نقشه ها و داده های تازه از سرس

* در نشست دانش سیاره ای اروپا که این هفته در نانت فرانسه برگزار شد، رازها و دیدگاه ها درباره ی سرس به بحث و گفتگو گذاشته شد و گروه علمی فضاپیمای داون ناسا نماها و داده هایی فریبنده درباره ی این سیاره ی کوتوله که همچون مورد بررسی آنان است ارایه کردند.

به گفته ی کریس راسل، سربازرس فضاپیمای داون (Dawn) در دانشگاه لوس آنجلس کالیفرنیا، سرس با عکس ها، طیف ها و اکنون هم انفجار ذرات پرانرژی‌اش دانشمندان را شگفت زده و مبهوت کرده و می کند.
این نقشه ی سرس از عکس هایی درست شده که فضاپیمای داون ناسا در ماه های اوت و سپتامبر ۲۰۱۵، از درون مدار نقشه برداریِ فراز-بلند خود از سرس گرفته بود. این عکس از همگذاری نماهایی درست شده که با فیلترهای طیفی فروسرخ (۹۲۰ نانومتر)، سرخ (۷۵۰ نانومتر)، و آبی (۴۴۰ نانومتر) گرفته شده اند. جاهای سرخ تر نشانگر بخش هایی از سطح سرس هستند که بازتاب نور بیشتری در طول موج فروسرخ دارند، در حالی که رنگ های آبی در طول موج های کوتاه تر (آبی تر) بازتاب بیشتری دارند. رنگ سبز هم جاهایی را نشان می دهد که سپیدایی، یا درخشندگی کلی آن ها بیش از جاهای دیگر است. تصویر بزرگ تر
یک نقشه ی تازه ی مکان‌نگاشتی (توپوگرافیک) با کدگذاری رنگی، بیش از یک دوجین نام که به تازگی تایید شده را برای ویژگی های سطح سرس نشان می دهد. این نام ها همگی از روی نام ارواح، ایزدان، و آیین های کشاورزی در فرهنگ های گوناگون سراسر جهان برگزیده شده است. از جمله: "جاجا" ایزدبانوی برداشت محصول در فرهنگ ابخازی، و "رنونت" ایزدبانوی تغذیه و برداشت محصول در مصر باستان که سری مانند مار کبرا داشت.و یک کوه به قطر ۲۰ کیلومتر نزدیک قطب شمال سرس هم به نام کوه یسولو (Ysolo Mons) نامیده شده، برگرفته از یک جشنواره ی آلبانیایی که در نخستین روز برداشت بادمجان برگزار می شود.

نقشه ی تازه ی دیگری -در رنگ کاذب- تفاوت های همنهشتی در سطح سرس را نمایان می کند که نسبت به همنهش وستا، ایستگاه پیشین داون، ظریف تر است. تصاویر مکان‌نگاشتی با کدگذاری رنگی از دهانه ی اوکاتور (جایگاه درخشان ترین لکه های سرس)، و کوه ۶ کیلومتری اسرارآمیز و مخروط-مانند آن هم منتشر شده است. دانشمندان همچنان در تلاش برای شناسایی فرآیندهایی هستند که می توانسته این ساختارها و دیگر پدیده های بی‌مانند سرس را آفریده باشد.

معاون سربازرس داون، کارول ریموند از آزمایشگاه پیشرانش جت ناسا در پاسادنای کالیفرنیا می گوید: «به ویژه، شکل نامنظم دهانه های سرس که همانند دهانه های ره‌آ، ماه یخی کیوان است جالب است. این دهانه ها بسیار با دهانه های کاسه-مانند روی وستا تفاوت دارند.»

یک پدیده ی غافلگیرکننده ی دیگر هم در عکس های طیف سنج نوترونی و پرتوگامای داون شناسایی شد. این دستگاه سه فوران الکترون های پرانرژی را آشکار کرد که شاید دستاورد برهمکنش میان سرس و پرتوهای خورشید بوده اند. این پدیده ها هنوز به طور کامل شناخته نشده اند، ولی می توانند برای ساختن یک تصویر کامل از سرس، کارایی ارزشمندی داشته باشند.

راسل می گوید: «این یک یافته ی نامنتظره بود که ما اکنون در حال آزمودن فرضیه هایی برایش هستیم.»

داون هم اکنون در مداری به فاصله ی ۱۴۷۰ کیلومتری سرس جای دارد. این فضاپیما در این گام از ماموریت شش بار از سرتاسر سطح این سیاره ی کوتوله عکس خواهد گرفت. هر چرخه ی تصویربرداری ۱۱ روز به درازا می کشد.

داون در ماه اکتبر برای آخرین بار روند کاهش فاصله ی خود را آغاز خواهد کرد و در ماه دسامبر به پایین ترین و واپسین مدارش که در فراز ۳۷۵ کیلومتری سطح سرس جای دارد خواهد رسید. در آن هنگام، این فضاپیما تصاویر و داده هایی گرد خواهد آورد که از هر آن چه تاکنون به دست آمده باکیفیت و پُروضوح تر خواهد بود. ماموریت فضاپیمای داون در بررسی سرس دستکم تا نیمه های سال ۲۰۱۶ ادامه خواهد داشت.

کاوشگر داون ناسا (سپیده دم، Dawn) در روز ۶ مارس ۲۰۱۵ به سرس رسید و نخستین فضاپیمایی نام گرفت که از یک سیاره ی کوتوله دیدار کرده، و همچنین نخستین فضاپیمایی که به گرد دو جرم فراتر از سامانه ی زمین-ماه چرخیده. داون پیش از سرس، چندین ماه از سال های ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲ را در مدار سیارک وستا گذرانده و بررسی های گسترده و فراگیری روی آن انجام داده بود.
این نما که با بهره از عکس های فضاپیمای داون ناسا درست شده، یک نقشه ی مکان‌‌نگاشتی با کُدگذاری رنگی از دهانه ی اوکاتور روی سرس است. قطر این دهانه که درخشان ترین لکه های سطح سرس در آن جای دارند به ۹۰ کیلومتر می رسد. تصویر بزرگ تر
این نقشه ی رنگی که از فضاپیمای داون ناسا به دست آمده پستی و بلندی های سطح سیاره ی کوتوله ی سرس را نشان می دهد. نام هایی که از سوی انجمن بین المللی اخترشناسان برای ویژگی های سرس برگزیده شده نیز بر روی عکس دیده می شود. در پایین، سمت راست، حوضه ی برخوردی اورْوَرا یا اورْوَرَ (Urvara) را می بینید که نامش را از نماد باروری در فرهنگ باستانی هندوایرانی گرفته: گیاهان در اوستا و زمین های حاصلخیز در ریگ‌وِدا. تصویر بزرگ تر
این نما که با بهره از عکس های فضاپیمای داون ناسا درست شده، ویژگی های یک کوه بلند مخروطی روی سرس را نشان می دهد. دامنه ی فرازاهای این نقشه از پست ترین تا بلندترین جاها ۸ کیلومتر است. رنگ آبی پست ترین و قهوه ای بلندترین جاها را نشان می دهد. رگه های سفیدی که روی شیب کوه دیده می شوند بخش هایی با درخشندگی ویژه روی سطح هستند. تصویر بزرگ تر
واژه نامه:
Ceres - European Planetary Science Conference - NASA - Dawn spacecraft - dwarf planet - spectra - Chris Russell - topographic ma - Jaja - Abkhazian harvest goddess - Ernutet - Egyptian harvest goddess - Ysolo Mons - Albanian festival - eggplant - harvest - false color - Vesta - Occator crater - Saturn - moon - Rhea - Carol Raymond - Jet Propulsion Laboratory - crater - gamma ray - neutron - spectrometer - electron - sun - extraterrestrial - mapping orbit - International Astronomical Union

منبع: nasa

اگر می توانستیم امواج گرانشی را ببینیم ...

این صحنه را تصور کنید: دو سیاهچاله ی غول پیکر، به فاصله ای کمتر از پهنای سامانه ی خورشید، مارپیچ وار به گرد یکدیگر در چرخش‌اند. این دو نزدیک و نزدیک تر می شوند تا به هم رسیده و با پیوستن به یکدیگر، یک زندان گرانشی غول آسا، بسیار بزرگ تر از خودشان پدید می آورند.
نمایی از این شبیه سازی
 ولی واقعا چه چیزی از این فرآیند می بینید؟ شاید هیچ! در واقع چنین رویدادهای سهمگینی می توانند در نهان و با پنهانکاری چشمگیری رخ دهند زیرا سرشت سیاهچاله ها به گونه ایست که هیچ نوری نمی گسیلند. ولی اگر چشمان ما می توانست به جای نور، امواج گرانشی را ببیند، داستان متفاوت می شد.

