رقص برج ایفل بر روی خورشید



این عکس را فیلیپ توسی در روز ۱۷ اوت گرفت. وی برای
نشان دادن بزرگی زبانه، زمین را هم در کنار آن جا داده. خود
او این زبانه را مانند یک خانم بازیکن بسکتبال توصیف میکند
که دارد توپ را دریبل می کند! اندازه ی بزرگ تر- منبع
یک توده ی پلاسما به بلندی چندین برابر قطر زمین که از سطح خورشید برخاسته بود، به مدت بیش از دو روز (۱۷ تا ۱۹ اوت ۲۰۱۵) رقصی پرپیچ و تاب را بر لبه ی خورشید به نمایش گذاشت.

این زبانه که هر از گاهی جریان هایی از ذرات را نیز به پیرامون خود پرتاب می کرد، سرانجام پس از دو روز از هم پاشید. بلندی این زبانه ی باشکوه به ۶۰ هزار کیلومتر، یعنی بیش از ۵ برابر قطر زمین می رسید.

در اینجا یک ویدیوی دور تند از این نمایش زیبا و باشکوه را می بینیم که توسط فضاپیمای رصدخانه ی دینامیک خورشیدی ناسا (SDO) در طول موج نهایت فرابنفش به تصویر کشیده شده. اگر ویدیو را در اینجا نتوانستید ببینید، آن را در یوتیوب تماشا کنید.

این زبانه ی چشم نواز در لحظه هایی، پیکره ای مانند برج ایفل پیدا می کرد که در عکس های پایین می بینید. در عکس نخست، کره ی زمین نیز برای همسنجی به تصویر افزوده شده.

توده ها و جریان های کوچک تری از ذرات نیز در نزدیکی آن بر سطح خورشید دیده می شدند.
عکس های گوران استراند از سوئد. تصویر بزرگ تر- منبع

واژه نامه:
plasma - diameter - Earth - Sun - Eiffel Tower - wavelength - ultraviolet

منبع: فیسبوک مرکز گودارد ناسا
برگردان: یک ستاره در هفت آسمان

نزدیک ترین اختروش به زمین، از دو سیاهچاله درست شده

* اخترشناسان با بهره از تلسکوپ فضایی هابل ناسا پی برده اند که "مارکاریان ۲۳۱"، نزدیک ترین کهکشان به زمین که میزبان یک اختروش است، به جای یک سیاهچاله، دو سیاهچاله در مرکزش دارد که خشمگینانه به گرد یکدیگر در چرخشند.
نمای هنری (نقاشی) از سیاله ه ی دوتایی که در مرکز نزدیک ترین اختروش به زمین جای دارند، یعنی کهکشانی مارکاریان ۲۳۱.
این یافته نشان می دهد که اختروش ها (کوازارها، هسته های درخشان کهکشان های فعال) می توانند به طور معمول میزبان دو سیاهچاله ی ابرپرجرم در مرکزشان باشند که در اثر یکی شدن دو کهکشان، به دام هم افتاده و دور یکدیگر می چرخند. این دو سیاهچاله مانند دو اسکیت باز چرخان، مقدار هنگفتی انرژی تولید می کنند که باعث می شود هسته ی کهکشان میزبانشان درخششی بیش از کل ستارگان درخشان کهکشان بیابد و یک اختروش را پدید آورد.

دانشمندان با نگاه کردن به تصاویر بایگانی هابل از پرتوهای فرابنفش گسیلیده از مارکاریان ۲۳۱ یا Mrk ۲۳۱ چیزی را یافتند که "ویژگی های افراطی و شگفت آور" توصیف شده.

عکس تلسکوپ فضایی هابل از کهکشان Mrk 231
که میزبان نزدیک ترین اختروش به زمین است.
تصویر بزرگ تر
اگر تنها یک سیاهچاله در مرکز اختروش بود، کل قرص برافزایشی پیرامونش که از گازهای داغ تشکیل شده می بایست در نور فرابنفش می درخشید. ولی در اینجا، تابش فرابنفش رو به مرکز قرص، ناگهان افت می کند. این نشانه ای دیداری از اینست که در مرکز قرص، یک سوراخ دونات-مانند (چنبره ای) به گِرد سیاهچاله ی مرکزی وجود دارد. بر پایه ی مدل های دینامیکی، بهترین توضیح برای چنین حفره ای درون قرص اینست که مرکز قرص توسط دو سیاهچاله که دور هم می چرخند خالی شده. سیاهچاله ی دوم که کوچک تر است در لبه ی درونی قرص برافزایشی می چرخد و یک قرص برافزایشی کوچک با تابش های فرابنفش برای خودش دارد.

یوجون لو از رصدخانه های ملی چین می گوید: «ما از این یافته بی‌اندازه هیجان زده ایم زیرا نه تنها وجود یک سیاهچاله ی دوتایی در Mrk ۲۳۱ را نشان می دهد، بلکه راه تازه ای برای جستجوی روش‌‌مندِ سیاهچاله های دوتایی از روی سرشت تابش فرابنفش آن ها پیش پای ما می گذارد.»

یکی دیگر از پژوهشگران به نام ژین‌یو دای از دانشگاه اوکلاهما نیز می گوید: «ساختار جهان هستی، از جمله کهکشان ها و خوشه های کهکشانی غول پیکر، با به هم پیوستن سامانه های کوچک تر و ساخته شدن سامانه های بزرگ تر رشد می کند، و سیاهچاله های دوتایی پیامدهای طبیعی ادغام کهکشان ها هستند.»

جرم سیاهچاله ی مرکزی ۱۵۰ میلیون برابر خورشید و جرم همدمش ۴ میلیون برابر خورشید برآورد شده. این دو در هر ۱.۲ سال یک بار به گرد هم می چرخند و به پیش بینی دانشمندان، تا چند صد هزار سال دیگر به چرخش مارپیچ وار خود ادامه خواهند داد تا سرانجام به یکدیگر برخورد کنند.
طیف کهکشان Mrk 231 از نور دیدنی (مریی) تا فرابنفش. تصویر بزرگ تر
سیاهچاله ی کم-جرم تر بازمانده ی یک کهکشان کوچک تر است که با Mrk ۲۳۱ یکی شده. شواهد یک ادغام تازه از روی بی‌تقارنی کهکشان میزبان و دنباله های کِشندی بلندی که پر از ستاره های جوان و درخشان است به دست می آید.

در نتیجه ی این ادغام، Mrk ۲۳۱ به یک کهکشان ستاره فشان پرانرژی با نرخ ستاره زایی ۱۰۰ برابر کهکشان راه شیری تبدیل شده. گازی که به سوی سیاهچاله ها فروکشیده و "موتور" آن ها را روشن می کند به برون ریزی ها و آشفتگی های گازی انجامیده که توفانی آتشین از ستاره زایی به راه انداخته است.

مارکاریان ۲۳۱ در فاصله ی ۶۰۰ میلیون سال نوری از زمین جای دارد.


