این عکس در ۲۱ دسامبر گرفته شده و فضاپیمای سایوز که خدمه ی تازه ی ایستگاه فضایی بین المللی بر آن سوار بودند را در حال نزدیک شدن به ایستگاه نشان می دهد. عکس توسط فرمانده ی ایستگاه، کوین فورد، که از پیش در ایستگاه بود گرفته شد و در آن، ماه در بالا و زمینِ آبی و درخشان در زیر پای سایوز دیده می شوند.
کریس هدفیلد کانادایی که همراه با رومن روماننکو و تام مارشبرن سوار بر سایوز بود می گوید: «گویی داستانی علمی تخیلی به واقعیت در آمده.»
راستی! اگر جزو کسانی که فیسبوک یا توییتر کریس هدفیلد را دنبال می کنند نیستید، واقعن باید این کار را بکنید. او به طور روزانه عکس و نوشته های بسیاری درباره ی زندگی روزمره اش در ایستگاه فضایی به روی وب می فرستد.
سیاره ی مشتری کروی است؛ می توانید با چشم خودتان این را ببینید!
کافیست به این تصویر که دو نمای سیاره ی مشتری را نشان می دهد خیره شوید و چشمتان را لوچ کنید. تصویر سومی که میان آن دو نمایان می شود، شکل این سیاره ی غول پیکر را آنچنان که هست، برجسته و در سه بُعد نشان خواهد داد.
عکاس فرانسوی، سیلوین ویله این دو نما را در روز ۳۰ دسامبر به کمک یک تلسکوپ ۱۲ اینچی ثبت کرد. چرخش سریع مشتری به وی کمک کرد تا بتواند دو تصویر متفاوت که برای ساخت یک عکس برجسته و استریو مورد نیاز بود را ثبت کند.
وی می گوید: «فاصله ی زمانی این دو نما حدود ۱۰ دقیقه است. من آن ها را با بهره از نرم افزار SPM (ساخت تصاویر برجسته) مورد پردازش قرار دادم تا بتوانم این زوج سه بعدی را بسازم.» وی می افزاید: «ماه یا قمری که در تصویر دیده می شود اروپا است. من آن را چند دقیقه پس از آن که از پشت مشتری نمایان شد گیر انداختم.» جزییات بیشتر کار او را اینجا بخوانید. (**: اروپا هم کرویست.)
این حلقه ها همانندی های شگفت انگیزی با نگاتیو تصویری که از جلوی آن ها گرفته شده باشد دارند. برای نمونه، نوار تیره ی میانی در واقع همان حلقه ی معمولن روشنِ B است. روشنی حلقه ها در نماهایی که از زاویه های گوناگون از آن ها گرفته شده، ضخامت آن ها و چگالی ذرات درونشان را نمایان می کند.
تتیس، یکی از ماه های کیوان در بالا، سمت چپ عکس دیده می شود که گرچه کمتر از حلقه ها به چشم می آید ولی جرمش از جرم کل سامانه ی حلقه های کیوان بیشتر است.
* آن چه از این کوتوله ی سفید دیده می شد، همه ی نشانه های یک سیاهچاله بود.
* این ستاره که در آسمان، نزدیک یک کهکشان کوچک ماهواره ای راه شیری جای داشت، تابش های کوتاه و درخشان پرتو ایکس از خود می تاباند که آن را همانند یک سیاهچاله ی در حال تغذیه نشان می داد. ولی پس از آن که توسط چند آژانس فضایی زیر نظر گرفته شد، کارآگاهان کیهانی نقاب از چهره ی این کوتوله برداشتند.
این کوتوله ی سفید در پس نقاب سیاهچاله ایِ خود در حال دزدی ماده از همدم بسیار بزرگ ترش بود، فرآیندی که گاهی به یک انفجار گرماهسته ای سهمگین می انجامد. این نخستین مورد از یافته شدن یک چنین سیستم دوتایی بود و نشان داد که در سرتاسر کیهان زوج های دیگری همانند آن ها هستند که شاید از نگاه عادی دیده نشوند.
پرتوهای X بیشترین جزییات را نمایان می کنند
به گفته ی فیل چارلز، یک اخترشناس در دانشگاه ساوتهامپتون بریتانیا، پیش از این هرگز چنین تابش های نیرومندی از کوتوله های سفید دیده نشده بود: «به همین دلیل کسی گمان نمی برد که کوتوله های سفید توضیح طبیعی برای آن درخشش ها باشند. این یافته ها نشان می دهند که واقعن سیستم های ستاره ای دوتاییای هم می توانند وجود داشته باشند که از یک ستاره ی داغ و سنگین و یک کوتوله ی سفیدِ بسیار کم جرم تر تشکیل شده باشند، و همچنین نشان می دهند که چرا در گذشته، یافتن آن ها تا این اندازه دشوار بوده است.»
دمای کوتوله دستش را رو کرد
کوتوله ی سفید تقلیدکننده که با عنوان MAXI J0158-744 شناخته می شود، نخستین بار در نوامبر سال ۲۰۱۱ لغزشی کرد که دستش را رو نمود. یک دوربین پرتو X نصب شده روی ایستگاه فضایی بین المللی، شراره ای بسیار درخشان را در نزدیکی ابر کوچک ماژلان آشکار کرد که ۹۲ دقیقه به درازا کشید.
در نگاه نخست، این شراره با رفتار دیگر چشمه های فرا-درخشان پرتو ایکسی همخوانی داشت که گمان می رفت سیاهچاله هایی با فوران های رادیویی هستند. ولی یکی از شواهد با این موضوع نمی خواند: این شراره با وجود درخشش بسیارش، دمایی بسیار کمتر از دمای برون ریزی های سیاهچاله ای داشت.
خوشبختانه، در عرض ۲۴ ساعت پس از فوران، اخترشناسان تلسکوپ فضایی سویفت ناسا و رصدخانه های زمینی در شیلی و آفریقای جنوبی را برای دیدبانی این چشمه ی اسرارآمیز به کار گرفتند. آن ها با بررسی نشانه های نور شراره دریافتند که با مدلهای رایانه ای یک کوتوله ی سفید که دور یک ستاره ی همدم بسیار داغ تر و درخشان تر از خود می گردد همخوانی دارد. کوتوله ی سفید هسته ی چگال یک ستاره ی خورشیدسان است که سوختش را به پایان برده.
کوتوله ی سفید به هنگام گردش به دور همدم بزرگش، مواد آن را به سوی خود می کشد. هنگامی که هیدروژن کافی بر سطحش گرد آمد، این بارِ اضافی به یک واکنش هسته ای مهار گسیخته می انجامد که باعث تابش یک درخشش کوتاه رادیویی می گردد. اخترشناسان پیشتر هم شراره های ناشی از دوتایی های کوتوله ی سفید دیده بودند ولی MAXI J0158-744 نخستین موردی بود که فورانی چنین فرا-درخشان پدید می آورد و این گمان را برای اخترشناسان پدید آورد که سیاهچاله ایست در حال فروکشیدن مواد از یک همدم.
بازاندیشی در سیاهچاله ها
آلبرت کونگ از دانشگاه ملی سینگ هوا در سینچوی تایوان می گوید: «تابش پرتو X این کوتوله ی سفید بسیار همانند خیلی از سیستم های دوتایی سیاهچاله ای است. چنین کشفی ما را به بازاندیشی در دیگر نامزدهای عنوان سیاهچاله در کهکشان های نزدیک فرا می خواند. شاید این ها در واقع در دسته ای به کلی تازه از دوتایی های کوتوله ی سفید جای بگیرند.»