تصویری که اینجا می بینید نمایی از یک ویدیوی شبیه ساز است و چیزی را نشان می دهد که از ادغام دو سیاهچاله دیده می شود. این یک شبیه سازی رایانه ای از امواج گرانشی است که در پی برخورد غول آسای دو سیاهچاله می بایست موج‌زنان از نقطه ی برخورد دور شوند، چیزی مانند موج هایی که در اثر افتادن یک سنگ به درون یک آبگیر در سطح آب پدید می آید.

در مورد امواج گرانشی، آشفتگی به جای آب، در پیوستار فضازمان رخ می دهد. این پیوستار همان "تاروپودِ" ریاضیِ فضا و زمان است که آلبرت انیشتین برای توضیح گرانش به کار برد.

تابش گرانشی تاکنون تنها به طور نامستقیم دیده شده ولی به طور مستقیم، هرگز. دیده شدن مستقیم آن می تواند پنجره ای کاملا نوین به پژوهش کیهان بگشاید. از همین رو اخترشناسان در حال بررسی با تلسکوپ های زمینی و فضایی هستند و این برای آن ها به چالشی جدی تبدیل شده.

اندازه گیری تابش گرانشی به روش نامستقیم بی‌اندازه دشوار است. موج های آن "تلنگری" به اندازه ی ۱ جزء در هزار هزار هزار هزار میلیون به هر اتم وارد می کند. ساختن آشکارسازی که بتواند چنین تلنگری را آشکار کند مانند اندازه گرفتن فاصله ی زمین تا خورشید با دقتی به اندازه ی یک اتم هیدروژن است.

اکنون پس از چندین دهه پیشرفت فناوری و آزمایشگاه ها، آشکارهای روی زمین دارند به آن حس‌مندی مورد نیاز نزدیک می شوند [به گونه ای که] انتظار می رود نخستین آشکارسازی امواج گرانشی تا چند سال دیگر انجام شود. ولی این آشکارسازی ها تنها نیمی از تصویر را به ما نشان خواهند داد [زیرا] جرم سیاهچاله های برخوردی بسامد امواج گرانشی را تعیین می کنند.

ادغام سیاهچاله های کوچک که هر یک جرمی به اندازه ی چند برابر خورشید دارند، امواج گرانشی با بسامد بالایی پدید خواهد آورد که می توانند از روی زمین هم دیده شوند. ولی سیاهچاله های غول پیکر مرکز کهکشان ها که جرمشان به میلیون ها برابر خورشید می رسد، امواج گرانشی‌ای با بسامدهای بسیار کمتر تولید می کنند. دریافت این بسامدها به کمک سامانه های روی زمین امکان پذیر نیست زیرا آشفتگی های ناشی از زمین لرزه ها و نوفه های (نویزهای) دیگر بر سیگنال آن ها چیره می شود. از همین رو برای آشکارسازی آن ها به رصدخانه های هوایی و فضایی نیاز است.

سازمان فضایی اروپا هدف اصلی ماموریت فضایی آینده ی خود به نام برنامه ی Cosmic Vision را گرانش کیهانی قرار داده است. این برنامه از حدود ۲۰۳۴ آغاز خواهد شد.

این شبیه سازی در سال ۲۰۱۲ از سوی ناسا منتشر شده بود. برای آن در کیفیت ها، اندازه ها و نگارش های گوناگون به این پیوند بروید.

واژه نامه:
black hole - Solar System - computer simulation - gravitational wave - spacetime continuum - Albert Einstein - ravity - atom - Earth - Sun - hydrogen - gravitational radiation - frequency - galaxy - ESA - Cosmic Vision - NASA

منبع: ESA

چند قطره از سوپ آغازین کیهان

* با به هم کوبیدن هسته های اتمی سنگین که هر یک چند پروتون و نوترون دارد، آن هم با سرعت هایی نزدیک به سرعت نور، می توان شرایط نخستین ثانیه های کیهان را بازسازی کرد.

باور بر این بوده که تنها هسته ی اتم های سنگینی مانند طلا به اندازه ی کافی جرم و انرژی دارند که بتوانند یک سوپ آغازین که از بنیادین ترین ذرات سازنده ی ماده -"کوارک" و "گلوئون"- تشکیل شده را پدید آورند: یک پلاسمای کوارک-گلوئونی (QGP). ولی شگفت آن که به نظر می رسد ذرات کوچک تر هم با برخورد به هسته های سنگین می توانند قطره های کوچکی از این سوپ QGP را پدید آورند. دستاوردهای تازه ی دانشمندان نشان دهنده ی اینست که این قطره های کوچک به جای آن که رفتار چشمداشتیِ گازی از خود بروز دهند، رفتاری مایع-مانند دارند.

این یافته ها نشان می دهند که این ذرات کوچک می توانند قطره های ریزی از آن سوپ ازلی را بیافرینند.
ردیف بالا: قطره هایی که در پی برخورد یون های یک، دو، و سه ذره با یون های بسیار بزرگ ترِ طلا پدید آمد. الگوهای چشمداشتی در صورتی که این برخوردها کانون های ریزی از سوپ آغازین یا همان پلاسمای کوارکی-گلوئونی پدید می آورند.

این اندیشه که برخورد ذرات کوچک با هسته ی مثبت اتم های بزرگ تر هم ممکن است بتواند قطره های ریزی از QGP باستانی را پدید آورَد، به آزمایش هایی برای بررسی آن و توضیح های جایگزین انجامید. این پژوهش به گفتگوهایی داغ درباره ی پیامدها و مفاهیم این یافته ها انجامیده. این آزمایش ها عنصرهایی که برای پدید آوردن QGP نیاز است را نمایان می کنند و می توانند بینش هایی درباره ی ویژگی های بنیادی و آغازین ذرات برخورد کننده به ما بدهند.

با برخورد هسته های طلا در برخورددهنده ی یون های سنگین نسبیتی (RHIC)، یک برخورددهنده ی ذرات برای پژوهش های هسته ای در آزمایشگاه ملی بروکهیوِن، جریان های بیضی-مانندی در برون‌ریزی ذرات دیده شد که نشان می داد ماده ی پدید آمده در این برخوردها به جای آن که رفتاری گازی داشته باشد (چیزی که انتظار می رفت)، مانند یک مایع رفتار می کند. آزمایش های بیشتر تایید کردند که این مایع به راستی از بنیادی ترین ذرات سازنده ی ماده، یعنی کوارک ها و گلوئون ها تشکیل شده، و نیز این که این جریان با کمترین مقاومت رخ می دهد به گونه ای که می توان آن را مایع پلاسمای تقریبا "کامل" دانست.

دانشمندان RHIC هسته های هلیوم-۳ (که هر یک از دو پروتون و یک نوترون درست شده) را به طلا و تک پروتون ها را هم به طلا کوباندند و از این راه جریانی با یک الگوی مثلثی یافتند که با آفرینش قطره های ریز QGP سازگار بود. داده ها همچنین نشان می داد که این برخوردهای میان ذرات کوچک می تواند دماهای بی‌اندازه بالایی که برای آزاد شدن کوارک ها و گلوئون ها نیازست را هم پدید آورد- البته در مقیاسی بسیار کوچک تر و محدودتر از دامنه های به نسبت بزرگِ QGP که در برخورد دو یون سنگین پدید می آمد.

از آن جایی که همه ی شناسه های کلیدی ساخته شدن QGP وجود ندارد، دانشمندان در RHIC دارند بررسی برخورد پروتون ها با یون های طلا را ادامه می دهند- تا ببینند آیا به جز شار ذرات، پدیده ی جالب دیگری هم در این برخوردها رخ می دهد یا نه. توافق گسترده ای بر سر این است که سنجش های انجام شده در RHIC به پیشرفت این بحث نیرومند علمی و شناخت ما از ساختار و برهم کنش های بنیادینِ بنیادی ترین سازنده های ماده ی معمولی خواهد انجامید.