واژه نامه:
NASA - Hubble Space Telescope - Markarian 231 - Mrk 231 - galaxy - Earth - quasar - black hole - supermassive black hole - star - ultraviolet - accretion disk - binary black hole - Youjun Lu - National Astronomical Observatories of China - Chinese Academy of Sciences - Xinyu Dai - sun - merger - tidal tail - starburst galaxy - star formation - Milky Way galaxy - The Astrophysical Journal

منبع: nasa

آلبوم عکس ناسا از توفان کاترینا

کاترینا نزدیک خلیج مکزیک
سال ۲۰۰۵ با ۲۷ توفند یا تندباد دریایی به نام های گوناگون، سالی بی سابقه در تاریخ توفندهای گرمسیری اقیانوس اطلس بود. یکی از آن ها، توفند ویرانگر کاترینا بود که در این تصویر، با تمام نیرویش نزدیک خلیج مکزیک دیده می شود. این عکس در روز ۲۹ اوت ۲۰۰۵ توسط ماهواره ی هواشناسی GOES-12 گرفته شده.
این تصویر در اندازه ی بزرگ تر
کاترینا از فضا
توفند کاترینا بر فراز سطح زمین به پیش می رود.
این تصویر در اندازه ی بزرگ تر
کاترینا می رسد
توفند کاترینا، یک توفان بسیار خطرناک از رده ی ۴، بر فراز ساحل جنوب خاوری لوییزیانا و جنوب می سی سی پی در ۲۹ اوت ۲۰۰۵.
این تصویر در اندازه ی بزرگ تر
ابرهای آشوبناک کاترینا
این عکس از رادیوطیف‌سنج تصویربرداری چند-زاویه ای ناسا (MISR) پیشرفت همرفتی نیرومند توفان کاترینا را در روز شنبه، ۲۷ اوت ۲۰۰۵، هنگامی که از باختر به سوی خلیج مکزیک پیش می رفت نشان می دهد.
این تصویر در اندازه ی بزرگ تر
پیش از توفان
نمای ماهواره ای نیواورلئان چند ماه پیش از توفان کاترینا. این عکس در ۹ مارس ۲۰۰۴ گرفته شده بود.
این تصویر در اندازه ی بزرگ تر
سیل در نیواورلئان
مرکز ملی توفان ها در روز شنبه، ۲۸ اوت ۲۰۰۵ هشدار داده بود: «کاترینا را از نظر شدت می توان با توفان کامیل در سال ۱۰۶۹ مقایسه کرد، [کامیل] تنها گسترده تر بود.»
این تصویر در اندازه ی بزرگ تر
شدت توفان کاترینا
مرکز ملی توفان ها در روز شنبه، ۲۸ اوت ۲۰۰۵ هشدار داده بود: «کاترینا را از نظر شدت می توان با توفان کامیل در سال ۱۹۶۹ مقایسه کرد، ولی [کامیل] گسترده تر بود.»
این تصویر در اندازه ی بسیار بزرگ تر
تاسیسات ناسا پس از توفان کاترینا
توفان کاترینا در سقف "ساختمان همگذاری عمودی" ناسا در مرکز همگذاری میچود نزدیک نیواورلئان سوراخ هایی پدید آورد.
سوپردام لوییزیانا پس از کاترینا
به گزارش خبرگزاری ها، ورزشگاه سوپردام لوییزیانا به هنگام توفان کاترینا سرپناه حدود ۳۰ هزار نفر شد. بسیاری در روز دوشنبه، ۲۹ اوت ۲۰۰۵، هنگامی که کاترینا داشت آن ناحیه را در هم می کوبید در ورزشگاه پناه گرفتند و پس از توفان هم شمار بیشتری که سیل خانه هایشان را ویران کرده بود در آن جای داده شدند.
این تصویر در اندازه ی بسیار بزرگ تر
پیش و پس از کاترینا
ماهواره های ناسا اطلاعاتی درباره ی ویرانی های به بار آمده از توفان کاترینا به زمین فرستادند، از جمله اثر احتمالی آن بر دگرگونی های آب و هوایی. بادهای این توفان که سرعتشان به ۲۰۰ کیلومتر بر ساعت می رسید، به حدود ۳۲۰ میلیون درخت بزرگ آسیب وارد کرد.
این تصویر در اندازه ی بزرگ تر
واژه نامه:
NASA - Atlantic - hurricane - Hurricane Katrina - GOES-12 - weather satellite - Earth - Louisiana - Mississippi - Category 4 - Multi-angle Imaging SpectroRadiometer - MISR - Gulf of Mexico - Hurricane Camille - National Hurricane Center - Vertical Assembly Building - Michoud Assembly Facility - Louisiana Superdome - stadium

منبع: Space.com

ام۳۱: کهکشان بزرگ آندرومدا

این تصویر در اندازه ی بزرگ تر
کهکشان آندرومدا یا "زن بر زنجیر"، نزدیک ترین کهکشان بزرگ به کهکشان راه شیری ماست.
باور بر اینست که نمای آندرومدا و راه شیری بسیار همانند یکدیگر است و هر دو با هم بر گروه محلی کهکشان ها فرمان می‌رانند.
روشنی پراکنده و افشانِ آندرومدا از نوریست که از صدها میلیارد ستاره ی درونش می تابد. ولی تک ستارگانی که در جای جای این تصویر پراکنده اند در واقع ستارگان کهکشان خودمانند که درست در راستای خط دید اجرام پس زمینه، و در جلوی آن ها جای گرفته اند.
آندرومدا را اغلب با نام M۳۱ (ام۳۱) نیز می شناسند زیرا سی و یکمین جرمی بود که شارل مسیه در سیاهه ای که از اجرام آسمانی با نور پراکنده و نامتمرکز تهیه کرده بود وارد کرد. فاصله ی ام۳۱ از زمین به اندازه ایست که نورش باید دو میلیون سال در راه باشد تا به چشم ما برسد.
گرچه کهکشان آندرومدا با چشم نامسلح هم دیده می شود، ولی این تصویر یک چهل‌تکه (موزاییک) دیجیتالی است و از همگذاری ۲۰ نما که از پشت یک تلسکوپ کوچک گرفته شده اند درست شده.
هنوز ناشناخته های بسیاری درباره ی ام۳۱ وجود دارد، از جمله این که دقیقا چقدر زمان می برد تا این کهکشان به راه شیری ما رسیده و به آن برخورد کند. [خواندید: * نبرد خدایان در آسمان سیاره زمین * انیمیشنی از سرنوشت کهکشان راه شیری]

واژه نامه:
M31 - Andromeda Galaxy - galaxy - Milky Way Galaxy - Local Group - star - Messier

منبع: apod.nasa.gov

مقصد بعدی فضاپیمای نیوهورایزنز پس از پلوتو برگزیده شد

برداشت هنری (نقاشی) از دیدار فضاپیمای نیوهورایزنز با یکی دیگر از اجرام کمربند کویپر، حلقه ای از اجرام یخی در فاصله ی میلیاردها کیلومتری خورشید. تصویر کمی بزرگ تر
ناسا و دانشمندان دست اندرکار ماموریت نیوهورایزنز سرانجام هدف بعدی برای گذر این فضاپیما را برگزیده اند: یک جرم یخی به نام ۲۰۱۴ MU69، در فاصله ی ۱.۶ میلیارد کیلومتری پلوتو و با پهنایی کمتر از ۴۵ کیلومتر، یعنی حدود ۱۰ برابر بزرگ تر از دنباله دار ۶۷پی (دنباله دار کاوشگر روزتای سازمان فضایی اروپا).