چارلز بر این باور است که MAXI J0158-744 ممکن است تنها نوک کوه یخ باشد: «من واقعن گمان می کنم که شمار بیشتری از این اجرام وجود دارد، ولی ما آن ها را ندیده ایم چرا که برای شناساییشان نیاز به ترکیب ویژه ای از تلسکوپ های فضایی و زمینی داریم.»
واژه نامه:
white dwarf - satellite galaxy - Milky Way - X-ray - black hole - façade - companion - thermonuclear - binary system - Phil Charles - MAXI J0158-744 - International Space Station - Small Magellanic Cloud - flare - outburst - NASA - Swift space telescope - core - sun-like star - runaway nuclear reaction - Albert Kong
* کنجکاوی، خودروی ناسا فصل تعطیلات را هم به کار در سیاره ی بهرام پرداخت و عکس هایی از نمای نزدیک از یک بخش فریبنده ی سطح بهرام گرفت؛ منطقه ای که دانشمندان آن را مهربانانه "خانه ی مادربزرگ" نامیده اند.
کنجکاوی نخستین کریسمس خود بر روی بهرام را در "خانه ی مادربزرگ" گذراند، بخشی از گودال یلونایف در دهانه ی گیل که پیش از این کاوش نشده بود.
خودروی کنجکاوی در حال حاضر در یلونایف (Yellowknife) جای گرفته، یک گودی با ژرفای اندک و خاکی عجیب درون دهانه ی پهناور گیل که جایگاه فرود کنجکاوی بود. چنانچه کولت لور در یکی از ویدیوهای ناسا گفت، "خانه ی مادربزرگ" یک نام غیررسمی برای نقطه ای در گودی یلونایف است که کنجکاوی تعطیلاتش را در آن سپری می کند.
لور، رهبر بخش تاکتیکی فرستادن پیام به کنجکاوی در آزمایشگاه پیشرانش جت ناسا در پاسادنای کالیفرنیا، می گوید: «این واقعن زمان هیجان انگیزی برای گروه ماست، زیرا ما کاری را آغاز کرده ایم که به آن "برنامه ریزیِ یافته-محور" (برنامه ریزی بر پایه ی کشفیات) می گوییم. و در آن به گونه ای، کلیدهای خودرو را به دست گروه علمی می سپاریم.»
گردانندگان کنجکاوی دو روز وقت صرف کردند تا فرمان ها و دستورهای مورد نیاز برای مشاهدات علمی در ۱۱ روزِ بهرامی (سول) را برای کنجکاوی فرستاده و روی آن بارگذاری نمایند تا در این مدت، اعضای گروه دانشمندان کنجکاوی بتوانند به مرخصی رفته و تعطیلات پایان سال را با خانواده و دوستان خود بگذرانند.
خود کنجکاوی مرخصی چندانی نداشت. به گفته ی لور، این خودرو در کریسمس و شب کریسمس سرگرم ثبت نماهای گسترده ی ۳۶۰ درجه از گودال یلونایف بود تا بتواند از این منطقه، دیدگاهی روشن تر و واضح تر به پژوهشگران ارایه کند.
گودال یلونایف - یک حوضه به گودی نیم متر - نقطه ای جالب برای دانشمندان بهرام شناس است زیرا این منطقه دارای سطحیست متفاوت با هر آنچه خودروی کنجکاوی تاکنون دیده. دانشمندان در حال بررسی سنگ های درون این ناحیه اند تا یکی را برگزینند که کنجکاوی توسط مته اش آن را سوراخ کند.
کنجکاوی این منطقه را با بهره از دوربین ها و لیزرهای روی دکل خود بررسی کرده و می کند، ولی هدف اصلی، نخستین آزمایش مته ی چکشی آن است. این دستگاه برای آن طراحی شده تا سنگ ها را سوراخ کند، از گَرد درون سنگ ها نمونه بردارد، و پس از آن هم دستگاه های دیگر خودرو این نمونه ها را مورد بررسی قرار دهند. به گفته ی مقامات ناسا، این کاریست که تاکنون روی بهرام انجام نشده. آزمایش مته کاری قرار است در اوایل سال ۲۰۱۳ انجام شود.
کنجکاوی در ۱۷ دسامبر به گودال یلونایف رسید، بخشی پیشتر کاوش نشده از بهرام.
کنجکاوی، خودروی بهرام نورد ناسا، روز ۵ اوت بر سطح بهرام فرود آمد و کاوش در سیاره ی سرخ را آغازید. ماموریت اصلی این خودروی ۲.۵ میلیارد دلاری اینست که ببیند آیا جایگاه فرودش، یعنی دهانه ی گیل، هرگز در تاریخش شرایط محیطی مناسب برای زندگی میکروبی آغازین را داشته یا نه. کنجکاوی در حال حاضر در راه نقطه ای به نام گلنلگ (Glenelg) در نزدیکی پای کوه شارپ است؛ کوهی به بلندی ۵ کیلومتر که از مرکز دهانه ی گیل سر به آسمان برافراشته.
واژه نامه:
NASA - Curiosity - rover - Mars - Grandma's House - Yellowknife Bay - Gale crater - Colette Lohr - Jet Propulsion Laboratory - sol - Christmas - Christmas Eve - basin - percussive drill - Red Planet - microbial life - Glenelg - Mount Sharp
۴۰۰۰ سال نوری آن سوتر از زمین، در ابرهای برافروخته و درخشان گاز هیدروژن در NGC ۶۱۸۸، شکل هایی خیالی و شگفت انگیز به کمین نشسته اند. این سحابی نشری (گسیلشی) در صورت فلکی جنوبیآتشدان، نزدیک لبه ی یک ابر مولکولی بزرگ پنهان شده و در طول موج های نور دیدنی (مریی) دیده نمی شود.
ستارگان جوان و پرجرم انجمن ستاره ای OB۱ در آتشدان، تنها چند میلیون سال است که در آن منطقه شکل گرفته اند. این ستارگان با بادهای ستاره ای و پرتوهای نیرومند فرابنفش خود، این شکل های تاریک را در ابر تراشیده و شکل داده و نیز باعث برافروختگی و تابش سحابی شده اند. این ستارگان در تازه ترین روند ستاره زاییِ منطقه به دنیا آمده اند که احتمالن در اثر بادها و انفجارهای ابرنواختری نسل پیشین ستارگان سنگین به راه افتاده بوده، بادها و انفجارهایی که [با ضربه ی خود] گاز مولکولی را پس زده و فشرده ساختند.
در این بوم نقاشی کیهانی، به همراه NGC ۶۱۸۸، سحابی نشری کم مانند NGC ۶۱۶۴ را نیز می بینیم که آن هم توسط یکی دیگر از ستارگان رده ی O در همین منطقه پدید آمده. پوشش گازی متقارن و خیره کننده ی NGC ۶۱۶۴ و نیز هاله ی کم نور و محو پیرامون ستاره ی درخشان مرکزیش - پایین، سمت راست تصویر - آن را از دید ظاهری همانند بسیاری از سحابی های سیاره ای ساخته.
گستردگی میدان این عکس حدود ۲ برابر قرص کامل ماه است، و در فاصله ی برآوردی NGC ۶۱۸۸، حدود ۷۰ سال نوری را می پوشاند.
واژه نامه:
NGC 6188 - NGC 6164 - hydrogen gas - emission nebula - molecular cloud - wavelength - constellation Ara - OB1 association - ultraviolet - star formation - canvas - O-type star - planetary nebula - full Moon
* بر پایه ی یک همانندسازی رایانه ای که به تازگی انجام شده، می توان گفت کیهان همانند یک مغز غول پیکر، بزرگ می شود.