واژه نامه:
atomic nuclei - protons - neutron - atom - gold - quark - gluon - quark-gluon plasma - QGP - Relativistic Heavy Ion Collider - RHIC - Brookhaven National Laboratory - liquid plasma - helium - ion

منبع: sciencedaily

ابرماه گرفتگی و توفان آذرخش

این تصویر در اندازه ی بزرگ تر
چه چیزی از یک ابرماه گرفتگی کامل هم کمتر رخ می دهد؟ این که یک توفان آذرخش هم به همراهش بیاید!
دیروز همه ی این پدیده ها با هم از جزیره ای به نام یابسه (ایبیزا) در جنوب خاور اسپانیا دیده و به تصویر کشیده شد.
عکاس این تصویر پس از گزینش این چشم انداز زیبا و برنامه ریزی برای ثبت همه ی گام های ماه گرفتگی، تنها نیاز به همکاری آب و هوا داشت تا بتواند نمایی فراموش نشدنی از این رویداد را ثبت کند. ولی با پدیدار شدن ابرهای توفانی در افق، به نظر می رسید که آب و هوای منطقه قصد همکاری ندارد و سر ناسازگاری خواهد گذاشت.
از قضا چیزی که در افق دیده شد و به نظر آمد مایه ی دردسر خواهد شد، یک موهبت از آب در آمد.
این تصویر همنهاده (ترکیبی) از پیوند بیش از ۲۰۰ عکسی درست شده که همگی از یک نقطه و در یک شب گرفته شدند. قرص کامل ماه همزمان با غروبش، وارد سایه ی زمین شد، محو شد و به رنگ سرخ تیره در آمد، و سپس دوباره به وضعیت همیشگی برگشت.
به طور شانسی، در یکی از نماها آذرخشی روی داد و آب های مدیترانه در سمت راست جزیره ی سنگی ۴۰۰ متری "اس وردا" را روشن کرد.
اگرچه دیگر تا سال ۲۰۳۳ هیچ ابرماه بزرگ و روشنی نخواهد گرفت، ولی در ژانویه ی ۲۰۱۸ یک ماه گرفتگی کامل معمولی رخ خواهد داد که در خاور آسیا و استرالیا بهتر از همه جا دیده خواهد شد.


واژه نامه:
supermoon - total lunar eclipse - lightning - eclipse - full moon - Earth - Es Vedra

منبع: apod.nasa.gov

قطعی شد: بر روی سیاره سرخ، آب روان وجود دارد

* داده های تازه از مدارگرد شناسایی بهرام ناسا (MRO)، نیرومندترین شواهدی که تاکنون به دست آمده را از وجود جریان فصلی آب مایع در بهرامِ کنونی ارایه می کنند.

پژوهشگران با بهره از دوربین طیفی مدارگرد شناسایی بهرام نشانه هایی از کانی های هیدراته را در دامنه هایی از سیاره ی سرخ یافته اند که بارها رگه هایی تیره روی آن ها دیده شده بود. این رگه های تیره با گذشت زمان بلند و کوتاه می شوند، آن ها در فصل های گرم به رنگ تیره در می آیند و به نظر می رسد که در شیب دامنه ها به پایین سرازیر می شوند، سپس در فصل های سردتر ناپدید می گردند. این رگه ها در زمانی که دمای بهرام (مریخ) بالاتر از منفی ۲۳ درجه ی سانتیگراد می شود در چندین جای سیاره پدیدار شده و در زمان های سردتر ناپدید می شوند.[* تصویر متحرکی که روان شدن آب بر یک سراشیبی بهرام را نشان می دهد]

جان گرانسفلد، فضانورد و مدیر دستیار هیات مدیره ی ماموریت های علمی ناسا در مرکز فرماندهی ناسا در واشنگتن دی.سی می گوید: «تلاش ما بر روی بهرام "دنبال کردن آب" برای جستجوی زندگی در کیهان بوده، و اکنون شواهد علمی قانع کننده ای داریم که بر آنچه مدت ها درباره اش تردید داشتیم مهر تایید می زند. این یک پیشرفت چشمگیر است زیرا به نظر می رسد تایید می کند که آب -البته آب شور- امروزه هم بر سطح سیاره ی بهرام روان می شود.»
این رگه های تیره و باریک به درازای ۱۰۰ متر که از روی دامنه های بهرام به پایین سرازیر می شوند، دستاورد جریان های فصلی آب دانسته شده بودند. به تازگی، دانشمندان سیاره ای نمک های هیدراته را روی این دامنه های "دهانه ی هیل" شناسایی کرده اند، و این با پنداشت آغازین دانشمندان درباره ی این که دستاور آب مایع هستند همخوانی دارد. رنگ آبی که در بالادست رگه ها دیده می شود ربطی به شکل گیری آن ها ندارد، ولی ناشی از وجود کانی پیروکسین است. برای ساختن این عکس، یک مدل رقومی ارتفاع (DTM) از همان منطقه ای که توسط دوربین هایرایز تصویربرداری شده بود را با یک تصویر اعوجاج‌زدایی شده ی رنگ کاذب (فروسرخ-سرخ-آبی-سبز (IRB)) پوشانده اند. اغراق عمودی ۱.۵ است. اندازه ی بزرگ تر
این جریان های رو به پایین که به نام رگه های دوره ای شیب ها (recurring slope lineae) یا RSL نامیده شده اند، اغلب به آب روان احتمالی ربط داده می شدند. نمک های هیدراته ای که به تازگی روی این شیب ها یافته شده نشانگر چیزیست که می تواند به همین ویژگی های تیره مربوط باشد. نمک های هیدراته نقطه ی یخ زدگی (انجماد) آب شور مایع را پایین می آورند، درست همان گونه که نمک ریختن روی جاده های زمین باعث می شود یخ و برف روی آن ها زودتر آب شوند. دانشمندان می گویند به احتمال بسیار، چیزی که به این تیره شدن ها می انجامد وجود یک جریان زیرسطحی کم-ژرفا است که به مقدار کافی آب از آن به بیرون نشت می کند تا رگه های تیره را پدید آورد.

لوجندرا اوجها (Lujendra Ojha) از بنیاد فناوری جرجیا در آتلانتا (جرجیاتک)، و نویسنده ی اصلی گزارشی درباره ی این یافته ها که در شماره ی ۲۸ سپتامبرِ نشریه ی نیچر جئوساینس منتشر شد می گوید: «ما نمک های هیدراته را تنها زمانی یافتیم که این ویژگی های فصلی بیشترین پهنا را داشتند، که نشان می داد سرچشمه ی این هیدراتاسیون (آبِش) یا خود این رگه های تیره است یا فرآیندی که آن ها را پدید آورده. در هر دو حالت، یافتن نمک های هیدراته روی این شیب ها به معنای آنست که آب نقشی کلیدی در شکل گیری این رگه ها دارد.»

اوجها نخستین بار در سال ۲۰۱۰، هنگامی که دانشجوی کارشناسی در دانشگاه آریزونا بود، با بررسی عکس های دوربین آزمایشگاه علمی تصویربرداری با وضوح بالا (هایرایز، HiRISE) که روی مدارگرد MRO نصب است متوجه این ویژگی های رازگونه شد. هایرایز اکنون این RSLها را در ده ها جای بهرام دیده و تصاویرشان را ثبت کرده است. این پژوهش تازه، عکس های هایرایز را با نقشه های کانی ها که توسط طیف سنج فشرده ی تصویربرداری شناسایی فضاپیمای MRO برای بهرام (CRISM) به دست آمده جفت می کند.

عکس های طیفی نشانه های نمک های هیدراته را در چندین جایگاه که رگه ها رویشان پدید می آمد نشان می دهند، ولی تنها در زمان هایی که این رگه های تیره به نسبت گسترده بودند. هنگامی که پژوهشگران به همان جایگاه ها نگاه کردند و در آن زمان رگه ها چندان گسترده نبودند، نمک هیدراته ای هم نیافتند.

اوجها و یکی دیگر از نویسندگان گزارش، دلیل پدید آمدن این شناسه های طیفی را کانی های هیدراته ای به نام پرکلرات می دانند. نمک های هیدراته ای که بیشترین همخوانی را با این شناسه های شیمیایی دارند به احتمال بسیار آمیزه ای از پرکلرات منیزیم، کلرات منیزیم، و پرکلرات سدیم هستند. برخی از پرکلرات هانشان داده اند که حتی در سرمایی به اندازه ی منفی ۷۰ درجه ی سانتیگراد هم جلوی یخ زدن مایع ها را می گیرند. روی زمین، پرکلرات های طبیعی در بیابان ها متمرکز شده اند، و برخی از گونه های پرکلرات می توانند به عنوان سوخت موشک به کار روند.
رگه های باریک تیره بر روی دیواره های دهانه ی گارنی روی بهرام. درازای این رگه های تیره به چند صد متر می رسد. گمان می رفت این رگه ها در اثر جریان آب شور مایع روی بهرام پدید آمده اند. این تصویر از پوشاندن یک مدل رقومی ارتفاع (DTM) از همان جایی که دوربین هایراز عکسش را گرفته بود با یک تصویر اعواج زدایی شده پدید آمده است. اغراق عمودی ۱.۵ است.
پرکلرات ها در گذشته هم روی بهرام دیده شده بودند. سطح نشین فونیکس و خودروی کنجکاوی ناسا هر دو این نمک ها را در خاک سیاره یافته بودند، و برخی از دانشمندان بر این باورند که کاوشگرهای وایکینگ هم در دهه ی ۱۹۷۰ نشانه هایی از این نمک ها را شناسایی کرده بوده اند. ولی در این بررسی تازه روی جایگاه های این رگه های تیره، پرکلرات ها به شکل هیدراته و در جاهایی متفاوت با جاهایی که سطح نشین ها کاوش کرده بودند یافته شده. این همچنین نخستین بارست که پرکلرات ها از مدار شناسایی می شوند.