با این که بزرگی ۲۰۱۴ MU69 چیزی میان ۲۵ تا ۴۵ کیلومتر برآورد شده ولی اندازه ی واقعی آن بستگی به میزان بازتابندگی سطحش دارد؛ ستاره شناسان هم اکنون تنها می توانند بگویند چقدر از نور خورشید را باز می تاباند، پس یا می تواند کوچک و درخشنده باشد یا بزرگ و مات. [به یاد داشته باشید که بازتابندگی "درصد نور بازتابیده نسبت به نور تابیده بر یک جسم" است-م]

این دانشمندان امیدوارند سطح ۲۰۱۴ MU69 مدرک های دست نخورده ای از بخش های بیرونی سامانه ی خورشیدی، یعنی کمربند کویپر را در خود نگه داشته باشد. این جرم به همراه پلوتو و دیگر اجرام یخی، کمربند کویپر را در ورای مدار نپتون تشکیل داده اند (اجرامی که به نام KBO شناخته می شوند). ۲۰۱۴ MU69 یک نامزد خوب برای بایگانی تاریخ کمربند کویپر است زیرا کوچک تر از آنست که در اثر فرآیندهای زمین شناختی دگرگون شده باشد و نیز به اندازه ی کافی از خورشید دور هست که همنهش آغازین خود را حفظ کرده باشد.
این نمودار مسیر فضاپیمای نیوهورایزنز ناسا به سوی مقصد احتمالی بعدی‌اش را نشان می دهد، جرمی به نام ۲۰۱۴ MU69 در کمربند کویپر. این جرم به نام PT1 نیز شناخته می شود (هدف احتمالی شماره ۱). سیاره های کوتوله ی دیگر هم در نمودار نشان داده شده اند.
۲۰۱۴ MU69 به عنوان هدف احتمالی ۱ یا PT1 شناخته شده، یکی از سه جرمی که پس از چند ماه جستجو به کمک تلسکوپ فضایی هابل برای این منظور شناسایی شدند. اگرچه یکی از این سه نامزد با عنوان PT3 تا اندازه ای درخشان تر و شاید بزرگ تر از PT1 بود، ولی PT1 برگزیده شد زیرا شانس رسیدن به آن با مقدار سوختی که برای فضاپیمای نیوهورایزنز باقی مانده، ۱۰۰ درصد است.

تنها مانعی که وجود دارد اینست که گروه نیوهورایزنز برای پیشروی به سوی ۲۰۱۴ MU69، چهار مانور را در ماه های اکتبر و نوامبر برنامه ریزی کرده اند ولی تا زمان فرستادن درخواست رسمی از سوی آنان به ناسا و بررسی آن در سال ۲۰۱۶، این سازمان اجازه ی تمدید ماموریت و رفتن به سوی ۲۰۱۴ MU69 را نخواهد داد. اگر ناسا هم اکنون چراغ سبز نشان دهد، گذر از کنار این جرم در ژانویه ی سال ۲۰۱۹ انجام خواهد شد.

در این میان، نیوهورایزنز (افق های نو) همچنان دارد عکس ها و داده های دیگری که به هنگام گذر از کنار پلوتو در ۱۴ ژوییه در حافظه اش ذخیره کرده را به زمین می فرستد. عکس های تازه در یکی دو هفته ی آینده منتشر خواهند شد.

در این ماه، استوارت رابینز از بنیاد پژوهشی جنوب باختر، نماهایی از دیدار نیوهورایزنز با پلوتو را به هم پیوند داد و از آن ها یک ویدیوی باشکوه پدید آورد که اینجا می بینید:

واژه نامه:
NASA - Pluto - New Horizons - solar system - 2014 MU69 - reflective - European Space Agency - Rosetta - Kuiper Belt - Neptune - Kuiper Belt object - KBO - PT1 - Hubble Space Telescope - PT3 - proposal - Southwest Research Institute - Stuart Robbins

منبع: universetoday

ویدیویی باشکوه از نزدیک شدن فضاپیمای نیوهورایزنز به پلوتو و گذشتن از کنار آن


در این پویانمایی که از پیوند تصاویر واقعی فضاپیمای نیوهورایزنز درست شده و سامانه ی پلوتو را از چشم فضاپیمای نیوهورایزنز ناسا در ژوییه ی ۲۰۱۵ نشان می دهد، پلوتو و شارون را می بینیم که به گرد مرکز مشترکشان می چرخند و فضاپیما هم لحظه به لحظه به آن ها نزدیک تر می شود تا این که در ۱۴ ژوییه از کنار پلوتو می گذرد.
پس از گذر از کنار پلوتو، پشت سر فضاپیما را می بینیم با پلوتو که از آن دور می شود. نور خورشید که از پس جَو پلوتو می تابد، حلقه ای درخشان دور آن می سازد [اینجا دیدید] و سپس در سمت چپ، شارون از جلوی خورشید می گذرد تا این که هر دو به هلال هایی باریک تبدیل می شوند.
در پایان فیلم، دوباره پلوتو و سامانه اش را می بینیم که از فضاپیما دور و دورتر می شوند.
آفریننده ی این ویدیوی باشکوه استوارت رابینز از بنیاد پژوهشی جنوب باختر است.

واژه نامه:
Pluto - NASA - New Horizons - Charon - crescent

منبع: nasa

پرنده سرخ آسمان

این پهنه ی گسترده ی سرشار از گاز درخشان و غبار، برای ستاره شناسانِ زمینی تداعی کننده ی چهره ی یک پرنده است و از همین رو نام "سحابی مرغ دریایی" را بر آن نهاده اند.
این نما از این مرغ کیهانی، نواری به پهنای ۱.۶ درجه را در صفحه ی کهکشان راه شیری، نزدیک ستاره ی شباهنگ (شعرای یمانی، ستاره ی آلفای صورت فلکی سگ بزرگ) می پوشاند. 
البته در این منطقه، اجرام دیگری نیز با نام های رده بندی ویژه ی خود دیده می شوند، مانند NGC ۲۳۲۷، یک ناحیه ی گسیلشی (نشری) فشرده و غبارآلود با ستاره ای پرجرم در دلش که "سر" مرغ را تشکیل می دهد (این جرم با نام سحابی طوطی نیز خوانده می شود و در بالای میانه ی تصویر به چشم می خورد). IC ۲۱۷۷ نیز کمان بال های گشوده ی مرغ دریایی را ساخته.
این منطقه که آمیزه ایست از ابرهای گاز و غبار و ستارگان جوان و تابناک، و بیش از همه به رنگ سرخی که از اتم های برانگیخته ی هیدروژن سرچشمه گرفته دیده می شود، بیش از ۱۰۰ سال نوری گستردگی دارد و فاصله ی برآوردیش از زمین به ۳۸۰۰ سال نوری می رسد.
تصویر دیگری از این پهنه ی آسمان را با نوردهی و گستردگی اندکی متفاوت اینجا ببینید.

واژه نامه:
Seagull Nebula - glowing gas - Sirius - alpha star - Canis Major - NGC 2327 - emission - Parrot Nebula - IC 2177 - atomic hydrogen

منبع: apod.nasa.gov

سحابی زیبای "پروانه مینکوفسکی"

* رنگ های روشنی که در این تصویر سوسو می زنند، پیچیدگی چشمگیر سحابی دو-فواره ای یا سحابی "فواره های دوقلو" را نشان می دهند. 

