* مستعمره ی تازه ای برای امپراطوری کهکشان راه شیری یافته شد. اخترشناسان یک کهکشان کوتوله را یافته اند که تقریبا دورتر از همه ی ماهواره های راه شیری به گرد این کهکشان می چرخد. * این کهکشان احتمالا عضو یک گروه کوچک کهکشانی است که دارد به سوی کهکشان ما کشیده می شود.
نقطه های آبی و سرخ نامزدهای کهکشانی هایی که نامزد ماهواره ی کهکشان راه شیریند را نشان می دهند. البته کوتوله ی پیاله ۲ جزو این نقشه نیست. منبع عکس
بر پایه ی شبیه سازی ها، کهکشان های غول پیکری مانند راه شیری با بلعیدن کهکشان های کوچک تر بزرگ می شوند. این شبیه سازی ها همچنین نشان می دهند که همه ی اعضای یک گروه کهکشانی می توانند همزمان به کام یک کهکشان غول پیکر فرو روند. بهترین نمونه ها در همسایگی ما ابرهای ماژلانی بزرگ و کوچک هستند، درخشان ترین ماهواره های راه شیری که چه بسا به گرد یکدیگر نیز می چرخند.
کهکشان ها در مدار
تاکنون نزدیک به چهار دوجین کهکشان که به گرد راه شیری می چرخند شناسایی شده. از این میان، بزرگ ترین آن ها از نظر پهنا کهکشان کوتوله ی کمان است که در سال ۱۹۹۴ یافته شد - البته بزرگی آن تنها به این دلیل است که راه شیری دارد پیکره ی آن را پاره پاره می کند. پس از آن، بزرگ ترین ماهواره های راه شیری همان ابرهای ماژلانی هستند.
اکنون، گابریل توریالبا از دانشگاه کمبریج به همراه همکارانش یک کهکشان تازه یافته که با ۳۸۰ هزار سال نوری فاصله از زمین، در صورت فلکی پیاله جای دارد. توریلبا می گوید: «این چهارمین ماهواره ی بزرگ راه شیری است.»
این کهکشان نویافته که به عنوان " کوتوله ی پیاله ۲" نامیده شده، پیکره ی کلیاش برای چشم انسان شناساییپذیر نیست، ولی تک ستاره های آن را می شود دید. دانشمندان تنها زمانی توانستند این کهکشان را در ماه ژانویه بیابند که از یک رایانه برای جستجوی انبوه های بیش از حد ستارگان در عکس هایی که یک تلسکوپ در شیلی گرفته بود کمک گرفتند.
اندازه گیری یک کهکشان
بیشتر کهکشان ها لبه های مشخصی ندارند، از همین رو اخترشناسان گاهی اندازه ی یک کهکشان را بر پایه ی "قطر نیم-روشن" آن بیان می کنند، که روشن ترین بخش کهکشان را در بر می گیرد و نیمی از نور آن را می تاباند. کهکشان کوتوله ی پیاله ۲ دارای قطر نیم-روشن ۷۰۰۰ سال نوریست- که اگر می توانستیم آن را ببینیم، دو برابر قرص کامل ماه در آسمان دیده می شد.
به گفته ی جاش سیمون، اخترشناس رصدخانه های کارنگی در پاسادنای کالیفرنیا، این کهکشانی توجهبرانگیز است زیرا تقریبا از همه ی ماهواره هایی که در دهه ی گذشته به گرد راه شیری یافته شده اند درخشان تر است. نوری که این کهکشان می گسیلد هم ارز نور ۱۶۰ هزار خورشید است.
نمای شبحمانند
کهکشان کوتوله ی پیاله ۲ تا دیر زمانی نادیده مانده بود زیرا ستارگانش بسیار جدا از همند و نمایی شبح-مانند به آن داده اند.
توریالبا می گوید این کهکشان شاید تنها نباشد. پیاله ۲ به چهار جرمِ تازه یافته شده نزدیک است: خوشه ی ستاره ای کروی پیاله و همچنین سه کهکشان کوتوله در صورت فلکی شیر (اسد). همه ی این ها ممکن است بخشی از یک گروه باشند که اکنون دارد به سوی کهکشان راه شیری کشیده می شود.
با این حال کوتوله ی پیاله ۲ تاکنون زندگی آرامی داشته و هرگز این گستاخی را نکرده که به یک کهکشان بزرگ نزدیک شود. دلیلمان هم گِرد بودن آنست. اگر در تاریخش با یک کهکشان غول پیکر رویارو شده بود، پیکره اش در اثر گرانش آن غول به هم می ریخت و از شکل می افتاد.
galaxy - empire - colony - dwarf galaxy - Milky Way - Large and Small Magellanic Cloud - Sagittarius dwarf - Gabriel Torrealba - constellation Crater - Crater 2 dwarf - half-light diameter - full moon - Josh Simon - Carnegie Observatories - star - Crater globular star cluster - dwarf galaxy - Leo - Monthly Notices of the Royal Astronomical Society
این ابرهای غبار کیهانی که با فاصله ی حدود ۳۰۰ سال نوری بر فراز صفحه ی کهکشان راه شیری شناورند، آمیزه ی نور ستارگان این کهکشان را بازتابانده اند.
ابر کمسویی که در تصویر می بینید سحابی فرشته (Angel Nebula) نام دارد و بخشی از یک مجموعه ی گسترده از ابرهای مولکولی افشان و کمنور است که به نسبت ناشناخته اند. این ابرهای غباریِ سیروسِ (پَرسای) کهکشانی به طور معمول در عرض های بالای کهکشان یافته می شوند و آن ها را می توان در بخش های پهناوری نزدیک به قطب های شمال و جنوب کهکشان مشاهده کرد.
بررسی ها نشان داده که ذرات غبار میانستاره ایِ این ابرها افزون بر پراکندن نور ستارگان، پرتوی فرابنفش و نادیدنی ستارگان را هم به نورِ دیدنی (مریی) سرخ تبدیل کرده و در نتیجه یک نور شبتاب (لومینسانس) سرخ فام کمسو نیز تولید می کنند.