MRO از سال ۲۰۰۶ تاکنون سرگرم بررسی سیاره ی سرخ با شش دستگاه علمی خود بوده است.

ریچ زورک، دانشمند پروژه در آزمایشگاه پیشرانش جت ناسا (JPL) در پاسادنای کالیفرنیا می گوید: «توانایی MRO برای دیده بانی بهرام در چندین سالِ بهرامی، با دستگاه هایی که می توانند جزییات کوچک این ویژگی ها هم را ببینند، به ما امکان چنین یافته هایی را داده: شناسایی رگه های رازگونه ی فصلی برای نخستین بار، و اکنون هم برداشتن گامی بلند برای توضیح چیستی آن ها.»

برای اوجها، این یافته های تازه شاهد دیگری بر این هستند که رگه های اسرارآمیزی که وی نخستین بار پنج سال پیش روی دامنه های بهرام دید، به راستی، آب در روزگار کنونی هستند.

وی می گوید: «هنگامی که بیشتر مردم از آب روی بهرام می گویند، معمولا منظورشان آب در روزگار گذشته و یا آب یخزده است. ما اکنون می دانیم که داستان فراتر از این هاست. این نخستین شناسایی طیفی است که به روشنی از فرضیه ی ما درباره ی این که آب مایع این رگه ها را پدید می آورد پشتیبانی می کند.»

این کشف تازه ترین مورد از دستاوردهای پرشمار کاوشگرهای ناسا در بهرام است.

مایکل مه‌یر، دانشمند ارشد برنامه ی کاوش های بهرام ناسا در مرکز فرماندهی این سازمان در واشنگjن می گوید: «چندین فضاپیما در چندین سال تلاش کردند تا گره از این راز گشوده شود، و اکنون دیگر ما می دانیم که آب مایع روی سطح این سیاره ی سرد و بیابانی وجود دارد. گویا هر چه بیشتر بهرام را بررسی می کنیم، بیشتر درباره ی این که زندگی چگونه می تواند پشتیبانی شود و منابعی که بتوانند در آینده از زندگی پشتیبانی کنند کجاها هستند می آموزیم.»

در این پویانمایی، پرواز پیرامون دهانه ی هیل، یکی از جاهایی روی بهرام که این رگه ها دیده شده اند شبیه سازی شده. درازای این رگه ها تقریبا به اندازه ی یک زمین فوتبال است.

NASA - Mars Reconnaissance Orbiter - MRO - liquid water - Mars - spectrometer - hydrated - mineral - Red Planet - John Grunsfeld - Science Mission Directorate - briny - recurring slope lineae - RSL - salt - brine - Earth - hydration - Lujendra Ojha - Georgia Institute of Technology - Georgia Tech - Nature Geoscience - High Resolution Imaging Science Experiment - HiRISE - Compact Reconnaissance Imaging Spectrometer for Mars - CRISM - perchlorate - magnesium perchlorate - magnesium chlorate - sodium perchlorate - rocket propellant - Phoenix - Curiosity - planet - Viking - Rich Zurek - Jet Propulsion Laboratory - JPL - Michael Meyer - Mars Exploration Program - Hale crater - pyroxene - orthorectified - Digital Terrain Model - DTM - Garni crater - Vertical exaggeration - football field

منبع: nasa

گل سرخ کیهانی با چندین نام

* در این تصویر تازه ی رصدخانه ی جنوبی اروپا، منطقه ی ستاره زایی سرخ فام مسیه ۱۷ یا ام ۱۷ را می بینیم. این یکی از واضح ترین عکس هاییست که سرتاسر این سحابی گلگون را نشان می دهد و نه تنها اندازه ی کامل آن را آشکار کرده، بلکه جزییات کوچک و ظریف این چشم اندازِ کیهانیِ پر از گاز و غبار و ستاره ی نوزاد را نیز در بر دارد.
نمای گسترده از سحابی ام۱۷ که نه تنها اندازه ی کامل آن را نشان می دهد، بلکه ساختارهای ریز و ستارگان نوزاد درونش را نیز آشکار کرده است. این تصویر دو اندازه ی دیگر: بزرگ تر- بسیار بزرگ تر (۷.۷ مگ)
نام هایی که تاکنون بر روی جرم درون این تصویر گذاشته شده شاید بیش از هر جرم دیگری از این گونه باشد. نام رسمی آن مسیه ۱۷ است ولی به این نام ها نیز شناخته می شود: سحابی اومگا، سحابی قو، سحابی تیک (Checkmark)، سحابی نعل اسب و -سرانجام برای این که دریادوستان هم بی نصیب نمانند- سحابی خرچنگ دریایی.

مسیه ۱۷ با فاصله ی حدود ۵۵۰۰ سال نوری از زمین، نزدیک صفحه ی کهکشان راه شیری و در صورت فلکی کمان (قوس) جای دارد. گستردگی ابرهای گاز و غبار این سحابی حدود ۱۵ سال نوری است و بخش بزرگی از آسمان را می پوشاند. این مواد سوخت مورد نیاز برای آفرینش ستارگان تازه را فراهم کرده و چنان چه در میدان گسترده ی این تصویر هم دیده می شود، ستارگان بسیاری در جلو، درون، و پشت ام۱۷ به چشم می خورد.

خود سحابی همانند یک ساختار پیچیده ی سرخ فام با رگه هایی از رنگ صورتی دیده می شود. رنگ آن نشانه ای گویا از گاز برافروخته ی هیدروژن است. ستارگان آبی فام نوزادی که به تازگی در ام۱۷ ساخته شده اند به اندازه ی کافی پرتوهای فرابنفش می گسیلند که گازهای پیرامون را تا حد برافروختگی گرم کنند و به تابش وادارند. رنگ ها در بخش های مرکزی سحابی روشن ترند، و در جاهایی به رنگ سفید دیده می شوند. این رنگ سفید واقعی است و در اثر آمیخته شدن نورِ داغ ترین گازها با بازتاب نور ستارگان از روی غبارها پدید آمده.

برآورد می شود جرم گازهای درون این سحابی بیش از ۳۰ هزار برابر جرم خورشید باشد. مسیه ۱۷ همچنین یک خوشه ی ستاره ای باز با ۳۵ ستاره در دل خود دارد که به نام NGC ۶۶۱۸ شناخته می شود [۱]. ولی شمار کل ستارگان درون این سحابی بسیار بیش از این است: حدود ۸۰۰ ستاره در مرکز سحابی، با شماری از این هم بیشتر که در ناحیه های بیرونی سحابی در حال پیدایشند.

ولی این سحابی در میان این تابش گلرنگ، شبکه ای از مناطق تیره تر هم دارد که جلوی نور را گرفته اند. البته خود این مواد تیره هم پرتوهایی می افشانند ولی نه در طیف نور دیدنی (مریی)، بلکه در طیف فروسرخ؛ بنابراین اگر سحابی را با دوربین فروسرخ نگاه کنیم، همین رگه ها را روشن و تابناک خواهیم دید.

سحابی ام۱۷ نام رسمی خود را وامدار ستاره شناس فرانسوی، شارل مسیه است که در سال ۱۷۶۴، نام این جرم را به عنوان هفدهمین نام در فهرست پرآوازه اش نگاشت [۲]. ولی این سحابی گلگون حتی با نامی به سادگی مسیه ۱۷ هم نمایی خیره کننده دارد.

این تصویر بخشی از برنامه ی "گوهرهای کیهانی ESO" است [۳] و با بهره از دوربین تصویرگر میدان گسترده (WFI) نصب شده بر تلسکوپ ۲.۲ متری MPG/ESO در رصدخانه ی لاسیای ESO در شیلی گرفته شده.

در ویدیوی زیر، با بزرگنمایی پهنه ای درخشان از آسمان در مرکز کهکشان راه شیری، به سحابی ام۱۷ می رسیم. برای دریافت ویدیو در نگارش‌ها و اندازه های گوناگون به این پیوند بروید.


در این ویدیو هم، بخش های گوناگون سحابی ام۱۷ از نزدیک بررسی می شود. برای دریافت ویدیو در نگارش‌ها و اندازه های گوناگون به این پیوند بروید.

----------------------------------------------------------
یادداشت ها:
۱] این عنوان گاهی برای کل این منطقه ی ستاره زایی به کار می رود.