در این تصویر تازه ی تلسکوپ فضایی اِسا/ناسای هابل، پوسته های این سحابی و توده های گسترنده ی گازی‌اش با جزییاتی خیره کننده دیده می شوند. دو لَپ (lobe) رنگین کمانی از مواد از سامانه ی ستاره ای مرکزی به بیرون کشیده شده. در این دو لپ دو فواره ی گازی غول آسا وجود دارد که دارند با سرعتی بیش از یک میلیون کیلومتر بر ساعت از سامانه ی ستاره ای به بیرون می جهند.
این تصویر در اندازه ی بزرگ تر و گسترده تر
این پروانه ی کیهانی به چندین نام شناخته می شود از جمله "پروانه"، "فواره های دوقلو"، "بال های یک پروانه"، "پروانه ی مینکوفسکی"، و نام کمتر شاعرانه ی "PN M2-9".

در عنوان "PN M2-9"، حرف M نشانگر نام رودولف مینکوفسکی است، اخترشناس آلمانی-آمریکایی که این سحابی را در سال ۱۹۴۷ یافت. PN هم اشاره به این واقعیت دارد که M2-9 یک سحابی سیاره ای (سیاره نما) است. پوسته های گازی برافروخته و رو به گسترش که به روشنی در این تصویر می بینید نمایانگر گام های پایانی زندگی یک ستاره ی پیر با جرم کم تا میانگینند. این ستاره لایه های بیرونی‌اش را پس زده و اکنون هسته اش که برهنه شده دارد این لایه ها را روشن می کند، فرآیندی که به نمایشی زیبا و دیدنی از نور انجامیده. ولی سحابی M2-9 تنها یک سحابی سیاره ای نیست، بلکه یک سحابی دوقطبی هم هست.

حرکت پیش‌رونده ی فواره های سحابی M2-9 در
مدت چند سال.
سحابی های سیاره ای معمولی "یک" ستاره در مرکزشان دارند ولی سحابی های دوقطبی دو ستاره در مرکز دارند که با هم یک سامانه ی دوتایی را ساخته اند. اخترشناسان پی برده اند که دو ستاره ی مرکز این سحابی تقریبا هم-جرم خورشیدند، ستاره ی کوچک تر با جرم ۰.۶ تا ۱.۰ برابر خورشید و همدمش ۱.۰ تا ۱.۴ برابر جرم خورشید. ستاره ی بزرگ تر دارد به پایان زندگی‌اش نزدیک می شود و چندیست که لایه های بیرونی‌اش را به فضا پس زده، در حالی که همدمش گام های بیشتری از زندگی‌ اش را گذرانده و به یک کوتوله ی سفید تبدیل شده است.

شکل ویژه ی بال های این پروانه به احتمال بسیار در اثر چرخش دو ستاره ی مرکزی به گِرد یکدیگر پدید آمده است. باور بر اینست که کوتوله ی سفید دارد به گرد همدمش می چرخد و از همین رو گازهایی که از ستاره ی رو به مرگ پس زده شده به جای این که به شکل یک کره ی یکنواخت گسترده شود، به درون دو لَپ کشیده می شود. ولی اخترشناسان هنوز هم بر سر این که آیا همه ی سحابی های دوقطبی توسط ستاره های دوتایی پدید آمده اند یا نه توافق ندارند. در همین حال، بال های این سحابی همچنان در حال گسترشَند و اخترشناسان با اندازه گیری نرخ این گسترش به این نتیجه رسیده اند که تنها ۱۲۰۰ سال از عمر آن می گذرد.

درون بال ها، دو لکه ی آبی فام کم نور را می بینیم که مانند رگ هایی به طور افقی از دو ستاره ی مرکزی رو به بیرون کشیده شدند. اگرچه ممکن است این دو لکه در همسنجی با رنگ های رنگین کمانی سحابی، کم سو و ناچیز به نظر برسند ولی در واقع آن ها همان دو فواره ی پرانرژی و خشنی هستند که دارند با سرعت هایی بیش از ۱ میلیون کیلومتر بر ساعت از مرکز به فضا می جهند. این پدیده نیز از دستاوردهای سامانه ی دوتایی مرکز سحابی است. این فواره ها به آرامی جهت گیری خود را تغییر می دهند و همچنان که توسط گرانش سامانه ی دوتایی کشیده می شوند، درون لَپ ها حرکتی پیش‌رونده (تقدیمی) انجام می دهند [تصویر پویای (gif) روبرو را ببینید].

دو ستاره ی مرکزی این سحابی تقریبا هر ۱۰۰ سال یک بار به گرد یکدیگر می چرخند. این چرخش نه تنها بال های پروانه و دو فواره را پدید آورده، بلکه به کوتوله ی سفید اجازه داده تا گازهای همدم بزرگ ترَش را بکِشد و یک قرص بزرگ از مواد به گستردگی‌ ۱۵ برابر مدار پلوتو پیرامون دو ستاره پدید آورد! این قرص با وجود بزرگی باورنکردنی‌اش، باز هم کوچک تر از آنست که در این تصویر هابل دیده شود.

سحابی M2-9 با فاصله ی ۴۲۰۰ سال نوری از زمین، در راستای صورت فلکی ماراَفسای جای دارد.

تلسکوپ هابل در گذشته با کمک دوربین میدان گسترده ی سیاره ای شماره ۲ی خود (WFPC2) عکس دیگری از سحابی M2-9 گرفته بود که در سال ۱۹۹۷ منتشر شد. این نگارش داده های تازه تری را در بر دارد که با کمک دستگاه طیف نگار تصویربرداری تلسکوپ فضایی هابل (STIS) گرد آمده.

نگارشی از این تصویر توسط جودی اشمیت وارد رقابت های پردازش تصویر گنج های پنهان هابل شده.


واژه نامه:
NASA - ESA - Hubble Space Telescope - Twin Jet Nebula - nebula - star - lobe - PN M2-9 - Rudolph Minkowski - planetary nebula - core - bipolar nebula - binary star system - Sun - white dwarf - rainbow - jet - precess - butterfly - Pluto - Wide Field Planetary Camera 2 - Space Telescope Imaging Spectrograph - STIS - Hubble’s Hidden Treasures - Judy Schmidt

منبع: spacetelescope

یادگار رنگین یک ستاره مُرده

این تصویر در اندازه ی بسیار بزرگ تر (۲.۴ مگ)
پَسمانده ی ابرنواختر "کشتیدُم آ" یا Puppis A که در پی انفجار یک ستاره ی بزرگ پدید آمده، در فاصله ی ۷۰۰۰ سال نوری از ما در حال گستردن و پخش شدن در محیط میان ستاره ای است.
در این فاصله، پهنای این چشم انداز تلسکوپی رنگارنگ که از همگذاری داده های تصویری پهن-باند و باریک-باند درست شده، به حدود ۶۰ سال نوری می رسد.
این پسمانده یا پَسمان ابرنواختر با گسترش یافتن در محیط انبوه و غیریکنواخت پیرامونش و برخورد به توده های گازی، اتم های محیط را برانگیخته کرده و به تابش در رنگ های گوناگون واداشته. رشته های برافروخته ی سبز-آبی که در این چشم انداز می بینید، اتم های اکسیژن را نشان می دهند و توده های سرخ فام هم نشانگر هیدروژن و نیتروژنند.
نور خود ابرنواختر کشتیدم آ که در اثر رُمبش هسته ی یک ستاره ی بزرگ و پرجرم رخ داده بود، در حدود ۳۷۰۰ سال پیش به زمین رسید ولی پَسمانش هنوز در سرتاسر طیف الکترومغناطیسی می درخشد و اکنون یکی از نیرومندترین چشمه های پرتو X در آسمان است.
ما در واقع پسمان ابرنواختر کشتیدم آ را از پشت پرتوهای یک پَسمان نزدیک تر ولی کهن تر می بینیم: پسمان ابرنواختر بادبان که نزدیک صفحه ی شلوغ کهکشان راه شیری جای دارد.