در این چشم انداز ژرف که ۳ در ۵ درجه، هم ارز ۱۰ قرص کامل ماه را در آسمان سیاره ی زمین در راستای صورت فلکی خرس بزرگ می پوشاند، ستارگان همسایه ی خودمان در کهکشان و همچنین آرایه ای از کهکشان های دوردست را نیز می توان دید.
در نگاه نخست به این عکس به نظر می رسد که حلقه های سیاره ی کیوان (زحل) یکدیگر را به شیوه ی ناممکنی قطع کرده اند. ولی واقعیت اینست که فضاپیمای کاسینی ناسا این عکس را از حلقه ها در برابر کیوان و در حالی که سایه ی آن ها بر سیاره افتاده گرفته. و از آن جایی که حلقه هایی مانند حلقه ی A و نیز شکاف کاسینی -که در پیش زمینه دیده می شود- به طور کامل مات و کِدر نیستند، قرص کیوان و سایه هایی که رویش افتاده را می توان به طور مستقیم از پشت خود حلقه ها دید.
حلقه های کیوان ساختارهایی پیچیده و پرجزییات دارند که شماری از آن ها را می توان اینجا دید. در برخی موارد، دلیل شکاف ها و تک حلقه های کوچک (ringlet) را می دانیم؛ برای نمونه می دانیم که پان، یکی از ماه های کیوان به پهنای ۲۸ کیلومتر که اینجا نزدیک مرکز تصویر دیده می شود، باعث شده شکاف اِنکه باز بماند. ولی در دیگر موارد، ریشه و سرشت شکاف ها و تک حلقه ها هنوز به خوبی روشن نشده.
دیدگاه این تصویر رو به سمت روشن از آفتاب حلقه ها و حدود ۱۴ درجه بالای صفحه ی آن هاست. عکس در نور دیدنی و با دوربین زاویه-باریک فضاپیمای کاسینی در روز ۱۱ فوریه ی ۲۰۱۶ گرفته شده.
در زمان گرفته شدن عکس، فاصله ی کاسینی از پان نزدیک به ۱.۹ میلیون کیلومتر، و زاویه ی گام یا زاویه ی خورشید-پان-فضاپیما هم ۸۵ درجه بود. هر پیکسل تصویر هم ارز ۱۰ کیلومتر است.
* گویا سیاره ی کوتوله ی "ماکیماکی" که در ژرفای سرد و تاریک دوردست های سامانه ی خورشیدی به سر می برد، همدمی نیز دارد.
ستاره شناسان به کمک تلسکوپ فضایی هابل ناسا یک ماه (قمر) را در مداری به گرد ماکیماکی که پس از پلوتو، دومین جرم روشن کمربند کویپر در آن سوی نپتون است یافته اند. گفتنی است چهار ماه از پنج ماه پلوتو را نیز تلسکوپ هابل پیدا کرده بود.
این عکس که توسط تلسکوپ فضایی هابل ناسا گرفته شده نخستین ماهی که به گرد سیاره ی کوتوله ی ماکیماکی یافته شده را نشان می دهد. این ماه ۱۶۰ کیلومتری اینجا به سختی بالای ماکیماکی دیده می شود و تقریبا در نور خیره کننده ی این سیاره ی کوتوله گم شده است.
به گفته ی پژوهشگران این ماه نویافته -که نخستین ماهیست که برای ماکیماکی یافته شده- ۱۳۰۰ بار کم نورتر از خود این سیاره ی کوتوله است و گمان می رود حدود ۱۶۰ کیلومتر قطر داشته باشد. خود ماکیماکی ۱۴۰۰ کیلومتر پهنا دارد و این ماه در فاصله ی ۲۰۹۰۰ کیلومتری سطح آن دیده شده.
الکس پارکر از بنیاد پژوهشی جنوب باختر (SwRI) در بولدر کلرادو که بررسی عکس های هابل زیر نظر او انجام شد در بیانیه ای گفت: «ماکیماکی از رده ی اجرام کمیاب پلوتوییان (پلوتوییدها) است، پس یافته شدن یک همدم برای آن خبر بسیار مهمی است.»
پارکر افزود: «یافتن این ماه فرصتی برای بررسی ماکیماکی با جزییاتی بسیار بیش از آنچه می شد بدون این همدم به دست آوریم به ما داده.»
برای نمونه، با رصدهای بیشترِ این جرم -که به طور موقت نام S/2015 (136472) 1 و لقب MK 2 را گرفته- می تواند به ستاره شناسان اجازه دهد چگالی ماکیماکی را برآورد کنند، و این می تواند به آن ها بگوید که آیا ماکیماکی و پلوتو از یک جنس هستند یا نه.
مارک بویی، رهبر گروه از SwRI می گوید: «این یافته ی تازه فصل نویی را در سیاره شناسی همسنجشی (مقایسه ای) در بخش بیرونی سامانه ی خورشیدی می گشاید.»
همچنین با رصدهای بیشتر هابل، شکل مدار MK 2 به گرد ماکیماکی هم روشن خواهد شد. به گفته ی پژوهشگران اگر مدارش دایره ای باشد، به احتمال بسیار این ماه در اثر یک برخود سهمگین در مدت ها پیش پدید آمده، درست مانند پنج ماه در سامانه ی پلوتو. از سوی دیگر، اگر مدارش بیضی باشد نشان می دهد که MK 2 زمانی یک جرم آزاد در کمربند کویپر بوده که به دام ماکیماکی افتاده.
برداشت هنری (نقاشی) از سیاره ی کوتوله ی ماکیماکی و ماه نویافته اش که لقب MK 2 را گرفته. تصویر بزرگ تر
تصاویر هابل که به این کشف انجامیدند نشان می دهند که MK 2 به تیرگی زغال است که با توجه به درخشندگیِ بسیارِ ماکیماکی مایه ی شگفتی است. بر پایه ی یک احتمال، گرانش این ماه کمتر از آنست که یخ های بازتابنده را نگه دارد و آن ها در پی والایش (تصعید) از سطح MK 2 گریخته اند.
ماکیماکی با فاصله ی میانگین ۴۵.۷ یکای کیهانی (AU) به گرد خورشید می چرخد و هر دور مدارش را در ۳۰۹ سال زمینی کامل می کند. (یک AU برابر با فاصله ی زمین تا خورشید، هم ارز ۱۵۰ میلیون کیلومتر است.) این سیاره ی کوتوله از پلوتو که ۳۹.۵ یکای کیهانی از خورشید فاصله دارد و هر ۲۴۸ سال زمینی یک دور به گرد خورشید می چرخد نیز دورتر است.