۲] ستاره شناس، ژان فیلیپ دوشزو این جرم را در سال ۱۷۴۵ یافت، ولی کشف او چندان مورد توجه قرار نگرفت. از همین رو شارل مسیه به طور جداگانه به جستجوی آن پرداخت و حدود ۲۰ سال بعد نامش را به سیاهه ی اجرامش افزود.

۳] برنامه ی گوهرهای کیهانی ESO یک نوآوری پیشگامانه برای تهیه ی عکس های اجرام جالب، فریبنده و یا از نظر دیداری گیرا با بهره از تلسکوپ های رصدخانه ی جنوبی اروپا، برای هدف های آموزشی و دسترسی همگانی است. در این برنامه، زمان هایی از تلسکوپ های بهره گرفته می شود که آن زمان ها برای رصدهای علمی کاربردی ندارد. همه ی داده های گرد آمده می توانند برای هدف های علمی هم مناسب باشند، و با ورود به بایگانی علمی ESO، در دسترس همه ی اخترشناسان قرار خواهند گرفت.

واژه نامه:
Messier 17 - Wide Field Imager - MPG/ESO - ESO - La Silla Observatory - Chile - star - Omega Nebula - Swan Nebula - Checkmark Nebula - Horseshoe Nebula - Lobster Nebula - plane - Milky Way - constellation of Sagittarius - The Archer - nebula - ultraviolet - Sun - M17 - open star cluster - NGC 6618 - infrared - comet - Charles Messier - Cosmic Gems - star formation region - Jean Philippe de Chéseaux

امشب تیره شدن یک ابرماه را ببینید


امشب قرص کامل و روشن ماه به رنگ سرخ تیره در خواهد آمد.
ماه امشب به ویژه به این دلیل روشن تر از ماه های دیگر است که همزمان با رسیدن به نزدیک ترین فاصله ی مدار بیضی‌اش به زمین، به گام کامل هم می رسد. در واقع، از نظر بزرگی و روشنی، ماه کامل امشب یک ابَرماه (supermoon) خواهد بود، هر چند که شاید پیشوند "اَبَر" یا "super" کمی زیاده روی باشد زیرا ماه تنها به اندازه ی چند درصد بزرگ تر و روشن تر از ماه های کامل همیشگی می شود.
به هر روی، امشب این ماه روشن تیره شده و به رنگ سرخ در می آید زیرا یک گرفتگی کامل هم برایش رخ خواهد داد: به طور کامل در سایه ی زمین فرو خواهد رفت.
دلیل این که به رنگ سرخ در می آید اینست که با وجود آن که زمین به طور کامل میان ماه و خورشید جای می گیرد، ولی بخشی از نور خورشید توسط لایه های هوای پیرامون زمین پراکنده شده و به ماه می رسد. از آن جایی که رنگ این نورِ پراکنده شده سرخ است، ماه هم به رنگ سرخ در می آید.
ماه کامل امشب در برخی از فرهنگ ها به نام ماه خرمن یا ماه درو نیز شناخته می شود زیرا در نزدیک ترین زمان به برابران (اعتدال) پاییزی رخ می دهد، زمان برداشت محصول در نیمکره ی شمالی.
ماه گرفتگی کامل ابرماه یا "ابرماه گرفتگی" پدیده ی به نسبیت کمیابیست- آخرین ابرماه گرفتگی در سال ۱۹۸۲ رخ داد و بعدی هم در سال ۲۰۳۳ روی خواهد داد.
ابرماه گرفتگی امشب نزدیک به یک ساعت به درازا می کشد و در خاور آمریکای شمالی پس از غروب آفتاب، در آمریکای جنوبی نیمه های شب، و در باختر اروپا هم پیش از طلوع آفتاب دیده خواهد شد.
بخش های دیگری از زمین هم این ماه گرفتگی را خواهند دید ولی به طور پاره ای (جزیی)، نه کامل.
در تصویر زیر، زمان این ماه گرفتگی را به ساعت خاور آمریکا می بینید:


واژه نامه:
full Moon - moon - Earth - elliptical orbit - supermoon - total lunar eclipse - Harvest Moon - equinox - supermoon lunar eclipse

منبع: apod.nasa.gov

یک کهکشان "پشمالو"

این تصویر در اندازه ی بزرگ تر
در این تصویر تازه ی تلسکوپ فضایی اِسا/ناسای هابل، کهکشان NGC ۳۵۲۱ را می بینید.
شاید با دیدن عکس به نظر بیاید که تلسکوپ هابل بر روی این کهکشان کانونی نشده و تصویر کمی مات در آمده ولی چنین نیست، بلکه خود این کهکشان است که نمایی نرم و کرکی دارد و از همین رو در رده ای از کهکشان ها به نام "مارپیچی های پشمین" جای داده شده است.

NGC ۳۵۲۱ هم مانند دیگر کهکشان های پشمین، ساختار آشکاری که بازوهای مارپیچی تمیز و کَرانمندی از آن بیرون زده باشد، از آن هایی که در کهکشان های مارپیچی عالی‌ای مانند کهکشان فرفره (ام۱۰۱) دیده می شود ندارد. در مارپیچی های پشمین، توده های کُرک-مانندی از ستاره و گرد و غبار در جای جای قرص کهکشان به چشم می خورند. در برخی جاها دسته هایی از ستارگان با هم آرایشی مارپیچی، مانند چیزی که در NGC ۳۵۲۱ دیده می شود درست کرده اند، ولی به طور کلی مناطق پرستاره و روشن آن ها را می توان مانند بازوان مارپیچی کوتاه و ناپیوسته ای نیز در نظر گرفت.

حدود ۳۰ درصد از کهکشان ها مانند NGC ۳۵۲۱ کُپه کُپه اند، در حالی که کهکشان هایی که مناطق ستاره زای خود را در بازوان مارپیچی خوش‌کران جای داده و به نام مارپیچی های عالی (فرساز) شناخته می شوند، تنها حدود ۱۰ درصد از کهکشان ها را تشکیل می دهند.

NGC ۳۵۲۱ با فاصله ای حدود به ۴۰ میلیون سال نوری از زمین، در صورت فلکی شیر (اسد) جای دارد. این کهکشان نخستین بار در سال ۱۷۸۴ توسط ستاره شناس بریتانیایی، ویلیام هرشل یافته شد. NGC ۳۵۲۱ از پشت تلسکوپ های خانگی نمایی گِرد و روشن دارد و همین باعث شده به نام "کهکشان حباب" نیز شناخته شود.

در همین زمینه: * کهکشانی در یک حباب 

واژه نامه:
spiral galaxy - NGC 3521 - NASA - ESA - Hubble Space Telescope - galaxy - flocculent spiral - spiral arm - Messier 101 - grand design spiral - star - constellation of Leo - The Lion - William Herschel - Bubble Galaxy

منبع: spacetelescope

دو کهکشان در دو سوی یک ستاره

این تصویر در اندازه ی بزرگ تر
کهکشان های مارپیچی ام۳۱ (چپ) و ام ۳۳ که حدود ۱۴ درجه (۲۸ ماه کامل) در آسمان سیاره ی زمین با هم فاصله دارند، به همراه کهکشان راه شیری از اعضای بزرگ گروه محلی کهکشان ها به شمار می آیند.
در این تصویر همنهاده ی چند-دوربینی زاویه باریک-و گسترده، جزییاتی از ساختار مارپیچی هر دوی این کهکشان ها دیده می شود و همچنین به نظر می رسد که این دو همسایه ی بزرگ در میدانی پرستاره، در دو سوی ستاره ی درخشان بتای صورت فلکی آندرومدا (زن بر زنجیر) و به یک فاصله از آن جای گرفته اند.
ستاره ی بتا زن برزنجیر تنها ۲۰۰ سال نوری از خورشید فاصله دارد ولی ام۳۱، کهکشان آندرومدا (زن برزنجیر) ۲.۵ میلیون سال نوری و ام۳۳، کهکشان سه سو یا مثلث هم حدود ۳ میلیون سال نوری از آن دورترند.
این دو کهکشان گرچه دور از هم به نظر می رسند، ولی درگیر یک کشمکش گرانشی با یکدیگرند. در واقع، اخترشناسان با بهره از داده های رادیویی نشانه هایی از وجود پلی از گاز هیدروژن خنثا یافته اند که این دو کهکشان را به هم پیوند داده و شاهدیست بر یک رویارویی نزدیک تر که در گذشته میان این دو رخ داده بوده.
شبیه سازی های گرانشی که بر پایه ی سنجش ها انجام شده نیز نشان می دهند راه شیری، ام۳۱ و ام۳۳ تا چند میلیارد سال دیگر درگیر برخوردهایی نزدیک با یکدیگر شده و سرانجام با هم یکی خواهند شد.