واژه نامه:
Puppis A - star - supernova remnant - broadband - narrowband - oxygen - atom - Hydrogen - nitrogen - supernova - core - Earth - Vela supernova remnant - plane - Milky Way galaxy - electromagnetic spectrum - X-ray

منبع: apod.nasa.gov

حباب های گاز داغ در دل ابرهای سرد

این تصویر در اندازه ی بزرگ تر
در این تصویر تازه ی تلسکوپ فضایی هرشلِ سازمان فضایی اروپا (ESA) که قلب زیبای یک ابر غول پیکر و چگال کیهانی به نام "تکشاخ آر۲" در صورت فلکی تک شاخ را نشان می دهد، پرتوهای درخشان و پرانرژی نور را می بینیم که در میان رشته های ظریف و پیچیده ی گازی موج می زنند. این ابر چیزی در حدود ۲۷۰۰ سال نوری از زمین فاصله دارد و انباشته از ستارگان نوزاد داغ است.

در مرکز درخشان این ناحیه چندین "حباب" داغ از هیدروژن یونیده پدید آمده که دستاورد ستارگان نوزادند: گازهایی که از تابش ستارگان، تا دماهایی نزدیک به ۱۰ هزار درجه ی سانتیگراد گرما گرفته اند به سرعت رو به بیرون گسترش یافته و حباب هایی می سازند که باد شده و دَم به دم بزرگ تر می شوند. 

همین فرآیند به شکل گیری حفره هایی حباب-مانند در دل ابر بزرگ تکشاخ آر۲ انجامیده که به نام "مناطق اچ دو" یا H II شناخته می شوند و ابر تکشاخ آر۲ چهار تا از آن ها را دارد که با هم در مه آبی-سفید و درخشان مرکزی جای گرفته اند: یکی درست در مرکز، دو تا که مانند بال های یک پروانه رو به بالا-چپ و پایین-راست کشیده شده اند، و یکی هم درست بالای مرکز. بر پایه ی بررسی تلسکوپ هرشل، این حباب ها در مدت زمانی میان ۱۰۰ هزار تا ۳۵۰ هزار سال رشد کرده و به این اندازه گسترده شده اند.

این چهار حباب با چهار ستاره ی داغ و درخشان رده ی B در ارتباطند (هر حباب با یک ستاره). این ستارگان به دلیل دمای شدیدشان، معمولا به رنگی آبی می درخشند و هر کدام می توانند جرمی چندین برابر خورشید داشته باشند.

اخترشناسان دریافته اند که حباب های داغ تکشاخ آر۲ در پوششی از ابرهای گسترده ی گاز سرد و چگال جای دارند که رشته هایی که در سرتاسر تصویر گسترده شده، آن را در میان گرفته. درست بر خلاف گازهای داغ درون حباب ها، دمای این ابرها می تواند کمتر از ۲۶۰- درجه ی سانتیگراد باشد، یعنی اندکی بالاتر از صفر مطلق.

این دسته منطقه ی H II یکی از مواردی بود که در برنامه ی پیمایش تصویربرداری تلسکوپ هرشل از اجرام ستاره ای جوان OB، (برنامه ی HOBYS) مورد بررسی قرار گرفت. این تصویر از همگذاری چندین نمای هرشل درست شده که با دوربین های PACS و SPIRE گرفته شده اند و سپس برای نمایان کردن جزییات چشمگیر انبوه رشته های ابر، پردازش شده است.

در همین زمینه ببینید: * شاهکار نقاش کیهانی   

واژه نامه:
ESA - Herschel space observatory - Mon R2 - star - bubble - ionised - hydrogen - HII region - butterfly - B-type - Sun - absolute zero - HOBYS - PACS - SPIRE - filament

منبع: ESA

ماهواره بزرگ کهکشان راه شیری

همین تصویر در اندازه ی بزرگ تر
فردیناند ماژلان، دریانورد پرتغالی سده ی ۱۶ میلادی و افرادش به هنگام سفر دریاییشان که نخستین گردش انسان به دور کره ی زمین بود، فرصت زیادی برای تماشا و بررسی آسمان نیمکره ی جنوبی داشتند. از همین رو نام وی بر روی دو جرم ابر-مانندی گذاشته شد که آسمان‌دوستان نیمکره ی جنوبی به آسانی می توانند آن ها را ببینند: ابرهای ماژلان. امروزه می دانیم که این ابرها کهکشان های ماهواره ای کهکشان بزرگ مارپیچی خودمان، راه شیری‌اند.
در این تصویر که به گونه ای چشمگیر، ژرف (با نوردهی بلند) و رنگین است، ابر بزرگ ماژلان یا LMC را می بینید که با فاصله ی حدود ۱۶۰ هزار سال نوری از زمین، در صورت فلکی زرین ماهی جای دارد.
این ابر با پهنای نزدیک به ۱۵۰۰۰ سال نوری، بزرگ ترین ماهواره ی کهکشان راه شیری، و منزلگاه نزدیک ترین ابرنواختر روزگار نوین است: ابرنواختر SN ۱۹۸۷A.
لکه ی روشن و آشکاری که زیر مرکز ابر دیده می شود، "زرین ماهی ۳۰" نام دارد که به عنوان سحابی شکوهمند "رتیل" نیز شناخته می‌شود و یک منطقه ی غول پیکر ستاره زایی با پهنای حدود ۱۰۰۰ سال نوریست.

واژه نامه:
Large Cloud of Magellan - navigator - Ferdinand Magellan - circumnavigation - planet - Earth - southern hemisphere - Clouds of Magellan - satellite galaxy - constellation Dorado - LMC - Milky Way - supernova - SN 1987A - 30 Doradus - Tarantula Nebula - star-forming region .

منبع: apod.nasa.gov

"چشمه های آتش" در اثر چه نیرویی روی ماه پدید می آمدند؟

* دانشمندان ردِ کربن را در شیشه های آتشفشانی که فضانوردان آپولو از ماه به زمین آورده بودند شناسایی کرده اند. این یافته نه تنها می تواند نیروی پشت فوران های "چشمه ی آتش" در روزگار باستان ماه را توضیح دهد، بلکه می تواند نشان دهد که برخی از عنصرهای گریزا (فرّار) روی ماه و زمین دارای یک ریشه ی مشترکند.
این فوران چشمه ی آتش در ایسلند همانند آن هاییست که اندکی پس از شکل گیری ماه، روی آن پدید آمدند. بر روی زمین، نیروی این فوران ها توسط آب و دی اکسید کربن تامین می شود ولی پژوهش تازه نشان می دهد چیزی که به این فوران ها روی ماه می انجامیده، مونوکسید کربن بوده است. 
دانه های کوچکی از شیشه ی آتشفشانی که فضانوردان آپولوها روی سطح ماه پیدا کرده بودند نشانه ی اینست که فوران های همراه با چشمه ی آتش بر روی سطح ماه رخ می داده. اکنون دانشمندان دانشگاه براون و بنیاد دانش کارنگی، گاز گریزایی (فرّاری) که چنین چشمه های آتشینی را روی ماه پدید می آورده شناسایی کرده اند.