و از میان این پنج سیاره ی کوتوله، تنها سرس است که حتی یک ماه نیز ندارد.
انجمن بین المللی اخترشناسان یک سیاره ی کوتوله را به عنوان جرمی می شناسد که به گرد خورشید می چرخد و به اندازه ی کافی جرم داشته که در اثر گرانش خود پیکره ای کروی پیدا کند، ولی نتوانسته "همسایگی خود را از دیگر اجرامی که به گرد خورشید می چرخند پاک کند." چیزی که باعث شد پلوتو در سال ۲۰۰۶ از جایگاه سیاره ی نهم بودن به سیاره ی کوتوله برسد، همین ویژگی آخر بود.
جرم MK 2 پس از چندین بار تلاش نافرجام برای یافتن هر گونه ماهی برای ماکیماکی، در عکس هایی که روز ۳ آوریل ۲۰۱۵ توسط دوربین میدان گسترده ی شماره ۳ی هابل (WFC3) گرفته شده بود و شناسایی شد.
پارکر می گوید: «بر پایه ی برآوردهای آغازین ما، مدار این ماه از پهلو دیده می شود و این بدان معنیست که اغلب زمان ها اگر به این سامانه نگاه کنیم این ماه را نخواهیم دید زیرا در نور شدید خود ماکیماکی گم می شود.»
این ویدیو که از سوی ناسا منتشر شده، توضیحاتی درباره ی این یافته می دهد:
dwarf planet - Makemake - solar system - NASA - Hubble Space Telescope - moon - Makemake - Kuiper Belt - Neptune - Pluto - Alex Parker - Southwest Research Institute - SwRI - S/2015 (136472) 1 - MK 2 - comparative planetology - Marc Buie - charcoal - reflective ice - astronomical unit - AU - Earth - sun - International Astronomical Union - IAU - Eris - Haumea - Ceres - asteroid belt - Mars - Jupiter - planet - Wide Field Camera 3 - edge-on
اگر بخواهید رشته های در هم پیچیده ی سحابی اسپاگتی را دنبال کنید به سادگی راهتان را گم خواهید کرد.
این کلاف سر در گم از گازهای برافروخته که پَسمانده ی یک ابرنواختر است و به نام های Simeis 147 (سیمیس ۱۴۷) و Sh2-240 شناخته می شود، چیزی نزدیک به ۳ درجه یا ۶ برابر ماه کامل را در آسمان سیاره ی زمین می پوشاند. این پهنا بر پایه ی فاصله ی سحابی که ۳۰۰۰ سال نوری برآورد شده، به ۱۵۰ سال نوری می رسد.
این تصویر همنهاده ی باکیفیت از پبوند داده هایی درست شده که با یک فیلتر باریک-باند گرفته شده اند؛ فیلتری که برای آشکار کردن پرتوی اتم های هیدروژن به کار رفته و رشته های این گاز برافروخته و برانگیخته را نشان می دهند.
* در تصاویر تازه ای که فضاپیمای داون ناسا (Dawn) از سرس گرفته، دهانه هایی با مواد درخشان روی این سیاره ی کوتوله خودنمایی می کنند.
فضاپیمای داون از درون پایین ترین مدار نقشه برداریش که ۳۸۵ کیلومتر از سرس فاصله دارد، نماهای دیدنی گرفته و برای دانشمندان فرستاده است.
دهانه ی هاولانی (هولانی) با قطر ۳۴ کیلومتر روی سرس. نشانه های زمینلغزه از لبه ی آن به چشم می خورد. اندازه ی بزرگ تر
دهانه ی هاولانی (یا هولانی) با قطر ۳۴ کیلومتر، شواهدی از زمینلغزش را از لبه اش نشان می دهد. مواد هموار و یک پشته ی مرکزی نیز در کف آن خودنمایی می کنند. یک تصویر پررنگ شده ی رنگ زیف (کاذب) به دانشمندان اجازه می دهد بینشی از مواد و چگونگی ارتباط آن ها با ریختشناسی سطح به دست آورند. این تصویر رگه هایی از مواد آبی فامِ پرتاب شده را هم نشان می دهد. رنگ آبی در چنین عکس هایی به ویژگی های جوان روی سرس نسبت داده شده اند.
مارتین هافمن، بازرس همکار گروه دوربین تنظیم شونده ی داون، در بنیاد ماکس پلانک برای پژوهش سامانه ی خورشیدی در گوتینگن آلمان می گوید: «هاولانی به خوبی ویژگی هایی را به نمایش گذاشته که ما از یک دهانه ی تازه روی سطح سرس انتظار داریم. کف دهانه تا اندازه ی بسیاری دست نخورده است، و رنگش به شدت با بخش های کهن ترِ سطح تفاوت دارد.»
چندضلعی بودن این دهانه (یعنی شکلی که از به هم پیوستن خط های راست درست شده) هم نکته ی توجه برانگیزیست زیرا بیشتر دهانه های دیده شده روی دیگر اجرام سیاره ای، از جمله زمین، تقریبا دایره ای هستند. لبه های راست (مستقیم) برخی از دهانه های سرس از جمله دهانه ی هاولانی، دستاورد الگوهای تنشِ از پیش-موجود و گسل های زیر سطح است.
فضاپیمای داون ناسا از فاصله ی ۳۸۵ کیلومتری سرس، عکس هایی از دهانه ی هاولانی گرفته. تصویر بزرگ تر و کامل تر
دهانه ی اُشو از این نظر که "فروریزش" به نسبت بزرگی روی لبه اش رخ داده دهانه ای بیمانند است.
یک گنج پنهان روی سرس دهانه ی ۱۰ کیلومتری اُشو (Oxo) است که پس از دهانه ی اوکاتور، درخشان ترین ویژگی روی سرس را در بر دارد. اشو نزدیک مدار صفر نیمروز (نصف النهار) جای گرفته که لبه ی بیشتر نقشه های سرس است و همین باعث نادیده گرفتن این ساختار کوچک شده.