واژه نامه:
M31 - M33 - Full Moons - planet - Earth - spiral galaxy - Local Group - Milky Way galaxy - Mirach - beta star - constellation Andromeda - Sun - Andromeda Galaxy - Triangulum Galaxy - radio - neutral hydrogen

منبع: apod.nasa.gov

روزتا چرخه روزانه آب و یخ دنباله دارش را آشکار کرد

حتی دنباله دارها هم چرخه ی آب و هوایی دارند.
کاوشگر روزتا میدانی به گستردگی چند کیلومتر مربع از یخ جامد را در ناحیه ی گردن دنباله دار ۶۷پی/چوریموف-گراسیمنکو شناسایی کرده. چرخه ی روز-شب این دنباله دار با بهره از همین میدان یخ، یک سامانه ی آب و هوایی کوچک بر روی این دنباله دار به راه انداخته که در آن با طلوع خورشید، این یخ والایش (تصعید) شده و به بخار آب تبدیل می گردد.

این یخ در داده هایی یافته شد که دستگاه طیف سنج تصویربردار نور دیدنی، فروسرخ و گرمایی فضاپیما (ویرتیس، VIRTIS) روزتا در ماه اوت گذشته گرد آورده بود. این طیف سنج، از همنهش شیمیایی دنباله دار نقشه برمی دارد. هنگامی که گردن دنباله دار در سایه بود، نشانه های آب نیرومندتر بودند و به هنگام روزِ دنباله دار، ضعیف تر می شدند. این نشان می داد که میدان یخی دنباله دار با چرخش آن پدیدار شده و ناپدید می شود.

هولگه سیرکز از بنیاد پژوهش های سامانه ی خورشیدی ماکس پلانک در گوتینگن آلمان می گوید: «این که این دنباله دار "یخ" دارد مایه ی شگفتی نیست، چیزی که واقعا تازگی دارد، شواهد سرراست از آب روی سطح آن است.»
چرخه ی آب یخ زده ی دنباله دار ۶۷پی. توضیح کامل تصویر را در پایین بخوانید- تصویر در اندازه ی بزرگ تر
بخار آبی که در فضا گم می شود
این گروه فکر می کنند که با طلوع خورشید در دنباله دارِ بسیار سردِ ۶۷پی، چرخه ی شگفت انگیز آب و هواییش هم به راه می افتد. گرمای خورشید با والایش (تصعید) یخ، آن را یکراست از جامد به ابری از بخار آب بر فراز سطح دنباله دار تبدیل می کند. با چرخش دنباله دار و رفتن به دل تاریکی، بیشتر این بخار به فضا می پرد و دیگر نمی تواند به سطح برگردد.

از سوی دیگر این احتمال هم هست که یخ های سطح از زیر دوباره جایگزین می شود. تفاوت بسیار میان دمای روز و شبِ این دنباله دار شاید به اندازه ی کافی باشد که سطح آن ترَک بخورد و به آب های درونش اجازه ی گریز بدهد.

ماریا کریستینا دسانتیس از بنیاد دانش اخترفیزیک و سیاره شناسی در رم ایتالیا، و نویسنده ی نخستِ پژوهشی درباره ی این مشاهدات، می گوید میدان های یخی که آن ها یافته اند تنها برای ۳ درصد از بخاری که از دنباله دار پس زده می شود بسنده می کند. ولی او مطمئن است سرچشمه های دیگری از یخ روی سطح این دنباله دار وجود دارد که تاکنون دیده نشده.

فواره های پرانرژی
به گفته ی سیرکز، دنباله دارهایی مانند ۶۷پی با به کارگیری همه ی آب هایشان، دارای چرخه های والایشی (تصعیدی) تمام وقت و پیوسته ای از این دست هستند: «چیزی که ما امروز می بینیم پسمانده ی دوره های مداریِ گذشته ی این دنباله دار است. این دنباله دار تا حدود ۱۰۰۰ مدار دیگر کار خواهد کرد.»

آشنایی با شیوه ی کارکرد این چرخه های آبی شاید بتواند به بینش هایی درباره ی ریشه ی آب های سیاره ی زمین در روزگاری که هنوز چندان زیست پذیر نشده بود بیانجامد. سیرکز می گوید: «در روزهای آغازین، چرخه های بسیار بسیار بزرگی وجود داشت. یک برخورد، ۳۰۰۰ مترِ بالایی آب های اقیانوس را جوشاند و بخار کرد. این محیط آرام کنونی پدیده ای همیشگی نبوده.»

هنوز ناشناخته های بسیاری درباره ی دنباله دار ۶۷پی وجود دارد، از جمله فروریزش هایی در سطح دنباله دار و برون‌ریزی های خشن مواد از آن. در واقع، از آن جایی که دنباله دار هم اکنون نزدیک خورشید است، دارد فواره هایی از یخ و غبار به بیرون می پاشد، به همین خاطر دانشمندان ماموریت ناچار شده اند برای محافظت از کاوشگر روزتا، آن را از دنباله دار دور نگه دارند.

خوشبختانه این ماموریت به تازگی تمدید شده و روزتا تا سپتامبر ۲۰۱۶ کنار دنباله دار خواهد ماند. به گفته ی سیرکز: «به محض این که بتوانیم، دوباره کاوشگر را به نزدیک سطح دنباله دار بر خواهیم گرداند.»

جزییات این پژوهش در نشریه ی نیچر منتشر شده است.

توضیح تصویر:
چپ، بالا: دنباله دار ۶۷پی/چوریموف-گراسیمنو بر پایه ی چهار عکس که دوربین ناوبری فضاپیمای روزتا در ۲ سپتامبر ۲۰۱۴ گرفته بود.
چپ، پایین: عکس هایی از دنباله دار ۶۷پی که با طیف سنج ویرتیس (VIRTIS) روزتا گرفته شده و نقشه ی فراوانی آب های یخ زده (میانی) و دمای سطح (راست) را نشان می دهد. این عکس ها در روزهای ۱۲ (ردیف بالا)، ۱۳ (ردیف میانی)، و ۱۴ سپتامبر (ردیف پایینی) گرفته شده اند و بخشی به نام هپی (Hapi) روی "گردن" دنباله دار را نشان می دهند. این ناحیه یکی از فعال ترین نقاط هسته ی دنباله دار در آن زمان گرفتن عکس ها بود. دانشمندان با مقایسه ی این عکس ها و نقشه ها دریافته اند که آب یخزده در بخش های سردتر وجود دارد، در حالی که در بخش های گرم تر، یا وجود ندارد یا کم است. همچنین، آب یخزده هنگامی که سطح در سایه بود، تنها بر روی یک بخش سطح دیده می شد. این نشان می داد که در هر دور چرخش دنباله دار، یک رفتار چرخه ای با شرکت آب یخ زده روی آن رخ می دهد.
راست: چرخه ی روزانه ی آب یخ زده. به هنگام روزِ دنباله دار، یخ های روی سطح و چند سانتیمتر زیر سطح آن تصعید شده و به فضا می پرد؛ به هنگام شب، سطح به سرعت سرد می شود در حالی که لایه ی زیرین آن هنوز گرم است، از همین رو والایش (تصعید) یخ های زیر سطح ادامه می یابد و راهش را به سطح باز می کند و در آنجا دوباره یخ می زند. در روز بعد، دوباره فرایند والایش از یخ های تازه ی سطح آغاز می شود.


واژه نامه:
comet - 67P/Churyumov-Gerasimenko - weather system - sun - Rosetta - VIRTIS - Holger Sierks - Max Planck Institute for Solar System Research - 67P - water vapour - Maria Cristina De Sanctis - Institute for Space Astrophysics and Planetology - Earth - cave-in - Nature - navigation camera - Visible, InfraRed and Thermal Imaging Spectrometer - water ice - Hapi - nucleus - sublimation

منبع: newscientist و esa

پلوتوی شگفت انگیز با کوه ها و دشت های "پوست ماری"اش

* آلن استرن، سربازرس نیوهورایزنز: «ای کاش یابنده ی پلوتو، کلاید تامبا زنده بود و این روز را می دید.»

تازه ترین تصاویر وضوح بالای دریافت شده از فضاپیمای نیوهورایزنز ناسا هم خیره کننده اند و هم پر راز و رمز. در این نماها، ویژگی های مکان‌نگاشتی و جزییات ساختاری بسیاری آشکار شده اند که تاکنون دیده نشده بود. تصویر نخست، ناحیه ای نزدیک مرز روز و شب پلوتو را نشان می دهد که در آن گستره ای پهناور از چشم اندازهای پرچین و شکن، سرشار از پشته های خطی و شگفت انگیزِ همترازی دیده می شود که گروه نیوهورازنز را در بهت و شگفتی فرو برده.