چشمه های آتش، گونه ای فوران که اغلب در هاوایی و ایسلند رخ می دهد، برای شکل گیری نیاز به این دارند که گدازه های آتشفشانی با مواد گریزا (فرّار) آمیخته باشند. هنگامی که گدازه ها از ژرفای زیر سطح بیرون می زندد، مواد گریزایی که با آن ها آمیخته شده تبدیل به گاز می شود. آزاد شدن و گسترش این گاز باعث می شود گدازه ها همین که به سطح رسیدند به هوا پرتاب شوند، تا اندازه ای مانند برداشتن در یک بطری نوشابه ی گازدار که تکانش داده باشیم.

آلبرتو سال، استادیار علوم زمین، محیط زیست، و سیاره ها در دانشگاه براون و نویسنده ی این پژوهش می گوید: «تا سال ها پرسش این بود که چه گازی با آزاد شدنش، باعث پیدایش این گونه فوران ها روی ماه می شده. این گاز [هر چه بوده] اکنون پریده است، از همین رو شناسایی‌اش تاکنون آسان نبوده.»

بر پایه ی این پژوهش که در نشریه ی نیچر جئوساینس منتشر شده، گدازه هایی که همراه با چشمه های آتشین ماه بوده اند مقادیر چشمگیری کربن در بر داشته اند. این گدازه ها هنگامی که از ژرفای ماه بالا می آمدند، کربن درونشان با اکسیژن ترکیب شده و مقادیر بسیاری گاز مونوکسید کربن (CO) می ساخت. همین CO مسئول چشمه های آتشی بود که باعث پخش شدن شیشه های آتشفشانی بر روی بخش هایی از سطح ماه شده.

دانشمندان تا سال ها بر این باور بودند که ماه تهی از گازهای گریزایی مانند هیدروژن و کربن است. ولی در حدود یک دهه ی پیش، برای نخستین بار به طور قطعی مواد گریزایی در نمونه های ماه شناسایی شد. در سال ۲۰۰۸، سال و همکارانش مولکول های آب را در دانه های آتشفشانی ماه شناسایی کردند و در پی آن هم توانستند گوگرد، کلر، و فلوئور را نیز بیابند. با آن که دیگر روشن شده بود که ماه بر خلاف پنداشت های گذشته، کاملا تهی از مواد گریزا نیست، ولی هیچ یک از مواد گریزایی که یافته شده بود با فوران های چشمه ی آتشین همخوانی نداشتند. برای نمونه، اگر نیروی رانش فوران، آب بود، پس می بایست شناسه های کانی‌شناختی‌ آب در نمونه هایی که به زمین آورده شده بود دیده می شد، ولی چنین چیزی در کار نبود.
تکه شیشه های ریز و گرد آتشفشانی که فضانوردان آپولو ۱۵ با خود آورده بودن. منبع عکس
در این پژوهش، سال و همکارانش دانه های شیشه ای که فضانوردان آپولو ۱۵ و آپولو ۱۷ به زمین آورده بودند را به دقت بررسی و تجزیه کردند. آن ها به ویژه نمونه هایی را بررسی کردند که دارای "اجزای تفتالی" بودند یعنی مواد مذابی که درونشان جای گرفته بود یا به بیان دقیق تر، تکه هایی از تفتال (ماگما) که درون بلورهای اُلیوین به دام افتاده بود. این بلورها گازهایی که در تفتال وجود داشت را پیش از آن که بتوانند بگریزند به دام انداخته بودند.

اگرچه مواد گریزای دیگری هم در گذشته در شیشه های آتشفشانی ماه و اجزای تفتالی آن ها شناسایی شده بود، ولی به دلیل محدودیت های بالا برای ردیابی در تکنیک های تحلیلی آن زمان، کربن را نتوانسته بودند بیابند. اریک هاری از بنیاد دانش کارنگی یک شیوه ی کاوش یونی سطح بالا و بسیار دقیق پدید آورد که محدوده ی شناسایی کربن را تا مرتبه ی بزرگی دو (یک صدم) کاهش می داد. با این روش، سنجش اندازه هایی به کوچکی ۰.۱ جزء در میلیون امکان پذیر شد.

هاری می گوید: «دستیابی به این هدف بزرگ بستگی به توانمندی کاوشگر یونی نانوسیمس (NanoSIMS) بنیاد کارنگی داشت که می توانست مقادیر بی‌اندازه کم کربن را در اجسامی که قطرشان به اندازه ی موی انسان بود اندازه بگیرد. این به راستی یک دستاورد چشمگیر هم از نظر علمی و هم از نظر فنی است.»

پژوهشگران این اجزای تفتالی را با بهره از طیف سنج جرم یون دومینه (ثانویه) یا سیمس (SIMS) بررسی کردند. آن ها برآورد کردند که کربن درون نمونه ها در آغاز ۴۴ تا ۶۴ جزء در میلیون بوده. پژوهشگران با شناسایی کربن، یک مدل نظری برای چگونگی گریز گازها از تفتال ماه در ژرفاها و فشارهای گوناگون طراحی کردند و واسنجی (کالیبراسیون) آن را از روی نتایج آزمون های پرفشار آزمایشگاهی انجام دادند. این مدل مدت ها بود که برای نمونه های خود زمین به کار می رفت. سال و همکارانش چندین پارامتر را برای همخوانی با همنهش (ترکیب) و شرایط موثر بر تفتال های ماه تغییر دادند.

این مدل نشان داد که کربن با ترکیب شدن با اکسیژن و ساختن گاز CO، پیش از دیگر مواد گریزا به گاز تبدیل شده و گریخته بوده.

سال می گوید: «بیشتر کربن در ژرفای زیر سطح آزاد می شد. مواد گریزای دیگر مانند هیدروژن بعدتر آزاد شدند، زمانی که تفتال بسیار به سطح نزدیک تر شده بود و گدازه ها دیگر به گویچه های کوچک تقسیم شده بودند. این نشان می دهد که کربن داشته در همان گام های آغازی این فرایند چشمه ی آتش را به راه می انداخته.»

به گفته ی پژوهشگران، این یافته افزون بر آن که یک پاسخ احتمالی به پرسش درازمدت درباره ی چشمه های آتش ماه ارایه می کند، شواهد بیشتری نیز در این باره به ما می دهد که برخی از مواد گریزا در اندرون ماه دارای ریشه ی مشترکی با ذخیره های مواد گریزای زمین هستند.
اجزای تفتالی تکه های ریزی از تفتال (ماگما) است که درون بلورهای زبرجد (اولیوین) جای گرفته. این بلورها عنصرهای گریزایی را در خود به دام انداخته اند که اگر تفتال به دام نمی افتاد، می توانستند از آن بگریزند. پژوهشگران نشان داده اند که اجزای تفتالی درون شیشه های آتشفشانی ماه دارای کربن هستند و به این نتیجه رسیدند که به احتمال بسیار، کربن به حالت گازی باعث پدید آمدن همان "چشمه های آتشی" شده بوده که با فورانشان، شیشه های آتشفشانی را بر بخش هایی از ماه پاشیده بودند.
مقدار کربن دیده شده در اجزای تفتالی درون بلورهای ماه بسیار همسان با مقدار کربنی بود که در بازالت های فوران شده در پشته های میان-اقیانوسی زمین دیده شده. سال و همکارانش در گذشته نشان داده بودند که غلظت آب و مواد گریزای زمین و ماه یکسان است. آن ها همچنین نشان داده اند که نسبت ایزوتوپ هیدروژن در نمونه های ماه همسان با این نسبت در زمین است.