اشو همچنین از این نظر یگانه است که "فروریزش"های به نسبت بزرگی روی لبه اش دارد و از آن توده ی مواد به پایین، روی سطح ریخته اند. اعضای گروه علمی داون سرگرم بررسی شناسه های کانی ها روی کف دهانه نیز هستند زیرا به نظر می رسد با هر جای دیگری روی سرس تفاوت دارند.
کریس راسل، سربازرس ماموریت داون در دانشگاه لوس آنجلس کالیفرنیا می گوید: «اشوی کوچک شاید بخوهد کمک بزرگی به شناخت ما از پوسته ی بالایی سرس کند.»
فضاپیمای داون ناسا در مدت یک سال حضورش در مدار سرس، چشم اندازهایی شگفت انگیز از این سیاره ی کوتوله را به ما نشان داده:
dwarf planet - Ceres - NASA - Dawn - mapping orbit - Haulani Crater - landslide - crater - false-color - morphology - Martin Hoffmann - framing camera - Max Planck Institute for Solar System Research - polygonal - Earth - Oxo Crater - Occator - meridian - slump - crust - Chris Russell
* سنگ های سطح سیاره ی بهرام (مریخ) بهترین سرنخ ها تاکنون را از این که این سیاره روزگاری جو سرشار از اکسیژن داشته به ما داده اند.
بهرام لقب "سیاره ی سرخ" را مدیون فراوانی اکسید آهن یا همان "زنگار" بر روی سطحش است. ولی افزون به این همه آهن، خودروی کنجکاوی ناسا اکنون مقادیر چشمگیری از اکسید منگنز هم در سنگ های دهانه ی گیل بهرام یافته.
تصویر دو نمونه ی پر از اکسید مگنز که توسط دوربین دستگاه شمکم کرفته شده.
آنیِس کوزان از بنیاد پژوهش اخترفیزیک و سیاره شناسی در تولوز فرانسه، در همایش انجمن دانش زمین اروپا که اوایل همین هفته در وین اتریش برگزار شد گفت: «ما پی بردیم که ۳ درصد از سنگ های بهرام محتوای اکسید منگنز بالایی دارند. چنین چیزی نیاز به آب فراوان و شرایط نیرومند اُکسایش (اکسیداسیون) دارد، بنابراین هوای سیاره شاید بسیار بیش از آنچه می پنداشتیم اکسیژن در بر داشته است.»
هوای کنونی بهرام از ۹۵% دی اکسید کربن و تنها اندکی اکسیژن ساخته شده. با این وجود، بسیاری از پژوهشگران بر این گمانند که بهرام شاید در گذشته هوایی پُراکسیژن داشته است. اکنون به ادعای گروه کنجکاوی، این سرراست ترین نشانه ایست که برای چنین نظریه ای به دست آمده.
خودروی کنجکاوی اکسید منگنز را به کمک دستگاه لیزرافکن خود (شمکم، ChemCam) شناسایی کرد، دستگاهی که بر سنگ ها لیزر می افکند و ابر خاکی که در نتیجه ی این کار بلند می شود را برای شناسایی مواد شیمیایی و کانی ها بررسی می کند. پژوهشگران تاکنون به سن دقیق این اکسید منگنر پی نبرده اند، ولی امیدوارند با بهره از داده های بیشتر در آینده این کار را اجام دهند.
به گفته ی کوزان، از آنجایی که بیشتر تهنشست های دی اکسید منگنز نزدیک به جایی در دهانه هستند که روزگاری دریاچه بوده، این مایع روان با اکسیژن محلول در آن می توانسته نقشی در پیدایش تهنشست ها داشته باشد: «واقعا امکان دارد که در هوا اکسیژن بوده، و چه بسا در آن منطقه هم آب برای اُکسایش در دسترس بوده است.»
هرچند به گفته ی دامین لوازو از دانشگاه لیون فرانسه، اگر اکسیژن بیش از حد وجود داشته، نمی توانسته چیز خوبی برای زندگی ذره بینی بوده باشد. بر روی زمین، مولکول های زیستی (زیستمولکول ها) در اثر اکسایش می شکنند. پدیدار شدن اکسیژن روی زمین به ارگانیسم هایی ربط داده شده که خودشان آن را تولید کردند، ولی این برای همسایگان آن ارگانیسم ها یک فاجعه بود.
وی می گوید: «مولکول اکسیژن (O۲) برای زندگی از گونه ی که ما می شناسیم بد بود، ولی ما می دانیم که تنها موجودات زنده هستند که می توانند مقادیر فراوانی از O۲ را تولید کنند.»
درون ناحیه ای از پلوتو به نام "سرزمین وگا" (Vega Terra) میدانی از دهانه های چشمنواز وجود دارد که همانند دسته ای از هاله های روشنِ پراکنده بر زمینه ی تیره دیده می شوند.
این ناحیه در باختری ترین نقطه ی نیمکره ای از پلوتو جای دارد که فضاپیمای نیوهورایزنز ناسا به هنگام گذشتن از کنار پلوتو در تابستان پارسال دید. چارچوب بالایی -تصویر سیاه و سفید- ده ها دهانه ی "هالهدار" نشان می دهد. بزرگ ترینِ این دهانه ها، در پایین-سمت راست، حدود ۵۰ کیلومتر قطر دارد. دیواره ها و لبه های روشن این دهانه ها در برابر کف و پیرامونِ تیره ی آن ها بسیار به چشم می آید و یک اثر هاله ای را پدید آورده.
تصویرِ چارچوب پایینی که از همگذاری داده های آرایه ی تصویربرداری رالف/خطی اتالون (LEISA) به دست آمده، پیوندی را میان هاله های روشن و پراکندگی یخ متان نشان می دهد (رنگ بنفش). کف دهانه ها و زمینه ی میان آن ها نشانه هایی از آب یخ زده را در بر دارد (رنگ آبی). این که دقیقا چرا متان یخ زده روی لبه ها و دیواره های این دهانه ها جای گرفته یک راز است؛ همچنین روشن نیست که چرا این پدیده در همه جای پلوتو رخ نداده.