دستاوردهای این همانندسازی (شبیه سازی) که در شماره ی ۱۶ نوامبر نشریه ی گزارش های علمی طبیعت (Nature's Scientific Reports) منتشر شد. چنانچه این دستاوردها نشان می دهند، قوانین بنیادی و ناشناخته ای می توانند بر رشد و بزرگ شدن سامانه های بزرگ و کوچک، از جریان الکتریکی میان سلول های مغز و رشد شبکه های اجتماعی گرفته تا گسترش کهکشان ها، فرمان برانند.
بر پایه ی یک همانندسازی رایانه ای تازه، شاید یک قانون بنیادین در طبیعت باشد که بر رشد شبکه های مغز، شبکه های همگانی، و
گسترش کیهان فرمان می راند.
دیمیتری کریوکوف، فیزیکدانی در دانشگاه سن دیه گوی کالیفرنیا و یکی از نویسندگان این پژوهش می گوید: «دینامیک رشد و بزرگ شدن های طبیعی در شبکه های واقعی گوناگون، مانند اینترنت یا مغز یا شبکه های اجتماعی، یکسان است.»
به گفته ی فیزیکدان، کوین باسلر از دانشگاه هوستون که در این پژوهش شرکت نداشت، بر پایه ی بررسی تازه، شاید یک تک قانون بنیادی در طبیعت باشد که بر همه ی این شبکه ها فرمان می راند. وی در گفتگو با LiveScience گفت: «در نگاه نخست به نظر می رسد این سامانه ها کاملن متفاوت از یکدیگرند. پرسش اینست: آیا گونه ای قوانین کنترل کننده وجود دارد که بتواند آن ها را توصیف نماید؟» وی با پیش کشیدن این پرسش می گوید: «کار این پژوهشگران واقعن تاثیر بسیار مهمی در این راستا دارد.»
شبکه های همانند
به گفته ی کریوکوف، بررسی های گذشته نشان داده که اینترنت و مدارهای مغز بسیار همانند یکدیگرند. ولی با وجود این کارکرد همانند، هیچ کس معادله هایی که بتواند شیوه ی رشد و گسترش شبکه های رایانه ای، مدارهای مغزی و یا شبکه های اجتماعی را با گذشت زمان به طور کامل پیش بینی کند ارایه نکرده بود.
فیزیکدانان با بهره از معادله های نسبیت انیشتین، که چگونگیِ در هم پیچیدن بافت فضا-زمان توسط ماده را بیان می کنند، میتوانند ردپای تولد انفجاری کیهان در مهبانگ را تا حدود ۱۴ میلیارد سال پیش دنبال کرده و چگونگیِ گسترش و رشدش از آن روزگار تاکنون را ببینند. از همین رو این پرسش برای گروه کریوکوف پیش آمد که آیا گسترش شتابدار کیهان می تواند اطلاعاتی از شیوه ی رشد و گسترش شبکه های اجتماعی یا مدارهای مغز به ما ارایه کند یا نه.
سلول های مغز و کهکشان ها
این دانشمندان یک همانندسازی رایانه ای به راه انداختند که کیهان آغازین را به کوچک ترین یگان های (واحدهای) ممکن بخش کرد: کوانتوم های فضا-زمان، کوچک تر از ذرات زیراتمی.
این همانندسازی همه ی یگان ها، یا گره های درون یک شبکه ی بزرگ کیهانی را – که با یک رابطه ی علّی-معلولی به هم مربوطند– به هم پیوند می داد. (هیچ چیز نمی تواند سریع تر از نور حرکت کند، پس اگر شخصی روی زمین به یک توپ بیسبال ضربه بزند، اثرات موجدار این رویداد هرگز نخواهد توانست در مدت زمانی معقول به بیگانه ای در یک کهکشان دوردست برسد، یعنی این دو ناحیه ی فضا-زمان پیوند و وابستگی علی- معلولی به یکدیگر ندارند.)
به گفته ی کریوکوف، با پیشرفت دادن و جلوتربردن همانندسازی، فضا-زمان های بیشتر و بیشتری به تاریخچه ی کیهان افزوده شد، و در پی آن، پیوستگی های "شبکه ای" میان ماده در کهکشان ها هم گسترش بیشتری یافت.
هنگامی که دانشمندان تاریخ کیهان را با گسترش شبکه های اجتماعی و مدارهای مغز مقایسه کردند، دریافتند که رشد و گسترش همه ی این شبکه ها به یک شیوه است: آن ها بین پیوندهای گره های همسان با گره هایی که از پیش دارای ارتباط های بسیار بودند، تعادل برقرار می کردند. برای نمونه، یک دوستدار گربه ها که در حال اینترنتگردی است، شاید در سایت های بزرگ مانند گوگل یا یاهو جستجو کند، ولی به سراغ سایت های ویژه ی گربه ها و یا ویدیوهای گربه ها در یوتیوب هم برود. به همین شیوه، در مغز هم سلول های کنار یکدیگر می خواهند با هم پیوند برقرار کنند ولی سلول های عصبی به "سلول های گوگل مغزی" هم وصل می شوند که به کلی سلول دیگر متصل اند.
به گفته ی کریوکوف، بعید است همانندی اسرارآمیز میان شبکه های بزرگ و کوچک، تصادفی باشد: «یک فیزیکدان با دیدن این همانندی بی درنگ پی می برد که در شناخت چگونگیِ کارکرد طبیعت، چیزی ناشناخته باقی مانده است.»
به گفته ی کریوکوف، به احتمال بسیار قانونی ناشناخته بر شیوه ی گسترش و تغییرات شبکه ها فرمان می راند، از کوچک ترین سلول های مغز گرفته تا رشد کهکشان های غول پیکر. وی در گفتگو با لایوساینس افزود: « این دستاورد به ما می گوید که چه بسا باید جستجو برای یافتن این قانون را آغاز کنیم.»
واژه نامه:
fundamental law - brain - computer simulation - Nature's Scientific Reports - brain cells - social network - Dmitri Krioukov - Kevin Bassler - LiveScience - Einstein - relativity - space-time - Big Bang - galaxy - subatomic particle - baseball - Earth - brain circuit - node - Google - Yahoo - YouTube - neuron
در بامداد روز کریسمس، جین هارت از جونزپورت، ماین زود از خواب برخاست تا بتواند پیش از باز شدن هدیه ها، طلوع خورشید را ببیند. چیزی که او دید شاید از هدیه ی همه بهتر بود.
وی می گوید: «یک ساختار ابری دیدم که به گونه ی چشمگیری مانند یک رشته از امواج بود. خورشید داشت از افق Moosabec Reach بالا می آمد و این ابرها را از پشت روشن کرده بود.»
اینجا عکسی را می بینید که او به کمک دوربین دیجیتالی ۱۴ مگا پیکسلی خود از بندرگاه گرفته:
هارت می افزاید: «من چند تصویر با بزرگنمایی ۲۸ برابر هم از این ساختارهای خیزاب-گونه گرفتم. این نماهاینزدیک را حتمن باید ببینید.»
این ابرها که گاهی به نام "ابرهای خیزابی" یا "ابرهای موجی" هم خوانده می شوند، در اثر ناپایداری کلوین-هلمهولتز و زمانی پدید می آیند که لایه های افقی هوا به هنگام حرکت بر روی یکدیگر، سرعت های گوناگونی داشته باشند. نام بهتر برای این ابرها شاید "ابرهای ونگوگ" باشد: بسیاری بر این باورند که ونسان ونگوگ برای آفریدن شاهکار "شب پرستاره" از همین امواج آسمانی الهام گرفته بود.
در شامگاه کریسمس، پس از آن که خورشید به زیر افق رفت و غروب کرد، دو شبچراغ درخشان طلوع کرده و در افق خاوری بالا آمدند: ماه و سیاره ی مشتری که با یکدیگر یک همیستان (مقارنه) ساخته بودند. این دو در برزیل آنقدر به هم نزدیک بودند که ماه توانست به طور کامل مشتری را بپوشاند. مارسلو دومینگوئز از برازیلیا عکس بالا را چند ثانیه پیش از رخ دادن این اختفا (فروپوشانش) گرفت.