ویلیام مک کینان، دستیار رهبر گروه زمین شناسی، ژئوفیزیک و تصویربرداری نیوهورایزنز (GGI) از دانشگاه سنت لوییس واشنگتن می گوید: «این چشم اندازی یگانه و شگفت آور به گستردگی صدها مایل است. این بیشتر مانند پوست درخت یا فلس های مار است تا ساختاری زمین شناختی. کلی زمان خواهد برد تا از راز آن ها سر در بیاوریم؛ شاید ریشه ی آن ها آمیزه ای از نیروهای زمین‌ساختی درونی و والایش (تصعید) یخ در اثر تابش آفتاب کم‌جان پلوتو باشد.»

تصویر سطح "پوست ماری" پلوتو تنها تکه ای از داده های افسون کننده ی نیوهورایزنز است که در روزهای گذشته به زمین رسیده. این فضاپیما همچنین پُروضوح ترین عکس هایی که تاکنون از پلوتو گرفته شده را نیز فرستاده، به همراه نقشه های طیفی و نماهای باکیفیت دیگر.

نمای تازه ی "چندرنگ" پلوتو که با دوربین زاویه گسترده ی رالف/چندطیفی نیوهورایزنز (MVIC) در روز ۱۴ ژوییه ی ۲۰۱۵ گرفته و در روز ۱۹ سپتامبر بر روی زمین دریافت شده، طیفی باورنکردنی از رنگ های پلوتو را می نمایاند.

جان اسپنسر، دستیار رهبر GGI از بنیاد پژوهشی جنوب باختر (SwRI) در بولدر کلرادو هم می گوید: «ما از کانال فروسرخِ MVIC برای گسترش دید طیفی خود از پلوتو بهره گرفتیم. رنگ های سطح پلوتو در این نما سیرتر شده اند تا جزییات کوچکی که در رنگین کمانی از آبی های کمرنگ، زردها، نارنجی ها، و سرخ های پررنگ وجود دارد آشکار شود. بسیاری از زمین‌چهرها رنگ نمایان ویژه ی خود را دارند که هر کدام یک داستان زمین شناختی و اقلیمی پیچیده و شگرف را برایمان می گویند، داستان هایی که ما تازه رمزگشایی از آن ها را آغاز کرده ایم.»

همچنین، نواری با وضوح بالا از سطح پلوتو که با دوربین شناسایی زاویه باریک برد بلند نیوهورایزنز (لوری، LORRI) در روز ۱۴ ژوییه گرفته و در روز ۲۰ سپتامبر بر روی زمین دریافت شده، جزییاتی از زمین شناسی پلوتو را می نمایاند. این عکس ها -پروضوح ترین نماهایی که تاکنون از پلوتو دریافت شده- ویژگی هایی را نشان می دهند که به ساختارهایی چون تلماسه ها، ساحل باستانی یک دریاچه ی یخچالیِ کوچک شونده، و کوه هایی شکسته و زاویه دار از آب یخزده با دیواره هایی راست می مانند. جزییات رنگی با بهره از نقشه ی سرتاسری MVIC که در بالا دیدید به تصویر افزوده شده.

تصویر نزدیک تری که از سطح روشن و هموار فلاته ی اسپوتنیک دریافت شده نیز نشان می دهد که این فلاته در واقع پوشیده از چاله ها، پشته های کوتاه و سطح های برش دار است. به گفته ی دانشمندان ماموریت، یک توضیح احتمالی برای این طرح ها می تواند تپه های درست شده از ذرات یخی روشن و گریزا (فرّار) باشد، ولی یخ های فلاته ی اسپوتنیک شاید به ویژه برای والایش (تصعید) و پدید آوردن چنین سطح راه راهی آماده و مستعد باشند.

فراتر از این تصاویر تازه، داده های همنهشتی تازه ای هم از یک نقشه ی تازه ی یخ متان بر روی بخشی از پلوتو به دست آمده که پادسانی های (تضادهای) خیره کننده ای را نشان می دهد: فلاته ی اسپوتنیک متان فراوانی دارد، در حالی که در ناحیه ی کاتولو، به جز در چند پشته و لبه ی دهانه ای هیچ متانی دیده نمی شود. کوه های سمت چپ اسپوتنیک هم متانی ندارند.

پراکندگی متان روی سطح پلوتو به هیچ وجه ساده نیست، فراوانی آن در دشت های روشن و لبه های دهانه ها بیشتر است ولی به طور معمول در مرکز دهانه ها یا جاهای تاریک تر هیچ متانی دیده نمی شود. بیرون از فلاته ی اسپوتنیک، یخ متان گویا در جاهای روشن تر بیشتر است، ولی دانشمندان درست نمی دانند که آیا دلیلش اینست که چگالش متان در آن جاها بیشتر رخ می دهد یا این که خود چگالش است که آن مناطق را روشن کرده.

ویل گراندی، رهبر گروه همنهش سطحی نیوهورایزنز از رصدخانه ی لوول در فلگستف آریزونا می گوید: «این مانند همان مساله ی قدیمی مرغ و تخم مرغ است. ما دلیلش را درست نمی دانیم، ولی نکته جالب اینست که نیوهورایزنز توانایی آن را دارد که نقشه های همنهشتی نفیسی از سطح پلوتو تهیه کند، و این برای گره گشایی از رازهای پلوتو بسیار مهم است.»

آلن استرن، سربازرس نیوهورایزنز از SwRI می گوید: «ما با این تصاویر و نقشه هایی که تازه دریافت کرده ایم، صقحه ای نو در بررسی پلوتو گشوده ایم که رازهای این سیاره را در وضوح بالا، چه رنگ و چه همنهش آشکار می کند. ای کاش یابنده ی پلوتو، کلاید تامبا زنده بود و این روز را می دید.»


در این تصویر رنگی و گسترده ی پلوتو که توسط فضاپیمای نیوهورایزنز ناسا گرفته شده، کوه های گِرد، با بافتی شگفت آور را می بینیم که به طور غیررسمی به نام پشته های شکنجی "تارتاروس" نام گرفته، و در روی خط پایانگر (مرز شب و روز) به تصویر کشیده شده اند. این بلندی ها الگوهای پیچیده و گیج کننده ای از پشته های آبی-خاکستری با موادی سرخ فام در میانشان را نشان می دهند. گستردگی این چشم انداز به حدود ۵۳۰ کیلومتر می رسد و از همگذاری نماهای سرخ، آبی و فروسرخی درست شده که نیوهورایزنز با دوربین زاویه گسترده ی رالف/چندطیفی خود (MVIC) در روز ۱۴ ژوییه ی ۲۰۱۵ گرفته و رنگ ها و ساختارهایی به کوچکی ۱.۳ کیلومتر را آشکار می کند. اندازه ی بزرگ تر
این نقشه ی پلوتو که با افکَنِش استوانه ای پدید آمده، پررنگ شده و پرجزییات ترین نقشه ی رنگی است که تاکنون برای پلوتو درست شده است. برای ساختن این نقشه از تازه ترین نماهای رنگی دریافت شده از دوربین رالف نیوهورایزنز بهره گرفته شده و نقشه سپس بر روی یک نقشه ی پایه از عکس های دوربین شناسایی برد بلند فضاپیما (لوری، LORRI) افکنده شده است. این نقشه را می توان بزرگنمایی کرد تا جایی که جزییاتی ظریف با ارزش علمی بسیار در آن آشکار شود. رنگ های تصویر سیرتر شده اند تا تفاوت های جزیی نمایانده شوند. رنگ های به کار رفته در این نقشه به کمک فیلترهای آبی، سرخ و فروسرخ-نزدیکِ دستگاه رالف فضاپیما به دست آمده اند. اندازه ی بزرگ تر
تصاویر وضوح-بالایی که فضاپیمای نیوهورایزنز ناسا درست پیش از رسیدن به نزدیک ترین فاصله ی پلوتو در ۱۴ ژوییه ی ۲۰۱۵ گرفته، ویژگی هایی به کوچکی ۲۵۰ متر را هم آشکار کرده، از دهانه ها گرفته تا قطعه های کوهستانی گسلی، و سطح پرنقش و نگار حوضه ی پهناور فلاته ی اسپوتنیک. رنگ های سیر شده از تصاویر رنگی سرتاسری به عکس افزوده شده. این تصویر حدود ۵۳۰ کیلومتر گستردگی دارد. برای بهتر دیدن این تصویر، آن را بر روی یک نمایشگر بزرگ تر تماشا کنید. اندازه ی بزرگ تر
تصاویر وضوح-بالای پلوتو که فضاپیمای نیوهورایزنز ناسا درست پیش از رسیدن به نزدیک ترین فاصله در ۱۴ ژوییه ی ۲۰۱۵ گرفته، پروضوح ترین عکس هاییست که تاکنون از سطح گونه‌گون پلوتو دیده شده، و جزییاتی به کوچکی ۲۷۰ متر را هم نمایان می کنند. در این تصویر که بخشی به پهنای ۱۲۰ کیلومتر از همان نمای موزاییکی بالا را نشان می دهد، سطح فلاته را می بینیم که دو کوه یخی تنها و جداافتاده را در بر گرفته است. اندازه ی بزرگ تر
طیف سنج فروسرخ رالف/الیسای فضاپیمای نیوهورایزنز ناسا به هنگام گذشتن از کنار پلوتو در روز ۱۴ ژوییه ی ۲۰۱۵، از همنهش های (ترکیبات) سطح این سیاره ی کوتوله نقشه برداری کرد. در سمت چپ، نفشه ای از فراوانی متان یخزده را می بینیم که تفاوت های منطقه ای چشمگیری را نشان می دهد و در آن، جذب بیشترِ متان با رنگ های صورتی روشن تر نشان داده شده، و جذب کمترِ متان (فراوانی کمتر) با رنگ سیاه. تا امروز تنها داده های نیمه ی چپ پلوتو دریافت شده. در سمت راست، نقشه ی متان با تصاویر پُروضوح ترِ دوربین شناسایی برد بلند نیوهورایزنز (لوری، LORRI) یکی شده است. اندازه ی بزرگ تر
واژه نامه:
Pluto - NASA - New Horizons - Tartarus Dorsa - Ralph/Multispectral Visual Imaging Camera - MVIC - cylindrical projection - Ralph - Long Range Reconnaissance Imager - LORRI - infrared - faulted mountain block - Sputnik Planum - methane - William McKinnon - Geology, Geophysics and Imaging - GGI - tectonic - sublimation - snakeskin - Earth - John Spencer - Southwest Research Institute - SwRI - Long Range Reconnaissance Imager - LORRI - glacial ice lake - Cthulhu Regio - Will Grundy - Lowell Observatory - Alan Stern - Clyde Tombaugh