تصویر چارچوب بالایی یک نمای موزاییکی است و از پیوند دو عکس جداگانه ی دوربین شناسایی برد بلند نیوهورایزنز (لوری، LORRI) درست شده. برای این کار، یک نوار پُروضوح (۳۲۳ متر بر پیکسل) به یک تصویر گسترده تر و کموضوح تر (۸۸۹ متر بر پیکسل) افزوده شده. این دو عکس به ترتیب از فاصله های ۴۶۴۰۰ و ۱۷۱۷۰۰ کیلومتری پلوتو و در روز ۱۴ ژوییه ی ۲۰۱۵ گرفته شده بودند. داده های LEISA هم در همان روز و به هنگام پُروضوح ترین پیمایش این دستگاه از پلوتو گردآوری شد. این پیمایش که از فاصله ی ۴۵۵۰۰ کیلومتری پلوتو انجام گرفت، وضوحی هم ارز ۲.۷ کیلومتر متر بر پیکسل دارد.
هلال کاهنده ی ماه، آسمان گرگ و میش بامدادی، و چراغ های شهر الحمراء در افق، هیچ یک نتوانسته اند کهکشان راه شیری را در این چشم انداز سیاره ی زمین پنهان کنند.
این نمای رویاگونه که با یک بار نوردهی گرفته شده رو به جنوب است و دره ی بزرگ منطقه در جبل شمس (کوهستان خورشید)، نزدیک بلندترین کوه کشور عمان در شبه جزیره یعربستان را نشان می دهد. مه غباری، مهتاب، و سایه ها هنوز هم روی دیواره های پُرشیب دره بازی می کنند.
شکاف های تیره ای که در نوار روشن کهکشان راه شیری دیده می شود ابرهای غبار کیهانیِ کهکشان هستند. این ابرها که به طور میانگین صدها سال نوری از ما دورند، جلوی نور ستارگان صفحه ی کهکشان را گرفته اند، کهکشانی که از چشم انداز سامانه ی خورشیدی از لبه دیده می شود.
در این عکسِ تلسکوپ فضایی اِسا/ناسای هابل، NGC ۴۱۱۱ را می بینیم، کهکشانی که پشت سادگی زیبا و شکوهمندش تاریخی خشونت بار را پنهان کرده. کهکشان NGC ۴۱۱۱ یک کهکشان عدسیگون (عدسی) است که با ۵۰ میلیون سال نوری فاصله از زمین، در صورت فلکی تازی ها (سگان شکاری) جای دارد.
کهکشان های عدسیگون یک رده ی میانجی از کهکشان ها بین بیضیگون ها و مارپیچی ها هستند- مانند کهکشان های بیضیگون میزبان ستارگان پیرند و مانند کهکشان های مارپیچی یک قرص دارند. ولی همانندی ها در همین جا به پایان می رسد: با بیضیگون ها تفاوت دارند زیرا دارای یک کوژی (برآمدگی) مرکزی و یک صفحه ی نازکند، و با مارپیچی ها نیز تفاوت دارند زیرا قرص هایشان مقدار بسیار کمی گاز و غبار دارد، و همچنین ساختار چند-بازویی که ویژگی اصلی کهکشان های مارپیچی است را نیز ندارند.
ما از روی زمین قرص کهکشان NGC ۴۱۱۱ را از لبه می بینیم و از همین رو از دید ما همچون برش نازکی از نور در آسمان دیده می شود.
کهکشان NGC ۴۱۱۱ در نگاه نخست کهکشانی بسیار آرام به نظر می رسد، ولی ویژگی های نامعمولی در آنست که نشان می دهد چندان هم آشتیجو نبوده. دسته ای از رشته ها از مرکز این کهکشان و با زاویه ی راست نسبت به صفحه ی آن بیرون زده اند که در برابر روشنی هسته اش به حالت ضدنور و تاریک دیده می شوند. این رشته ها از غبار تشکیل شده اند و به گمان اخترشناسان به حلقه ای از مواد مربوطند که هسته ی کهکشان را در میان گرفته. از آن جایی که این حلقه ی قطبیِ گاز و غبار با قرص اصلی کهکشان همتراز نیست، امکان دارد بازمانده ی یک کهکشان کوچک تر باشد که در گذشته ی دور توسط NGC ۴۱۱۱ بلعیده شده.
NGC 4111 - NASA - ESA - Hubble Space Telescope - lens - constellation of Canes Venatici - The Hunting Dogs - Lenticular galaxy - elliptical - spiral - star - disk - bulge - arm - edge-on - filament - core - polar ring
در این تصویر تازه ی تلسکوپ فضایی هابل که برای بزرگداشت ۲۶مین سال حضور این تلسکوپ در مدار زمین گرفته شده، چیزی که همانند یک حباب صابون غول آسای کیهانی است را با روشنی خیره کننده ای می توان دید. این جرم که به نام سحابی حباب شناخته می شود، در حقیقت ابری از گاز و غبار است که ستاره ی درخشان درونش آن را برافروخته. سحابی حباب با این تصویر زنده و شاداب برای خود جایگاهی در تالار افتخارات بیهمتای هابل و همردیف عکس های دیگری که هر سال به مناسبت تولد هابل گرفته می شود دست و پا کرده.
بیست و شش سال پیش، در ۲۴ آوریل ۱۹۹۰، تلسکوپ فضایی اٍسا/ناسای هابل سوار بر شاتل فضایی دیسکاوری و به عنوان نخستین تلسکوپ از نوع خود راهی مدار زمین شد. هر سال به مناسبت این روز بزرگ در تاریخ فضا، هابل بخش کوچکی از زمان رصدی خود را صرف گرفتن عکسی تماشایی از یک جرم کیهانی که به طور ویژه برگزیده شده می کند. [در همین زمینه: * لحظه ورود تلسکوپ هابل به مدار زمین]
جرم کیهانی امسال سحابی حباب یا NGC ۷۶۳۵ است که یا ۸۰۰۰ سال نوری فاصله از زمین، در صورت فلکی خداوند اورنگ (ذات الکرسی) جای دارد. این جرم نخستین بار در سال ۱۷۸۷ توسط ویلیام هرشل یافته شد و این بار نخست نیست که هابل آن را به تصویر می کشد. ولی به دلیل اندازه ی بسیار بزرگ این سحابی در آسمان، عکس هایی که هابل در گذشته از آن گرفته بود تنها بخش های کوچکی از آن را در بر می گرفتند و در نتیجه تاثیر کلی و فریبندگی بسیار کمتری داشتند. اکنون این چشم انداز که یک موزاییک چهار-تکه از عکس های دوربین میدان گسترده ی شماره ۳ی هابل (WFC3) است به ما اجازه می دهد تا برای نخستین بار همه ی این جرم را یکجا و در یک چشم انداز ببینیم.