گوستاوو روژاس از سائوکارلوس هم می گوید: «چه هدیه ی تروتمیزی برای کریسمس بود! من هم توانستم درست زمانی که این سیاره ی غول پیکر می خواست به پشت قرص ماه برود عکسش را بگیرم.» عکس وی را نیز اینجا میبینید:
همچنین، رافائل دفاواری از سائوبرناردو دکامپوی برزیل هم ویدیویی از این رویداد ثبت کرده که آن را با سرعت ۵ برابر در پایان این مطلب می بینید.
اگر تماشای این رویداد را از دست دادید ناراحت نباشید، زیرا مشتری در سال ۲۰۱۳ هم چندین بار پشت ماه پنهان خواهد شد. فهرست کامل این فروپوشانش ها را اینجا ببینید.
ماکی ماکی (Makemake) یکی از بزرگ ترین اجرام شناخته شده در فضای بیرونی منظومه ی خورشیدی است.
این جسم که نامش MAH-kay MAH-kay خوانده می شود، درون کمربند کویپر جای دارد و بزرگیش به حدود دو سوم بزرگی پلوتو می رسد، ضمن این که تنها کمی دورتر از پلوتو به گرد خورشید می چرخد و تنها اندکی نیز از آن کم نورتر است. ولی مدار ماکی ماکی نسبت به صفحه ی دایره البروجی (برجگاهی) که سیاره ها در آن به گرد خورشید می چرخند، بسیار کج تر از مدار پلوتو است.
ماکی ماکی دنیایی با ظاهر تقریبن سرخ فام است، با طیف رنگ هایی که نشان می دهد احتمالن سطح آن پوشیده از تکه مناطقی از متان یخ زده است. تاکنون هیچ عکسی از سطح ماکی ماکی گرفته نشده، و آنچه در تصویر بالا می بینید، برداشت یک هنرمند از این جهان دوردست است.
به تازگی ماکی ماکی از جلوی یک ستاره ی دوردست گذشت و اخترشناسان با بررسی دقیق افت نور آن ستاره که در اثر گذر ماکی ماکی رخ داده بود دریافتند که این سیاره ی کوتوله جو رقیق و اندکی دارد.
واژه نامه:
Makemake - Solar System - Kuiper belt - Pluto - Sun - ecliptic plane - planet - Mike Brown - Caltech - Rapa Nui - Easter Island - dwarf planet - plutoid - Eris - atmosphere
* بر پایه ی داده های به دست آمده از رصدخانه ی فضایی پرتو ایکس چاندرای ناسا، شماری از بزرگ ترین سیاهچاله های کیهان ممکن است از آن چه که پیش از این پنداشته می شد هم بزرگ تر باشند.
ستاره شناسان از مدت ها پیش درباره ی رده ی بزرگ ترین سیاهچاله ها آگاهی داشتند و آن ها را سیاهچاله های "ابَرپُرجرم" نامیده بودند (supermassive، سیاهچاله های کلان جرم یا ابرسنگین و یا به کوتاهی، ابَرسیاهچاله). جرم این سیاهچاله ها معمولن به چند میلیون تا چند میلیارد برابر جرم خورشید می رسد.
تصویر پیوندی (ترکیبی) که از همنهی دادههای پرتو X چاندرا
(ارغوانی) و دادههای نور دیدنی تلسکوپ هابل (زرد) به دست
آمده. سیاهچاله ی مرکزی این کهکشان بخشی از یک پیمایش
بود که طی آن، ۱۸ تا از بزرگ ترین سیاهچالههای شناخته
شدهی کیهان بررسی شدند. این کهکشان بیضیگونِ بزرگ در
مرکز خوشهی کهکشانی PKS 0745-19 جای دارد.
پژوهشگران دریافتند که شماری از سیاهچاله های درون این
پیمایش، شاید تا حدود ده برابر سنگینتر از آنچه پیشتر گمان
میرفت باشند. ده تا از این سیاهچالهها شاید جرمی میان ۱۰
تا ۴۰ میلیارد برابر خورشید داشته باشند و از همین رو نام
"فراپُرجرم" یا "فراسنگین" به آن ها داده شده.
بررسی های تازه انجام شده روی درخشان ترین کهکشان ها در ۱۸ خوشهی کهکشانی که برای نمونه برگزیده شده بودند نشان می دهد که دستکم ده ابرسیاهچاله درون این کهکشان ها فراتر از ابرپُرجرمند و میان ۱۰ تا ۴۰ میلیارد برابر خورشید جرم دارند. ستاره شناسان سیاهچاله هایی به این اندازه را که تاکنون تنها چند نمونه ی تایید شده از آن ها شناخته شده، "فراپرجرم" یا "فراسنگین" (ultramassive) می خوانند.
سرپرست پژوهشگران، جولی هلاواچک-لاروندو از دانشگاه استانفورد که پیشتر در دانشگاه کمبریج بریتانیا هم بود می گوید: «دستاوردهای ما نشان می دهد که شاید شمار سیاهچاله های فراسنگین درون کیهان بسیار بیشتر از آنچه تاکنون می پنداشتیم باشد.»
این پژوهشگران جرم سیاهچاله های درون این کهکشان های نمونه را با بهره از یک رابطه ی مثبت میان جرم سیاهچاله ها و اندازه ی پرتوهای X و امواج رادیویی تولید شده در آن ها برآورد نمودند. این رابطه که به نام سطح پایه ی فعالیت سیاهچاله خوانده می شود، با داده های به دست آمده از سیاهچاله هایی با جرم ۱۰ برابر خورشید تا یک میلیارد خورشید همخوانی دارد.
جرم هایی که هلاواچک-لاروندو و همکارانش برای این سیاهچاله ها به دست آورده اند در حدود ده برابر چیزیست که از روی رابطه ی میان جرم یک سیاهچاله و ویژگی های کهکشان میزبان آن به دست می آید. یکی از این رابطه ها پیوستگی میان جرم سیاهچاله و درخشش فروسرخ توده ی مرکزی (کوژی) کهکشان میزبانش را نشان می دهد.
اندرو فابین، یکی از نویسندگان این پژوهش از دانشگاه کمبریج می گوید: «این دستاوردها شاید بدان معنا باشند که ما روش همزیستی بزرگ ترین سیاهچاله ها با کهکشان های میزبانشان را واقعن نمی شناسیم. به نظر می رسد رفتار این سیاهچاله های غول پیکر تفاوت مهمی با عموزاده های کوچکترشان دارد.»
همه ی سیاهچاله های احتمالن فراسنگینی که در این پژوهش یافته شدند در کهکشان هایی خانه دارند که آن کهکشان ها خود در مرکز خوشه های کهکشانی بزرگ با مقدار فراوان گاز داغ واقع شده اند. اگر این گاز سرد شود، شمار بسیار هنگفتی ستاره خواهد ساخت و چیزی که جلوی سرد شدن آن را گرفته، می بایست برون ریزی ها و فوران هایی باشد که نیرویش را از این سیاهچالههای مرکزی کهکشان ها می گیرد. خود سیاهچاله ها برای به راه انداختن چنین برون ریزی هایی می بایست مقدار بسیار زیادی ماده در شکل گاز داغ را ببلعند. از آن جایی که بزرگ ترین سیاهچاله ها می توانند بیشترین میزان مواد را ببلعند و بزرگ ترین برون ریزی ها را پدید آورند، دانشمندان از پیش برای توضیح دلیل برخی از نیرومندترین برون ریزی های دیده شده، وجود فراسیاهچاله ها را پیش بینی کرده بودند. شاید محیط افراطی و خشنی که این کهکشان ها در آن زندگی می کنند بتواند دلیل این که چرا روابط استاندارد برای برآورد جرم سیاهچاله ها در مورد آن ها درست از آب در نمی آید را توضیح دهد.