اگر ذخیره های مواد گریزای زمین و ماه به راستی یک سرچشمه ی مشترک داشته باشند، این می تواند به ما در شناخت ریشه ی ماه کمک کند. به باور دانشمندان، ماه هنگامی پدید آمد که زمین در آغاز زندگی‌اش با یک جرم به اندازه ی بهرام برخورد کرد و با به هم پیوستن آوارهایی که از این برخورد در فضای پیرامون زمین پخش شده بود، کره ی ماه ساخته شد.

سال می گوید: «شواهد مواد گریزا نشان می دهد که یا بخشی از مواد گریزای زمین از آن برخورد سالم ماند و به موادی که ماه را ساختند پیوست، یا این که مواد گریزا در یک زمان، از یک سرچشمه ی مشترک وارد زمین و ماه شد؛، سرچشمه ای که می توانسته بمبارانی از شهاب سنگ های آغازین بوده باشد.»

در همین زمینه: * سرچشمه آب زمین و ماه یکیست  

واژه نامه:
volcanic glass - Apollo - fire fountain - Moon - Brown University - Carnegie Institution for Science - volatile - Hawai - lava - soda - Alberto Saal - Nature Geoscience - carbon. - oxygen - carbon monoxide - CO - hydrogen - water - sulfur - chlorine - fluorine - mineralogical - Earth - Apollo 15 - Apollo 17 - magma - crystal - olivine - Erik Hauri - orders of magnitude - NanoSIMS - ion probe - secondary ion mass spectroscopy - globule - basalt - mid-ocean ridge - isotope - Mars - meteorite -

چوب‌رختی "صوفی رازی"

این تصویر در اندازه ی بزرگ تر
این "چوب‌رختی" یک خوشه‌ی باز ستاره‌ای است یا یک اخترگان (صورت‌واره
بیش از یک سده است که این رخت‌آویز کیهانی به خاطر همین پرسش مایه‌ی سردرگمی و بحث اخترشناسان شده!
تفاوت خوشه‌ی ستاره‌ای و اخترگان اینست که ستارگان در خوشه‌های ستاره‌ای واقعا به طور فیزیکی به هم وابسته و نزدیک به همند ولی در اخترگان، ستارگان تنها از روی شانس در کنار هم دیده می‌شوند. شناخته شده‌ترین اخترگان، همان ملاقه‌ی خرس بزرگ (هفت برادران) است که ستارگانش تنها به طور شانسی از چشم‌انداز زمین نزدیک به هم دیده می‌شوند ولی در واقع بسیار از هم دورند.
سنجش‌های دقیقی که برای این ستارگان از جایگاه‌های گوناگون در مدار زمین و خورشید انجام شده نمایانگر جابجایی‌های زاویه‌ای گوناگونی بوده که نشان می‌دهد این چوب رختی به احتمال بسیار یک اخترگان است.
این دسته ستارگان درخشان که به عنوان کالیندر ۳۹۹ رده‌بندی شده‌اند، به نام "خوشه‌ی صوفی رازی"، برگرفته از نام دانشمند بزرگ ایرانی، عبدالرحمان صوفی رازی هم شناخته می‌شوند.
این چوب رختی پهنایی بیش از قرص کامل ماه دارد و در صورت فلکی روباهک دیده می‌شود.
--------------------------------------------
تلگرام و توییتر یک ستاره در هفت آسمان:

واژه‌نامه:
Collinder 399 - Coat Hanger - star cluster - asterism - binocular - open cluster - Big Dipper - Earth - orbit - Sun -  Al Sufi's Cluster - full moon - constellation of the Fox - Vulpecula

منبع: apod.nasa

عکس های تازه فضاپیمای داون از کوه مخروطی و دهانه های سرس

* در تازه ترین عکس هایی که فضاپیمای داون ناسا (سپیده دم، Dawn) از سیاره ی کوتوله ی سرس فرستاده، ساختارهای سطح این دنیای کوچک با جزییاتی بی سابقه دیده می شوند از جمله کوه بلند و مخروطی آن؛ سازندهای دهانه ای آن و ویژگی های زنجیره ای باریکش.

مارک ریمن، سرمهندس و مدیر ماموریت داون در آزمایشگاه پیشرانش جت ناسا در پاسادنای کالیفرنیا می گوید: «داون در این مدار تازه هم مانند مدار نقشه برداری پیشین، بی وقفه کاوش های جاه‌طلبانه اش را به پیش می برد و جزییات تازه ی شگفت انگیزی از این سیاره ی کوتوله ی فریبنده را برایمان آشکار می نماید.»
عکسی که فضاپیمای داون ناسا از فاصله ی ۱۴۷۰ کیلومتری، از کوه بلند و مخروطی سرس گرفته. این کوه، در نیمکره ی جنوبی سرس جای دارد و بلندیش به ۶ کیلومتر می رسد. مرز محیط پایه ی آن به خوبی نمایان است و تقریبا هیچ توده ی انباشته ای روی شیب آن که رگه هایی روشن دارد به چشم نمی خورد.  این کوه را از زاویه هایی دیگر در این دو جا هم دیده بودید: * یک کوه شگفت انگیز بر روی سرس * ویدیویی تازه از پرواز بر فراز سرس- تصویر بزرگ تر  
داون در مدار کنونی‌اش که در فراز ۱۴۷۰ کیلومتری سطح سرس است، به ۱۱ روز زمان نیاز دارد تا از سرتاسر سطح سرس عکس بگیرد. در هر ۱۱ روز، داون ۱۴ بار به گرد سرس می چرخد. این فضاپیما در دو ماه آینده شش بار از کل سطح سرس نقشه برداری خواهد کرد.

فضاپیمای داون ناسا این عکس را از دهانه ی Gaue روی سرس گرفته، همان
دهانه ی بزرگی که پایین تصویر دیده می شود. Gaue نام یکی از خدایان اقوام
ژرمن بود که به هنگام برداشت چاودار به او پیشکش هایی می کردند.
تصویر بزرگ تر
فضاپیمای داون برای نقشه برداری فراگیر از سطح سرس، از دوربین تنظیم شونده ی خود بهره می گیرد که مدل سازی سه بعدی را امکان پذیر می سازد. هر یک از تصاویر این مدار وضوحی به اندازه ی ۱۴۰ متر در هر پیکسل دارد و کمتر از ۱ درصد سطح سرس را می پوشاند.

در همین زمان، طیف سنج نقشه بردار فروسرخ و نور دیدنی داون (VIR) هم به گردآوری داده هایی می پردازد که شناخت دانشمندان از کانی های سطح سرس را بیشتر خواهند کرد.

مهندسان و دانشمندان همچنین اندازه گیری های خود از میدان گرانش سرس را هم پالایش می کنند، چیزی که به برنامه ریزان ماموریت کمک خواهد کرد تا از پیش، مدار بعدی -پایین ترین مدار- را طراحی کنند. داون در اواخر ماه اکتبر عملیات مارپیچی رفتن به مدار پایانی که در فراز ۳۷۵ کیلومتری سطح سرس خواهد بود را آغاز می کند.