منبع: nasa

سحابی تاریک "لیندز ۹۸۸" و دوستان

این تصویر در اندازه ی بزرگ تر
در دل ابر مولکولی تیره، مات، و پرغبار LDN 988 (لیندز ۹۸۸)، ستارگانی تازه دارد ساخته می شود.
نزدیک مرکز این تصویر، به فاصله ی حدود ۲۰۰۰ سال نوری از زمین، LDN 988 و دیگر سحابی های تاریک پیرامونش را می بینیم که در سال ۱۹۶۲، بِوِرلی تی. لیندز آن ها را از روی صفحه های عکاسی پیمایش آسمانِ رصدخانه ی پالومار یافت و رده بندی کرد.
اگر از پشت فیلترهای باریک-باند و فروسرخ-نزدیک به این سحابی نگاه کنیم، شوک های پرانرژی و برون‌ریزی هایی به بزرگی چند سال نوری را در آن خواهیم دید که از ده ها ستاره ی نوزاد سرچشمه گرفته اند.
ولی در این تصویر تلسکوپی باکیفیت که در طیف دیدنی (مریی) گرفته شده، تنها پیکره های نامنظم LDN 988 و دوستانش را می بینیم که مانند آدمک هایی تیره و رقصان، سرگرم پایکوبی بر پس زمینه ی پرستاره ی صورت فلکی ماکیان‌اند. در تصویر دوم، نام و جایگاه این ابرهای تیره نیز به تصویر افزوده شده.
در جاهای تاریک و دور از آلودگی نوری، این ابرها را با چشم نامسلح هم می توان شناسایی کرد. [ببینید: * آنچه خواجه نصیرالدین توسی می دید!]
این ناحیه بخشی از شکاف بزرگ یا همان ابرهای تیره ی صفحه ی کهکشان راه شیری است و به نام گونی زغال شمالی نیز شناخته می شود.
این تصویر در اندازه ی بزرگ- بزرگ تر
واژه نامه:
LDN 988 - molecular cloud - dark nebula - Beverly T. Lynds - Palomar Observatory Sky Survey - Narrowband - infrared - star - constellation Cygnus - Great Rift - plane - Milky Way galaxy - Northern Coalsack

منبع: apod.nasa.gov

زمین لرزه شیلی از چشم رادار یک فضاپیما

این تصویر در اندازه ی بزرگ تر
در روز ۱۶ سپتامبر ۲۰۱۵، زمین لرزه ای به بزرگی ۸.۳ ریشتر ساحل مرکزی کشور شیلی را لرزاند و هشدار آب‌تاز (سونامی) و تخلیه ی مناطق ساحلی را به دنبال آورد. این زمین لرزه ی نیرومند که تا سه دقیقه ادامه داشت، در مرز دو صفحه ی زمین‌ساختی "نازکا" و "آمریکای جنوبی" روی داد.

طرح های رنگین کمانی که در این تصویر می بینید، از همگذاری داده های راداری ماهواره ی سنتینل-۱ای (Sentinel-1A) در روزهای ۲۴ اوت و ۱۷ سپتامبر پدید آمده اند و شیوه ی جایجایی زمین در پی آن زلزله را نشان می دهند. این تصویر نمونه ای از یک "تداخل نگاشت" یا Interferogram است که به دانشمندان برای سنجش جابجایی های زمین کمک می کند. با شمردن این "چین ها" برآورد شده که این زمین لرزه باعث یک جابجایی ۱.۴ متری در راستای دید دستگاه رادار [عمودی]، و همچنین یک جابجایی ۰.۵ متری در راستای مسیر پرواز فضاپیما [افقی] شده است.

تصویربرداری های راداری ماهواره ی سنتینل-۱ای که در هر شرایط آب و هوایی و روز و شب انجام می شود، به ویژه برای پشتیبانی ارزیابی اثرهای بسیاری از گونه های "خطر زمین" (geohazard) کاربرد دارد.

ماهواره ی سنتینل-۱ایکه  توسط سازمان فضایی اروپا ساخته شده و اداره می شود، نخستین ماهواره ای بود که برای برنامه ی کوپرنیک" اروپا در مدار زمین جا داده شد.


واژه نامه:
earthquake - Chile - tsunami - Nazca tectonic plate - South Americans tectonic plate - Sentinel-1A - radar - rainbow - quake - Interferogram - geohazard - ESA - Copernicus programme -

منبع: ESA

آنالمایی برای یک روزِ شش ماهه

این تصویر در اندازه ی بزرگ تر
آیا خورشید هر روز به همان جای روز پیش در آسمان بر می گردد؟ نه.
یک راه بهتر و دیداری‌تر برای پاسخ به این پرسش، پدید آوردن یک "آنالِما" است، تصویری که از همگذاری نماهایی درست شده که در درازنای یک سال، در یک ساعت روز و از یک نقطه گرفته شده اند.
تصویری که اینجا می بینید آنالمایی را در آسمان ایستگاه کنکوریا در جنوبگان نشان می دهد. این آنالما از همگذاری دیجیتالی نماهایی درست شده که با وجود دمای بسیار پایین و بادهای پرسرعت و گزنده ی قطب جنوب، هفته ای یک بار و هر بار سر ساعت ۴ بعد از ظهر از یک نقطه گرفته می شدند. گمان می رود این نخستین آنالمایی باشد که در جنوبگان پدید آمده.
البته این آنالما خورشید را تنها از سپتامبر تا مارس (یک نیمه ی سال) نشان می دهد، زیرا در بیشتر زمان نیمه ی دیگر سال، خورشید زیر افق بود [شب قطبی- م]. برای همین هم برخلاف آنالماهای جای دیگر، تنها به شکل نصف عدد ۸ لاتین است.
در واقع، امروز که ۲۳ سپتامبر، یکم مهرماه و روز برابران (اعتدال) است، خورشید پس از یک تاریکی شش ماهه در قطب جنوب طلوع می کند و تا برابران بعدی که در ماه مارس (یکم فروردین) رخ خواهد داد غروب نخواهد کرد [ببینید: * خورشیدی برای تمام روز!]، و البته این ربطی به پدیده های بزرگ شکست نور در هوای قطب هم ندارد.
بر خلاف جنوبگان، امروز خورشید در قطب شمال پس از یک روز شش ماهه غروب خواهد کرد. گفتنیست که برای بقیه ی جاهای سیاره ی زمین که در میان این دو قطبند، برابران فصلی به معنای اینست که امروز بلندی شب و روز با هم برابر خواهد شد: ۱۲ ساعت روز و ۱۲ ساعت شب.


واژه نامه:
Sun - analemma - Concordia Station - Antarctica - equinox - South Pole - refraction - North Pole - Earth

منبع: apod.nasa.gov

Blogger template 'Browniac' by Ourblogtemplates.com 2008

بالای صفحه