این نتایج تنها با انجام برآوردهای دقیق تر از جرم سیاهچاله های موجود در این نمونه ها می تواند تایید شود و برآوردهای دقیق تر هم با بهره از مدل سازی جابجایی ستارگان یا گازهای نزدیک سیاهچاله ها انجام خواهد شد. چنین پژوهشی بر روی سیاهچاله ی مرکزی کهکشان M۸۷ انجام شده. M۸۷ کهکشان مرکزی خوشه ی سنبله است، نزدیک ترین خوشه ی کهکشانی به زمین. جرم سیاهچاله ی M۸۷ چنان چه از روی جابجایی ستارگان کهکشان برآورد شده، به گونه ی چشمگیری بیشتر از برآوردهای انجام شده از روی داده های فروسرخ است، و تقریبن با اصلاح جرم سیاهچاله که توسط نویسندگان پژوهش چاندرا (همین پژوهش) برآورد شده همخوانی دارد.
هلاواچک-لاروندو می گوید: «گام بعدی ما اندازه گیری جرم این سیاهچاله های هیولا به شیوه ی جرم سیاهچاله ی M۸۷، و تایید وجود آن هاست. اگر روشن شود بزرگ ترین سیاهچاله های کیهان را یافته ایم، برای من مایه ی شگفتی نخواهد بود. اگر نتایج ما تایید شوند، به شاخه های مهمی برای شناخت پیدایش و فرگشت سیاهچاله ها در گذر تاریخ کیهان دست خواهیم یافت.»
این پژوهشِ تازه، افزون بر پرتوهای X چاندرا، از داده های رادیویی به دست آمده از آرایه ی بسیار بزرگکارل جی جانسکی (JVLA) از آنِ بنیاد ملی علوم آمریکا (NSF) و آرایه ی فشرده ی تلسکوپی استرالیا (ATCA) و نیز داده های فروسرخ به دست آمده از پیمایش دو میکرونی سراسر آسمان (2MASS) نیز بهره می برد. دستاوردهای این پژوهش در شماره ی ماه ژوییه ی ۲۰۱۲ ماهنامه ی خبری انجمن سلطنتی اخترشناسی منتشر شده بود.
black hole - NASA - Chandra Observatory - X-ray - supermassive black hole - sun - galaxy - galaxy cluster - ultramassive black hole - Julie Hlavacek-Larrondo - radio wave - fundamental plane of black hole activity - solar mass - infrared - bulge - Andrew Fabian - outburst - M87 - Virgo Cluste - Earth - NSF - Karl G. Jansky - Very Large Array - JVLA - Australia Telescope Compact Array - ATCA - 2 Micron All-Sky Survey - 2MASS - The Monthly Notices of the Royal Astronomical Society - PKS 0745-19 - Hubble
در این نمای خاطره انگیز آسمان شب، نوار پرستاره ی کهکشان راه شیری را می بینید که در آسمان دره ی یوسیمیتی، منطقه ی سیرا نوادای سیاره ی زمین، کمانی از پایین به بالا ساخته. هرچند پرنورترین شبچراغ آسمانی در این چشم انداز زمستانی، سیارهی مشتری است. این سیاره که در این نما در نقطه ای با اختلاف تقریبن ۱۸۰ درجه از خورشید در صورت فلکی گاو نر (ثور) جای دارد، در کنار ستاره ی زردفام الدبران و ستارگان خوشه ی قلائص دیده می شود.
زیر پای آن ها، شکارچی (جبار) را می بینیم که مانند همیشهبه پهلو و از پشت حصار کوه ها بالا می آید. و ستاره های دوقلوی دوپیکر (جوزا) هم از همان جا - یعنی از پشت حصار کوه ها - همپای کهکشان راه شیری بالا می آیند.
در آغاز این شب آرام زمستانی و پیش از همه، ستارگان صورت فلکی ارابه ران بالا آمده بودند که ستاره ی آلفای آن، عیوق یا بُزبان، نزدیک به لبه ی بالایی تصویر دیده می شود.
واژه نامه:
Milky Way - Yosemite Valley - planet - Earth - Jupiter - Sun - constellation Taurus - Aldebaran - Hyades star cluster - Orion - Gemini - Auriga- charioteer - alpha star - Capella
* به خاطر فرا نرسیدن رستاخیز و پایان نیافتن دنیا در سال ۲۰۱۲ سرخورده شده اید؟ دلخور نباشید!
در سال ۲۰۱۳ یک اَبَردنباله دار کمیاب برای دلجویی از شما خواهد آمد!
تصویر متحرکی که جابجایی این دنباله دار را در ۳۰ دقیقه نشان می دهد. منبع
دنباله دارها روزگاری به طور گسترده به عنوان نشانه هایی شوم خوانده می شدند ولی شاید بتوان گفت هیچگاه به اندازه ی این تازه وارد تماشایی نبوده اند؛ تازه واردی که به نام C/2012 S1 یا آیسان (ISON) نامیده شده. این دنباله دار در زمان اوج درخشش خود چه بسا از ماه هم پرنورتر شود و حتی در روز دیده شود.
آیسان که نخستین بار در سپتامبر دیده شد، از بیرون از منظومه ی خورشیدی آمده و دارد به سوی خورشید پیش می آید. در ماه نوامبر به نزدیک ترین فاصله از خورشید می رسد و به گفته ی تیموتی اسپار از مرکز سیاره شناسی ماینور در دانشگاه هاروارد، انتظار می رود در آن زمان نمایشی به خوبی نمایش دنباله دار هیل-باپ در سال ۱۹۹۷ به راه بیندازد.
این نخستین سفر آیسان به فضای درونی منظومه ی خورشیدی است و بنابراین می تواند گازهای گریزا و فراری را در خود داشته باشد که دنباله دارهای دیگر طی چرخش های بیشمار خود به گرد خورشید، آن ها را از دست داده اند. این باعث خواهد شد بتوانیم نگاهی بکر و تازه به موادی از فضای بیرونی منظومه ی خورشیدی در ۴.۶ میلیارد سال پیش، زمانی که آیسان شکل گرفت بیندازیم.
شبیه سازی ابر گازی پس از نزدیک شدن به سیاهچاله ی مرکزی کهکشان راه شیری
سال ۲۰۱۳ نوید یک آتش بازی کیهانی با طعمی دیگر را هم می دهد. این آتش بازی را یک توده ابر گازی به جرم سه برابر جرم زمین به پا خواهد کرد که در حال پیشروی به سوی سیاهچاله ی ابرپرجرم و معمولن آرامی است که در مرکز کهکشان راه شیری جای دارد. البته این برخورد با چشم غیرمسلح دیده نمی شود ولی تلسکوپ های پرتو X می توانند تابش های ناشی از موج شوکی که به هنگام برخورد و ورود این ابر به درون هاله ی گاز داغ پیرامون سیاهچاله رخ می دهد را دریافت کنند.
این سیاهچاله با نام کمان آ* (کمان آ ستاره) تنها ۲۵ هزار سال نوری از زمین فاصله دارد - در همسایگی کیهانی. از همین رو این برخورد دیدگاهی بی سابقه از فروکشیده شدن مواد به درون یک سیاهچاله به ما ارایه خواهد کرد. حتی به کمک آن می توانیم سرنخ هایی ارزشمند درباره ی آن چه ۳۰۰ سال پیش رخ داد هم به دست آوریم؛ زمانی که این سیاهچاله بسیار درخشان تر از امروز بود.