با این دیدگاه سرتاسری از سحابی حباب می توانیم به طور کامل تقارنِ به نسبت بینقصِ پوسته اش که نامش هم از آن گرفته شده را درک کنیم و از آن لذت ببریم. این پوسته دستاورد جریان های نیرومند گاز -همان بادهای ستاره ای- است که از ستاره ی درخشانی که در سمت چپِ مرکز تصویر دیده می شود به بیرون می وزند. این ستاره با نام SAO 20575 میان ده تا بیست برابر خورشید جرم دارد و فشار رو به بیرونی که از بادهای آن به مواد میانستاره ایِ پیرامون وارد می شود این پیکره ی حباب-مانند را به آن ها داده.
ابرمولکولی غول پیکری که این ستاره را در بر گرفته -همان که در اثر پرتوی فرابنفش نیرومند ستاره برافروخته شده- می کوشد تا جلوی گسترش این حباب را بگیرد. ولی با این که قطر این حباب کروی به حدود ۱۰ سال نوری رسیده، همچنان دارد با فشار ثابت بادهای ستاره بزرگ و بزرگ تر می شود- بادهایی که سرعت کنونیشان چیزی بیش از ۱۰۰ هزار کیلومتر بر ساعت است!
گذشته
از تقارن خود حباب، یکی از دیگر ویژگی های خیره کننده ی این سحابی اینست
که ستاره ی درونش در مرکز آن جای ندارد. چرایی آن و این که چگونه یک چنین
حباب کاملا گردی از این ستاره پدید آمده همچنان مورد گفتگوی اخترشناسان
است.
ستاره ای که این حباب رنگین و زیبا را پدید آورده به یک دلیلِ کمتر آشکار دیگر هم مورد توجه است. این ستاره با سامانه ای از گره های دنباله دارگونه
در میان گرفته شده. این گره ها را به ویژه در همین تصویر می توانید درست
سمت راست ستاره ببینید. هر یک از این گره ها، که به طور کلی اندازه ای بزرگ
تر از سامانه ی خورشیدی دارند و جرمشان نزدیک به جرم زمین است، از گویچه
های هلالی-شکلی از غبار تشکیل شده اند با دُم هایی بلند که نور ستاره آن ها
را یونیده و برافروخته است. رصد این گره ها، و خود سحابی در کل، به
اخترشناسان کمک می کند تا شناخت بهتری از هندسه و پویایی (دینامیک) این
سامانه های بسیار پیچیده پیدا کنند.
مانند همیشه، و پس از بیست و شش سال، هابل باز هم چیزی بیش از یک تصویر زیبا به ما داده است.
-------------------------------
در ویدیوی زیر، با بزرگنمایی بخشی از صفحه ی کهکشان به سحابی حباب می رسیم. در این پیوند می توانید این ویدیو را در اندازه ها و نگارش های گوناگون دریافت کنید:
NASA - ESA - Hubble Space Telescope - soap bubble - Bubble Nebula - star - hall of fame - NGC 7635 - constellation Cassiopeia - William Herschel - Wide Field Camera 3 - WFC3 - stellar wind - SAO 20575 - Sun - molecular cloud - ultraviolet - cometary knot - Solar System - Earth - crescent - globule - tail - ionised
این عکس که در شب ۱۸ آوریل گرفته شده، دنباله دار پان استارز (C/2014 S2) را در کنار دو یار مسیه نشان می دهد.
در حقیقت این دنباله دار در این میدان دید ۱.۵ درجه ای به همراه دو جرم شناخته شده که شارل مسیه، اخترشناسِ دنباله دار-یابِ سده ی ۱۸ نامشان را در کاتالوگ پرآوازه اش نگاشت دیده می شود.
دنباله دار پان استارز اکنون با پیمودن آسمان نیمکره ی شمالی درست زیر ملاقه ی بزرگ، دارد از ما دور شده و شب به شب کم سوتر می شود. این میهمانِ بخش درونی سامانه ی خورشیدی در آن شب تنها ۱۸ "دقیقه ی نوری" از سیاره ی ما دور بود.
بالا سمت راست دنباله دار، کهکشان غبارآلود، مارپیچی و لبهنمای مسیه ۱۰۸ را می بینیم که بیش از ۴۵ میلیون سال نوری از ما فاصله دارد. ولی سحابی سیارهنما و جغد-مانندِ ام۹۷ که یک ستاره ی پیر ولی به شدت داغ در مرکزش دارد و در پایین عکس دیده می شود، فاصله اش از زمین تنها حدود ۱۲ هزار سال نوری است و هم-کهکشانی خودمان است.
به گفته ی اخترشناسان، مدار دنباله دار پان استارز باز هم آن را به فضای درونی سامانه ی خورشیدی خواهد کشاند. زمان این بازگشت حدود سال ۴۲۲۶ میلادی پیش بینی شده.
Comet C/2014 S2 - PanSTARRS - Messier - comet - Big Dipper - Solar System - planet - edge-on - spiral galaxy - Messier 108 - planetary nebula - star - owl - Messier 97 - Milky Way galaxy
در روز ۱۴ سپتامبر ۲۰۱۵، امواجی از انرژی که بیش از یک میلیارد سال در راه بودند، به آرامی فضا-زمان پیرامون زمین را به لرزه انداختند. این آشفتگی که در پی ادغام دو سیاهچاله پدید آمده بود توسط رصدخانه ی تداخل سنج لیزری امواج گرانشی (لیگو، LIGO) در هنفورد واشنگتن، و لیوینگستون لوییزیانا دریافت و آشکار شد. این نخستین آشکارسازی امواج گرانشی بود و پنجره ی تازه ای از دانش درباره ی شیوه ی کار جهان هستی به روی ما گشود. [خواندید: * کشف تاریخی امواج گرانشی: خلاصه ای از آنچه گذشت]
کمتر از نیم ثانیه بعد، دیدبان انفجار
پرتو گاما (GBM) بر روی تلسکوپ فضایی پرتو گامای فرمی ناسا یک انفجار کوتاه و کم
سو از نور پرانرژی را از همان نقطه ی آسمان دید. بر پایه ی بررسی این فوران
نور، شانس این که تنها یک همزمانی اتفاقی بوده باشد تنها ۰.۲ درصد است.