داون نخستین فضاپیماییست که از یک سیاره ی کوتوله بازدید کرده و همچنین نخستین فضاپیماییست که به گرد دو جرم بیرون از سامانه ی ماه و زمین چرخیده. این کاوشگر در سال های ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲ به مدت ۱۴ ماه در مدار پیش-سیاره ی وستا بود و پس از جدا شدن از آن، در ۶ مارس ۲۰۱۵ به سرس رسید.
در این عکس که توسط فضاپیمای داون ناسا گرفته شده، برآمدگی یک کوه را نزدیک پایین، چپ می بینیم. این کوه در مرکز دهانه ی ارورا روی سرس جای دارد. گفتنی است که اورْوَرا یا اورْوَرَ (Urvara) نامش را از نماد باروری در فرهنگ باستانی هندوایرانی گرفته: گیاهان در اوستا و زمین های حاصلخیز در ریگ‌وِدا. تصویر بزرگ تر
واژه نامه:
Ceres - NASA - Dawn spacecraft - mapping orbit - dwarf planet - Marc Rayman - Jet Propulsion Laboratory - infrared - mapping spectrometer - mineral - gravity field - solar system - protoplanet - Vesta - conical mountain - perimeter - Urvara crater - Gaue crater - Germanic goddess - rye

منبع: nasa

آسمان دارد به زمین می آید؟

این تصویر در اندازه ی بزرگ تر
در این تصویر به نظر می رسد که آسمان دارد به زمین می آید!
ولی اینگونه نیست. این عکس دو هفته پیش، به هنگام بارش شهابی برساووشی گرفته شده و چیزهایی که می بینید، ذرات کوچک سنگ و غبار یک دنباله‌دار است که دارد بر سر کوه رینیر در واشنگتن آمریکا می بارد.
این تصویر از همگذاری نماهای یک ویدیوی دو ساعته درست شده که بیش از ۲۰ شهاب در آن ثبت شده بود، از جمله یکی که به شدت پرنور شد و آن را در سمت چپ می بینید.
اگر چه پدیدار شدن و خاموش شدن هر شهاب معمولا کمتر از یک ثانیه به درازا می کشد، ولی در اینجا، دوربین توانسته تغییرات رنگ آن ها که در همین بازه ی زمانی اندک، در اثر فروپاشی آن ها در جو زمین رخ می داد را نیز به تصویر بکشد. فام سبز در آغاز درخشش آن ها نشانگر مقدار اندکی منیزیم برافروخته است که اتم هایش توسط اتم های جو زمین، از شهاب جدا شده اند.
برای کامل کردن تصویر، نوار مرکزی کهکشان راه شیری که داشت به طور ایستاده از پشت ستیغ پربرف کوه رینیر بالا می آمد نیز همزمان به تصویر کشیده شده.
بارش شهابی خوب دیگری نیز در نیمه های نوامبر رخ می دهد. در آن هنگام، سیاره ی ما از درون پسمانده های یک دنباله دار دیگر می گذرد و شهاب هایی به نام شهاب های شیری (اسدی) بر سرمان خواهند بارید.

واژه نامه:
comet - Perseid - meteor shower - Mt. Rainier - time lapse - meteor - Eart - magnesium - atom - Milky Way Galaxy - Leonids

منبع: apod.nasa.gov

ستارگان کوچک سیاره های خود را به کمک میدان مغناطیسی مهار می کنند

چه چیزی باعث همترازی چرخش ستاره و مدار سیاره هایش می شود؟
برخی از سیاره های فراخورشیدی مدارهایی شگفت و نامعمول دارند- آن ها به جای این که همراستا و هم-صفحه با چرخش ستاره‌شان به گرد آن بچرخند، مسیر مداریشان کج است و حتی گاهی جهتی "وارونه"ی چرخش ستاره دارند. شگفت این که این ناهمترازی تنها در مورد ستارگانی دیده شده که جرمی بیش از ۱.۲ برابر خورشید داشته اند.

این ناهماهنگی در ظاهر بر خلاف شناخت ما از شیوه ی پیدایش سیاره هاست: اگر چنان که نظریه ها می گویند، سیاره ها از دل قرص گاز و غباری ساخته می شوند که مانند یک پیتزا به گرد ستاره ی نوزاد در چرخش است، پس مدار سیاره ها و چرخش ستاره می بایست با یکدیگر هماهنگ باشد.

تاکنون برای این ناهماهنگی چندین دلیل مطرح شده از جمله رویارویی نزدیکِ سیاره ها با خودشان یا با ستاره های دیگر، سرازیر شدن گازهای میان ستاره ای به سامانه ی ستاره ای تازه و تاب دادن قرص پیش-سیاره ای آن، یا هل دادن خود ستاره توسط قرص پیرامونش و کِشاندن آن به یک زاویه ی دیگر.

اکنون کریستوفر اسپالدینگ از بنیاد فناوری کالیفرنیا نظریه ی تازه ای ارایه کرده و می گوید نکته ی کلیدی این چیستان شاید "اندازه ی ستاره" باشد.

اندازه مهم است
حرکت پَس‌رونده یک سیاره که وارونه ی چرخش
ستاره اش به گرد آن می چرخد
ستارگان کوچک تر میدان مغناطیسی نیرومندتری نسبت به ستارگان بزرگ دارند. هنگامی که سامانه ی یک ستاره شکل می گیرد، کشش میان میدان مغناطیسی ستاره و ذرات باردار درون قرص پیش-سیاره ای پیرامونش باعث می شود ستاره به درون صفحه ی قرص کشیده شود.

اسپالدینگ می گوید: «اگر ستاره ای با قرصش همتراز نباشد، میدان مغناطیسی تلاش می کند آن دو را با هم هماهنگ سازد.»

اسپالدینگ مدت زمانی که طول می کشد تا میدان های مغناطیسی ستارگان کوچک و بزرگ، مهار قرصشان را در دست بگیرند و با آن هماهنگ شوند را محاسبه کرده. بر پایه ی برآوردهای وی، اگر ستاره ای کوچک تر از ۱.۲ برابر خورشید باشد، می تواند این کار را در مدت نزدیک به یک میلیون سال انجام دهد در حالی که ستارگان بزرگ تر برای هماهنگی با قرص پیرامونشان نیاز به زمانی صد برابر طولانی تر دارند- طولانی تر از آن که قرص سر جای خودش بماند [در این مدت، قرص پیش-سیاره ای می تواند هر گونه سیاره ای -چه پیشرو و چه پسرو- را بسازد و ستاره دیگر فرصتی برای هماهنگ کردن آن ها پیدا نکند-م].

وی می افزاید: «ستارگان کم-جرم میدان مغناطیسی‌ای دارند که به کمک آن می توانند در بازه ی زندگی قرصشان، به گونه ی نیرومندی جهت گیری خود را با آن هماهنگ کنند. میدان ستارگان پرجرم برای باز-تراز کردن آن ها به زمان بسیار بیشتری نیاز دارد.»

جان پاپالویزو از دانشگاه کمبریج این نظریه را پذیرفتنی می داند، هر چند که به نظر او، به دلیل فیزیک پیچیده اش، حل کردن کامل آن کار آسانی نیست. وی می گوید: «چیزی که نویسندگان این پژوهش می گویند بی منطق نیست، ولی بررسی جزییاتش بسیار دشوار است.»

بازبرد در نشریه: arxiv.org/abs/1508.02365

واژه نامه:
exoplanet - star - spin - sun - planet - pizza - solar system - planet-forming disc - Christopher Spalding - California Institute of Technology - magnetic field - charged particle - plane - John Papaloizou

منبع: newscientist

Blogger template 'Browniac' by Ourblogtemplates.com 2008

بالای صفحه