این خوشه با شکل کلی V-مانندش، ستاره ی دبران (الدبران) را نیز در خود دارد که پرنورترین ستاره ی صورت فلکی گاو نر است و بر جای چشم گاو نشسته. دبران با نمای زردفام خود، یک غول سرخ است که در حقیقت عضو ستارگان خوشه ی قلائص نیست.
ستاره شناسی نوین فاصله ی خوشه ی قلائص از زمین را ۱۵۱ سال نوری اندازه گرفته و بدین ترتیب این خوشه، نزدیک ترین خوشه ی ستاره ای بازِ شناخته شده است، در حالی که دوریِ ستاره ی دبران کمتر از نصف این فاصله است و تنها به گونه ای تصادفی در راستای خط دید ما از آن خوشه جای گرفته.
در تصویر امروز، افزون بر ستارگان رنگارنگ خوشه ی قلائص، ستاره ی دبران را نیز درست زیر مرکز عکس می بینیم و سمت چپ آن هم NGC ۱۶۴۷ به چشم می خورد، یک خوشه ی ستاره ای بازِ دیگر در صورت فلکی گاو نر که بیش از ۲۰۰۰ سال نوری از ما فاصله دارد و در پس زمینه ی عکس جای گرفته. در تصویر پایین، جا و نام ستارگان مشخص شده.
ستارگان مرکزی خوشه ی قلائص در فضایی به گستردگی بیش از ۱۵ سال نوری پراکنده شده اند. این خوشه که نزدیک به ۸۰۰ میلیون سال پیش شکل گرفته، شاید با خوشه ی M۴۴ (کندوی عسل)، یک خوشه ی باز در صورت فلکی خرچنگ (سرطان) که با چشم غیرمسلح هم دیده می شود، به دلیل جابجایی نسبی آن ها و نیز به این دلیل که به گونه ی خیره کننده ای هم سن هستند از یک ریشه باشد.
دنباله دار هیل-باپ (Hale-Bopp)، دنباله دار بزرگ سال ۱۹۹۷، از همه ی ستارگان پیرامونش در آسمان زمین روشن تر شده بود. آن را می شد حتی در آسمان شهرهای بزرگ و پرنور هم دید. البته در جاهایی دور از آلودگی نوری شهرها، چشم اندازی بسیار تماشایی می ساخت.
دُم یونی و آبی رنگ این دنباله دار از یون هایهسته ی آن تشکیل شده و در اثر باد خورشیدی بیرون زده است. دُم غباری و سفیدرنگ آن هم از ذرات بزرگ ترِ گرد و غبارِ هسته ساخته شده که در اثر فشار نور خورشید از پشت دنباله دار به بیرون رانده شده (دم یونی جهت باد خورشید را نشان می دهد و دم غباری، راستای مدار دنباله دار را -م).
رصدهایی که انجام گرفت نشان داد که هسته ی دنباله دار هیل-باپ تقریبن هر ۱۲ ساعت یک بار به گرد خود می چرخد.
* کمتر از هشت ماه پس از آن که یک گوی آتشین آسمان کالیفرنیا و نوادا را روشن کرد، اکنون نخستین مقاله ی علمی که به بررسی شهاب سنگ های به جا مانده از آن می پردازد ارایه شده است.
چند تکه از شهاب سنگ ساترزمیل که در ۲۴ آوریل ۲۰۱۲
گردآوری شد؛ دو روز پس از افتادن. به گزارش دانشمندان،
تا دو ماه بعد ۷۷ تکه از این شهاب سنگ پیدا شد. تصویر بزرگ تر
پیتر جنیسکنز می گوید: «این کار به سرعت انجام شد» وی که یک پژوهشگر شهاب سنگ است، در ۲۲ آوریل، پس از فروپاشی شهاب سنگ ساترزمیلبه ناگاه خود را در حال سرپرستی لشکری کوچک از داوطلبان یافت. [در این باره خوانده بودید: * شهاب سنگ ساترزمیل]
هنگامی که وی به جستجوی تکه های شهاب سنگ رفت، ده ها دانشمندان به یاری او شتافتند. ولی کسانی که کمتر از آن ها گفته شد، آن داوطلبانی بودند که از پشت تلفن گزارش شهاب سنگ ها را دادند یا عکس ها و ویدیوهایی از آتشگوی آن را از راه ایمیل برایش فرستادند.
گروه جنیسکنز بالونی را برای یافتن تکه های به جا مانده به هوا فرستاد. در همان زمان، گروه به یک شانس دست یافت: داده های راداری دوپلری از ایستگاه های هواشناسی محلی، رد شهاب سنگ ها را نشان می داد. دانشمندان با افزودن این داده ها به عکس ها و ویدیوهایی که داوطلبان فرستاده بودند توانستند تاریخچه ی آغازین سیارکی که وارد جو شده و آن شهاب را به وجود آورده بود را بازسازی کنند. [عکس هایی از این آتشگوی را ببینید]
به گفته ی جنیسکنز، این مقاله که روز جمعه ۲۱ دسامبر در نشریه ی ساینس منتشر شد، با کمک تلاش های بسیاری تهیه شده که برای یافتن سرچشمه ی شهاب انجام گرفت و باعث شد در زمانی کوتاه، انبوهی از داده ها گرد آید. وی که یک شهاب-اخترشناس در بنیاد جستجوی هوش فرازمینی (SETI) هم هست می افزاید: «همه ی این داده ها بسیار ارزشمندند و این که چگونه فراهم آمدند نیز شگفت آور بود. این برای شخص من بسیار هیجان انگیز بود.»
واشکافی سالیان دور
این را دریافته ایم که شهاب سنگ ساترزمیل از گونه ی کمیابیست: یک کندریت کربن دار که آگاهی هایی درباره ی دوره های آغازین تاریخ منظومه ی خورشیدی در خود دارد. خرده های این شهاب سنگ از یک سنگ آسمانی جدا شده بودند که شاید تا ۳ متر پهنا داشته.
یک سنگ آسمانی تا پیش از آن که وارد جو زمین شود به نام های سیارک و یا شهابگون شناخته می شود. پس از برخوردش به جو زمین، یک گوی آتشین (آتشگوی) پدید می آورد که تا در آسمان است به نام شهاب نامیده می شود و وقتی به سطح زمین برخورد کرد، دیگر نه شهاب است و نه شهابگون و نه سیارک؛ بلکه یک "شهاب سنگ" خوانده می شود.
سیارکی که سپس به کالیفرنیا برخورد کرد، در آغاز درون کمربند سیارک ها میان مشتری و بهرام به گرد خورشید می چرخید. در زمانی که مشتری یک بار به گرد خورشید می چرخید، این سیارک حدود سه دور به گرد خورشید می زد. چنین نسبتی که به آن بازآوایی (رزنانس، تشدید) می گویند، در منظومه ی خورشیدی پدیده ای رایج است: برای نمونه، شماری از ماه های مشتری با یکدیگر بازآوایی دارند.
بازآوایی این سیارک اندکی با نسبتِ دقیقِ ۳ به ۱ فاصله داشت. در یک نقطه، گرانش نیرومند مشتری سیارک را از مدار طبیعیش بیرون راند و آن را به سوی فضای درونی منظومه ی خورشیدی هل داد. همین باعث شد سیارک وارد مدار تازه ای شود که در نزدیک ترین نقطه اش به خورشید، تا مدار سیاره ی تیر هم می آمد.
اینجاست که تاریخچه ی سیارک رو به تیرگی می رود. هوازدگی تکه های شهاب سنگ (منظور از هوازدگی، تاثیر محیط فضا مانند پرتوهای کیهانی و بادهای خورشیدی و ... است -م) نشان می داد که آن سنگ آسمانی هنگام برخورد به زمین تنها ۵۰ هزار تا ۹۰ هزار سال سن داشته، یعنی تنها ۵۰ تا ۹۰ هزار سال از جدا شدنش از سیارک مادر می گذشته.