پرتوهای گامای گسیلیده از ادغام دو سیاهچاله می توانند یک یافته ی برجسته
باشند زیرا چشمداشت ما از سیاهچاله ها اینست که ادغام "پاکیزه ای" دارند،
بدون تولید هیچ گونه نوری.
در این پویانمایی امواج
گرانشی گسیلیده از دو سیاهچاله (گوی های سیاه رنگ) با جرم تقریبا یکسان که
مارپیچوار به هم نزدیک شده و به هم می پیوندند را می بینیم. ساختارهای
زردرنگ نزدیک سیاهچاله ها خمیدگی شدید فضازمان در آن ناحیه را نشان می
دهند. چین خوردگی های نارنجی نماینده ی اعوجاج های فضازمان هستند که توسط
دو جرم که سریع به گرد هم می چرخند پدید می آید. این اعوجاج ها به بیرون
گسترش یافته و ضعیف می شوند تا سرانجام امواج گرانشی (بنفش) از آن ها به جا
می ماند. بازه ی زمانی این ادغام بستگی به جرم دو سیاهچاله دارد. برای
سامانه ای که دو سیاهچاله به جرم حدود ۳۰ برابر خورشید دارد، مانند همان
سامانه ای که امواجش در سپتامبر ۲۰۱۵ توسط لیگو دیده شد، دوره ی مداری در
آغاز فیلم تنها ۶۵ هزارم ثانیه است و هر یک از سیاهچاله ها با سرعتی حدود
۱۵% سرعت نور حرکت می کنند. اعوجاج های فضازمان، انرژی مداری را به بیرون
می گسیلند و باعث می شوند مدار دو سیاهچاله تنگ تر شده و بیشتر به هم نزدیک
شوند. سیاهچاله ها با نزدیک تر شدن به یکدیگر سرانجام به هم می پیوندند و
یک تک سیاهچاله می سازند که در یک گام "لرزش واپسین" (ringdown) آرام می
گیرد، حالتی که آخرین امواج گرانشی را می گسیلد. برای موردی که لیگو در سال
۲۰۱۵ آشکار کرد، این رویدادها کمی بیش از یک چهارم ثانیه به درازا کشیدند.
این شبیه سازی به کمک ابررایانه ی پلیادس در مرکز پژوهشی ایمز ناسا انجام
شده. برای دریافت ویدیو در بزرگ ترین اندازه به این پیوند بروید.
والری کانتون، یکی از اعضای گروه GBM در مرکز ملی فضا، دانش و فنآوری در هانتزویل آلاباما می گوید: «این یک یافته ی فریبنده است که اشتباه بودنش شانس کمی دارد، ولی ما پیش از آن که به سراغ بازنویسی کتاب هایمان برویم باید فوران های بیشتری که مربوط به ادغام های سیاهچاله ها هستند را شناسایی کنیم.» کانتون نویسنده ی نخست پژوهشنامه ای درباره ی آن فوران است که اکنون از سوی آستروفیزیکال جورنال در دست بررسیست.
دیدن نور یک سرچشمه ی امواج گرانشی به شناخت بیشتر و ژرف تر از این رویداد کمک خواهد کرد. GBM ِ فرمی همه جاهای آسمان که زمین جلویشان را نگرفته باشد می بیند و نسبت به پرتوهای X و پرتوهای گاما با انرژی هایی میان ۸۰۰۰ و ۴۰ میلیون الکترون ولت (eV) حسمند است. برای مقایسه، انرژی نور دیدنی (مریی) چیزی میان ۲ تا ۳ الکترون ولت است.
دیدبان GBM با در بر گرفتن دامنه ی گسترده ای از انرژی و میدان دید پهناور، ابزار اصلی برای ردیابی نور انفجارهای پرتو گاما یا GRBها است که کمتر از دو ثانیه به درازا می کشند. باور گسترده بر اینست که این انفجارها زمانی رخ می دهند که دو جرم چگال و چرخنده به گرد یکدیگر، مانند ستارگان نوترونی و سیاهچاله ها، با چرخش مارپیچ به هم نزدیک شده و به هم برخورد می کنند. این سامانه ها به عنوان تولیدکننده های اصلی امواج گرانشی نیز پنداشته می شوند.
لیندی بلکبرن، عضو پسادکترای مرکز اخترفیزیک هاروارد-اسمیتسونین در کمبریج ماساچوست و از اعضای گروه علمی لیگو می گوید: «تنها با یک رویداد مشترک، پرتوهای گاما و امواج گرانشی با هم می توانند به ما بگویند که دقیقا چه چیزی یک GRB کوتاه را پدید می آورد. میان این دو یک همافزایی (سینرژی) باورنکرنی وجود دارد- پرتوهای گاما جزییاتی درباره ی کارمایهشناسی (انرژتیک) و محیط پیرامون سرچشمه ی GRB در خود دارند و امواج گرانشی هم آگاهی هایی بیمانند درباره ی دینامیکی که به این رویداد انجامیده به ما می دهند.» از بلکبرن برای گفتگو درباره ی این فوران و چگونگی همکاری فرمی و لیگو در نشست انجمن فیزیک آمریکا که روز سه شنبه در سالت لیک سیتی برگزار می شود دعوت شده.
