار شناخته می شود، ولی برای این شب های بی روح نیمه ی زمستان، در این هفته میان ساعت 9 و 9.30 شب طلوع می کند و به سرعت و در تنهایی شکوهمندش از سمت شرق - شمال شرق به پیش می آید.

اگر این رنگ های ستارگان را تماشا کرده باشید، آیا متوجه شده اید که تنها برای درخشان ترین ستارگان می شود آن ها را تشخیص داد؟
دلیل این امر به فیزیولوژی چشم مربوط است، و دقیق تر بگوییم، به این حقیقت که حسگرهای رنگ روی شبکیه ی چشم - سلول های مخروطی- در برابر نورِ ضعیف حساسیت خود را از دست می دهند. در نور کم، سلول های استوانه ای شبکیه پرتوان تر هستند ولی این حساسیت بیشترِ نوری آن ها با کوررنگیشان خنثی می شود. از همین روست که ما همه ی ستارگان کم نور را به رنگ سفید می بینیم.

با این وجود اگر با دوربین دوچشمی یا تلسکوپ به این ستارگان نگاه کنید، روشن تر دیده می شوند. تقویت نور آن ها به وسیله ی تلسکوپ باعث برانگیختن و تحریک سلول های مخروطی، و در نتیجه آشکار شدن رنگشان می شود.

در این زمینه: شکارچی تنها یک ردیف ستاره نیست * از فرق سر تا نوک پای شکارچی * شش ضلعی زمستانی    
در زمینه ی این مطلب، این ویدیو را نیز ببینید.

واژه نامه:
Earth - constellation - Orion - Mighty Hunter - Orion's belt - cluster - Hyades - Pleiades - Taurus - Dog Star - Sirius - Rigel - Betelgeuse - Left Leg of the Giant - supergiant star - galaxy - The Armpit of the Giant - solar system - Mars - sun - pulsating star - Henry Neely - Hayden Planetarium - red giant - red supergiant - gravity - core - hydrogen - helium - iron - supernova - Aldebaran - Pollux - Arcturus - eye - color sensor - retina - cones - rods - binocular -

منبع: SPACE.com

Blogger template 'Browniac' by Ourblogtemplates.com 2008

بالای صفحه