این زمان در تاریخِ حدودن ۵ میلیارد ساله ی منظومه ی خورشیدی، برابر با یک چشم بر هم زدن است. این از خوش شانسی گروه جنیسکنز بود که تکه های شهاب سنگ را یافتند چرا که کندریت های کربن دار شکننده اند و در همان بازه ی زمانی شروع به فروپاشی می کنند. گروه به این گمان افتاد که این شهابی که به زمین خورد، شاید تکه ای از یک سیارک بزرگ تر بوده.
ترکیدن درون جو
برشی از یک تکه شهاب سنگ ساترزمیل. حرکت
شهاب درون جو باعث جدا شدن لایه ی بیرونی سنگ
شده و پوششی برایش ساخته که به آن پوسته ی گدازش
می گویند ولی مواد پیچیده تری را می شد درون آن دید. تصویر بزرگ تر
سر جمع، ۷۷ تکه از شهاب سنگ در ساترزمیل پیدا شد. جرم همه ی آن ها روی هم کمتر از ۰.۹ کیلوگرم می شد. ولی جرم خود شهاب به هنگام برخوردش به جو زمین، نزدیک به ۴۰ هزار کیلوگرم بود. جنیسکنز میگوید: «مقدار بسیار زیادی از موادش از بین رفته بود.»
سرعت شهاب به ۲۸.۶ کیلومتر بر ثانیه می رسید که از سرعت همه ی شهاب سنگ هایی که تاکنون بر زمین افتاده اند بیشتر بود. اوج درخشش آن در بلندای ۵۶ کیلومتری سطح زمین بود و ترکیدگی و فروپاشی آن هم در فاصله ی حدودن ۴۸ کیلومتری سطح زمین خ داد.
هوا بر روی بخش بیرونی تکه های شهاب سنگ اثر بسیاری گذاشته و تا به آزمایشگاه جنیسکنز برسند، آسیب های سنگینی به آن ها وارد کرده بود. البته درون آن ها بهتر نگه داشته شده بود.
تا اکنون تنها شمار کمی از تکه ها بررسی شده اند، ولی نتایج آغازین نشان می دهد که این کندریت های کربن دار بسیار پیچیدهاند. این شهاب سنگ یک برِش (breccia) است، یعنی آمیزه ای از موادی با گونه های مختلف. پژوهشگران با آزمایش آن به وسیله ی پرتو X توانستند چندین جزء گوناگون را در آن یافته و از آن جدا کندد.
دانشمندان همچنین تغییراتی را در
ساختار تکه هایی دیدند که پیش و پس از یک بارش شدید که دو روز پس از دیده
شدن آتشگوی رخ داد یافته شده بودند. برای نمونه، کانی اولدامیت (oldhamite)
از تکه هایی به دست آمد که در معرض آب قرار گرفته بودند. به گفته ی جنیسکنز: «این شهاب، جسمی متنوع و گونه گون است، حتی در تکه های کوچکش.»
ولی
این که دقیقن چقدر متنوع است، در پژوهش های آینده روشن می شود. هنوز هم یک
کشو پر از شهاب سنگ هاییست که از زمان تحویل به آزمایشگاه تاکنون تقریبن
دست نخورده اند. از همین رو به باور جنیسکنز، پژوهش این رویداد شهاب سنگی
برای گروه وی سال ها زمان خواهد برد.
* هفت سال است که دستگاهی به اندازه ی یک سردخانه ی کوچک بر روی فضاپیمای کاسینی ناسا، دارد به گونه ای الگوهای آب وهواییِ چرخان به گرد کیوان؛ ساختار هیدروکربنی سطح تیتان (ماه کیوان)؛ لایه های هواپخش (aerosol) در توده های ابری تیتان؛ و خاک آمیخته با یخ درون حلقه های کیوان را بررسی می کند.
* ولی این دستگاه - طیف سنج نقشه بردار فروسرخ و نور دیدنی (VIMS) - امسال نیروهای تلسکوپی تازه ای را هم به کار گرفته است.
در این تصویرِ، گرمایی که از درون کیوان می تابد (رنگ
سرخ) دیده می شود. این یک عکس با رنگ های نمایشی
(رنگ دروغین) است که از داده های به دست آمده توسط
طیف سنج نقشه بردار فروسرخ و نور دیدنیِ کاسینی در
سال ۲۰۰۸ درست شده. ۹۴۶ در ۷۱۰- ۱۰۲۴ در ۷۶۸- ۱۶۰۰ در ۱۲۰۰- ۴۰۰۰ در ۱۹۱۸
روز جمعه ۲۱ دسامبر، سیاره ی ناهید از دیدگاه کاسینی از برابر چهره ی خورشید رد شد و این طیف سنج از درون جایگاهش در منظومه ی کیوان، گذر آن را تماشا کرد. زمینیان هم چنین گذری را در اوایل همین امسال دیدند، ۵ و ۶ ژوئن. ولی دیده شدن آن در ماه دسامبر نخستین موردی بود که یک فضاپیما گذر یکی از سیاره های منظومه ی خورشیدی را از نقطهای در آن سوی مدار زمین دنبال می کرد.
با تابیدن نور خورشید از پشت جو ناهید، کاسینی داده های مربوط به مولکول های درون جو آن را گرد آورد. ولی هدف از این رصد، تنها آگاهی یافتن از ناهید نبود. دانشمندان در حقیقت می خواستند از این فرصت بهره ببرند تا توان و ظرفیت دستگاه VIMS برای رصد سیارههای بیرون از منظومه ی خورشیدی را بیازمایند.
فیل نیکلسون، یکی از اعضای گروه VIMS در دانشگاه کرنل، ایتاکا، نیویورک، که بر این رصدهای گذر بازرسی می کند می گوید: «علاقه به پژوهش های فروسرخ بر روی سیاره های فراخورشیدی در سال های پس از پرتاب و به راه اندازی کاسینی پدید آمد. ما در زمان پرتاب کاسینی به فکر این نبودیم که از VIMS برای انجام چنین کاری هم کمک بگیریم. ولی VIMS تاکنون به قدری خوب روی کیوان کار کرده که دیگر می توانیم به کارهای دیگری که از آن بر می آید هم فکر کنیم.»
مسیر گذر ناهید از برابر قرص خورشید در ۲۱ دسامبر ۲۰۱۲
و از دید فضاپیمای کاسینی ناسا که درون منظومه ی کیوان
است. ۹۴۶ در ۷۱۰- ۱۰۲۴ در ۷۶۸- ۱۵۸۹ در ۱۱۹۲
VIMS خواهد توانست بررسی هایی که توسط تلسکوپ های فضاییای مانند هابل و اسپیتزر روی فراسیاره ها انجام می شود را کامل کند. دانشمندان VIMS به ویژه به داده های پژوهش جوی - مانند نشانه های متان - در منظومه های ستاره ای دوردست و در طیف فروسرخِ نزدیک علاقمندند.
هدف این بوده که بتوان یکی از آن سیاره های فراخورشیدی را با دقت در نمایاب VIMS شکار کرد. این دستگاه تاکنون بارها و بارها به سوی ستارگان دیگر نشانه رفته [ولی گذر یک سیاره را ندیده]. اوایل امسال، VIMS نخستین رصد پیروزمندانه اش از یک گذر را با مشاهده ی گذر فراسیاره ی HD 189733b انجام داد. دانشمندان بر آنند تا برای بهبود این رصدها، از میزان نوفه های (نویزهای) سیگنال های دریافتی آن بکاهند.
در ماه آوریل، VIMS با گرداندن چشم هایش به سوی شکاف های گرمی که سطح انسلادوس، ماه کیوان را رگه رگه کرده اند، گونه ی دیگری از انعطاف پذیری خود را به نمایش گذاشت. کار VIMS به ویژه در اندازه گیری داده های گرمایی در دماهایی حدود ۲۰۰ درجه ی کلوین خوب است. کار این دستگاه در ردیابی نقاط ناآرام و ابرهای پرآشوب خود کیوان هم خوب بوده ولی به طور کلی توان آشکارسازی تابش های گرمایی از تیتان، ماه های یخی، یا حلقه ها را ندارد زیرا دمای آن ها بسیار سردتر از حدود ۲۰۰ درجه ی کلوین است.
ولی شکاف های روی انسلادوس، که دانشمندان آن ها را راه راه ببری میخوانند، به اندازه ی کافی گرم هستند که VIMS بتواند گرمایی که از درونشان بیرون می زند را آشکار کند.
بانی بوراتی، یکی از دانشمندان VIMS در آزمایشگاه پیشرانش جت ناسا در پاسادنای کالیفرنیا می گوید: «ما برای نخستین بار توانستیم ببینیم فوارههایی که از سطح انسلادوس بیرون می جهند، از نقاطی بسیار کوچک و گرم سرچشمه می گیرند. این مشاهدات تازه نشانه ای خوب از وجود آب مایع زیر سطح انسلادوس است.»
VIMS یکی از ۱۲ دستگاه فضاپیمای کاسینی است. خود کاسینی در سال ۱۹۹۷ به فضا پرتاب شد و در سال ۲۰۰۴ به کیوان رسید و گردش به دور آن را آغازید. رابرت میچل، مدیر برنامه ی کاسینی در JPL میگوید: «ما کاسینی را سخت جان و بادوام ساختیم و اکنون خوشحالیم که این فضاپیما در شرایط سخت و خشن آب و هوایی منظومه ی کیوان به این خوبی تاب آورده. کاسینی برای انجام دادن کاری تازه چندان خسته نیست.»
فرا رسیدن انقلاب زمستانی (فردای شب یلدا) بر شما خجسته باد؛ روزی که در آن، "دنیا به پایان نرسید" .... حتی با وجود پیش بینی گاهشمار مایاها!
برای شادباش این موضوع، تصویر تماشایی بالا را ببینید که در آن، شکارچی (جبار) بر فراز ال کاستیلو*، هرم مرکزی چیچن ایتزا که یکی از مراکز بزرگ مایایی در شبه جزیره ی یوکاتان است دیده می شود. این بنا که با نام پرستشگاه کوکولکان هم شناخته می شود، دارای بلندای ۳۰ متر و پهنای قاعده ی ۵۵ متر است.
این بنا یک رشته تراس های چهارگوش است که توسط تمدن پیش-کلمبیایی میان سده های ۹ تا ۱۲ میلادی ساخته شده و از آن میتوان همچون یک گاهشمار و به ویژه برای هم ترازی های اخترشناسی بهره برد.
در واقع، مایاها ستاره شناسان و ریاضیدانان پخته ای بودند که از جابجایی های چرخه ای ستارگان، خورشید، ماه و سیاره ها به خوبی و به دقت برای سنجش زمان و ساختن گاهشمار (تقویم) بهره می بردند.
ستارگان صورت فلکی امروزی شکارچی (جبار) که از لا به لای ابرها می درخشند، در آسمان مایاها نمایانگر یک لاک پشت بودند.
* از امروز یک بازی کهکشانی تازه به راه افتاده که به شهروند-دانشمندان اجازه می دهد ابرهای درخشان فروسرخی که در آینده می توانند جایگاه ستاره زایی باشند را شناسایی کنند.
نمایی از بازی ابرها، که به پروژه ی راه شیری افزوده شده. در این بازی، همگان می توانند به اخترشناسان در دسته بندی و سنجش کهکشان خودمان کمک کنند.
این آزمون آنلاین با عنوان "ابرها"، به پروژه ی راه شیری افزوده شده؛ برنامه ای که در آن همه می توانند به اخترشناسان در دسته بندی و سنجش کهکشان خودمان کمک کنند. ابرها از تصاویر و داده های به دست آمده از تلسکوپ فضایی اسپیتزر و رصدخانه ی فضایی هرشل تشکیل شده. رصدخانه ی فضایی هرشل از آنِ آژانس فضایی اروپاست ولی ناسا هم در بخش های مهمی از آن شریک است.
در این بازی پرهیجان، بازیکن ها باید تعیین کنند که آیا تکه ای از یک تصویر که به عنوان هدف برگزیده شده، یک ابر، یک "سوراخ" (منطقه ای تهی در فضا)، و یا چیزی میان این دو است. دسته بندی این تصاویر که از فضای نزدیک به خودمان در کیهان گرفته شده به اخترشناسان کمک خواهد کرد درباره ی معماری و ویژگی کهکشان خانگیمان، راه شیری، آگاهی بیشتری بیابند.
برگزار کنندگان ابرها دوستداران اخترشناسی را فرا می خوانند تا هم اکنون دست به کار شده و این بازی را آغاز کنند، زیرا با همکاری و مشارکت کافی، شاید بتوان تا اوایل سال آینده به دیدگاه های مهمی از کهکشان راه شیری دست یافت.
رابرت سیمپسون، پژوهشگر فوق دکترای اخترشناسی در دانشگاه آکسفورد انگلستان، و بازرس ارشد پروژه ی راه شیری می گوید: «ما واقعن از راه اندازی ابرها و دیدن نتایجی که از گروه بزرگ دانشمندان آماتور داوطلبان دریافت خواهیم کرد هیجان زده ایم. به باور ما این جامعه ی داوطلب می تواند به خوبی و به سرعت همه ی این داده ها را بکاود. حتی شاید بتوانیم تا بهار کار را به پایان ببریم که دستاوردی شگفت انگیز برای دانش شهروندی خواهد بود.»
برای شرکت در بازی ابرها و جستجو در ابرهای فروسرخ و همکاری در پروژه ی راه شیری، به این نشانی بروید:
galactic game - Clouds - Milky Way Project - galaxy - NASA - Spitzer Space Telescope - Herschel Space Observatory - European Space Agency - Robert Simpson - infrared
هنگامی که یک ستاره مانند خورشید خودمان به پایان زندگیش نزدیک می شود، لایه های بیرونی خود را به فضا پس می زند، و این پس زنی هم معمولن شکلی ساده و کلی دارد. گاهی گوی مانند است، گاه نمایی دو تکه دارد، و گاهی یک حلقه یا یک رشته ی مارپیچ می سازد.
ولی سحابی سیاره ای یا سیاره نمای NGC ۵۱۸۹ هیچ یک از این ساختارهای ساده را پدید نیاورده. برای دانستن چراییِ آن، تلسکوپ فضایی هابل که در مدار زمین جای دارد، به تازگی آن را به طور دقیق و با جزییات رصد کرده است.
یافته های پیشین نشان داده بود که پس زنیِ مواد در این سحابی، در دوره های گوناگون رخ داده. از جمله یکی از دوره های تازه که به پدید آمدن یک چنبره ی درخشان ولی کج و معوج انجامیده که در راستای افقی در مرکز تصویر بالا دیده می شود.
NGC ۵۱۸۹ نزدیک به سه سال نوری گستردگی دارد و دوریش از ما حدود ۳۰۰۰ سال نوریست. آن را می توان در صورت فلکی جنوبی مگس پیدا کرد.
واژه نامه:
NGC 5189 - Planetary Nebula - Sun - Earth - Hubble Space Telescope- torus - binary star system - precessing - symmetry axis - constellation of the Fly - Musca