این عکس در ماه می ۲۰۰۸، زمانی که تلسکوپ
فضایی پرتو گامای فرمی آماده ی پرتاب می شد گرفته شده و نمایی از
آشکارسازهای دیدبان انفجار پرتو گامی آن (GBM) را نشان می دهد. GBM آرایه
ای از ۱۴ آشکارساز بلوری است. تصویر بزرگ تر
هم اکنون رصدخانه های امواج گرانشی دیدِ به نسبت تاری دارند. این دید با گذشت زمان و آغاز به کارِ دستگاه های بیشتر بهتر خواهد شد، ولی دانشمندان لیگو برای رویداد سپتامبر که بر پایه ی داده هایش، GW150914 نام گرفته، تنها می توانستند در کمانی از آسمان به گستردگی حدود ۶۰۰ درجه ی مربع به دنبال سرچشمه ی آن بگردند. این گستره چیزی نزدیک به منطقه ی زاویه ای زمین است که توسط کشور آمریکا پوشیده شده.
اریک بِرنز، یک عضو گروه GBM از دانشگاه آلاباما در هانتزویل می گوید: «یافتن یک GRB کوتاه که سریع و کم نور است، مانند جستجوی سوزن در یک انبار کاه بسیار بزرگ است. ولی این همان کاریست که دستگاه ما برای انجام آن ساخته شده. یک آشکارسازی توسط GBM به ما اجازه می دهد تا منطقه ی لیگو را کاهش دهیم و انبار کاه را به اندازه ی چشمگیری کوچک تر کنیم.»
کمتر از نیم ثانیه پس از آشکارسازی امواج
گرانشی توسط لیگو، GBM تَپِ کمسویی از پرتوهای X پرانرژی را دریافت کرد که
تنها حدود یک ثانیه پایید. این فوران به گونه ی کارآمدی زیر فرمی و با
زاویه ی بزرگی نسبت به آشکارسازهای لیگو رخ داد، جایی که توان آن ها برای
معین کردن یک جایگاه دقیق را محدود می کرد. خوشبختانه زمین در آن هنگام
جلوی یک نوار پهن از جایگاه احتمالی فوران از چشم تلسکوپ فرمی را گرفت، و
به دانشمندان امکان داد تا منطقه ی جستجوی جایگاه فوران را باز هم محدودتر
کنند.
گروه
GBM شانس این که نوسان های اتفاقی تا این اندازه نزدیک به ادغام روی داده
باشند را کمتر از ۰.۲ درصد ارزیابی می کند. با پنداشتن این که دو رویداد به
هم مربوط بوده اند، محلیابی GBM و دیدِ فرمی از زمین، با هم منطقه ی
جستجوی لیگو را تا دو سوم کاهش می دهند، یعنی به ۲۰۰ درجه ی مربع می
رسانند. اگر یک فوران در جایگاه بهتری برای آشکارسازهای GBM رخ دهد، یا
فورانی به اندازه ای درخشان باشد که تلسکوپ منطقه گسترده ی فرمی هم آن را
ببیند، منطقه ی جستجو از این هم کوچک تر خواهد شد.
تقریبا همزمان با دریافت
امواج گرانشی ادغام دو سیاهچاله در سال ۲۰۱۵ توسط لیگو، دستگاه GBM تلسکوپ
فرمی هم یک درخشش زودگذر پرتو X را دید. این فیلم نشان می دهد که دانشمندان
چگونه می توانند محدوده ی جستجوی سرچشمه ی امواج لیگو را با این فرض که
درخشش دیده شده توسط GBM به آن مربوط بوده تنگ تر کنند. در این مورد، منطقه
ی جستجوی لیگو تا دو سوم کاهش می یابد. با آشکارسازی های بیشتر، این
محدوده باز هم تنگ تر خواهد شد. برای دریافت ویدیو در بزرگ ترین اندازه به این پیوند بروید.
رویداد لیگو از ادغام دو سیاهچاله ی به نسبت بزرگ که هر یک حدود ۳۰ برابر خورشید جرم داشتند سرچشمه می گرفت. انتظار نمی رود که سامانه های دوتایی با سیاهچاله هایی به این بزرگی چندان فراوان باشند، و پرسش های بسیاری درباره ی سرشت و سرچشمه ی این سامانه به جا مانده.
از آنجایی که برای گسیل نور نیاز به گازهایی چرخان هست، انتظار نمی رفت که ادغام های سیاهچاله ای به گسیل سیگنال های پرتو X یا گامای چندانی بیانجامد. چشمداشت نظریه پردازان این بود که هر گازی پیرامون سیاهچاله های دوتایی می بایست مدت ها پیش از رسیدن آن ها به هم و پیوندشان از آنجا محو شده باشد. به همین دلیل برخی از اخترشناسان فورانی که GBM دید را بیشتر یک شانس و همزمانی با رویداد GW150914 می دانند. دیگران نظریه های دیگری را هم پیش کشیده اند که در آن ها سیاهچاله های ادغام شونده می توانند پرتوهای گاما تولید کنند. روشن شدن این که در برخورد سیاهچاله ها به راستی چه روی می دهد نیاز به آشکارسازی های بیشتری دارد.
آلبرت اینشتین یک سده پیش در نظریه ی نسبیت عام خود وجود امواج گرانشی را پیش بینی کرده بود، و دانشمندان در ۵۰ سال گذشته برای یافتن آن ها در تلاش بوده اند. اینشتین این امواج را مانند چین و شکن هایی در بافت فضا-زمان توصیف کرده بود که توسط اجرام سنگین و شتابدار، مانند سیاهچاله هایی که به گرد یکدیگر می چرخند پدید می آیند. دانشمندان علاقمند به مشاهده و منشنمایی این امواج هستند تا بتوانند درباره ی چشمه ی پدیدآورنده ی آن ها و نیز درباره ی خود گرانش آگاهی بیشتری به دست آورند.
Earth - black hole - Laser Interferometer Gravitational-Wave Observatory - LIGO - gravitational wave - Gamma-ray Burst Monitor - GBM - NASA - Fermi Gamma-ray Space Telescope - Valerie Connaughton - National Space, Science and Technology Center - The Astrophysical Journal - X-rays - gamma rays - visible light - Lindy Blackburn - Harvard-Smithsonian Center for Astrophysics - LIGO Scientific Collaboration - Synergy - energetics - American Physical Society - GW150914 - Earth - Eric Burns - Large Area Telescope - Binary system - Albert Einstein - general theory of relativity - gravity - sun - orbital period - Space-tim - ringdown - Pleiades supercomputer - Ames Research Center -
در این تصویر یک ساختار موجدار را می بینیم که همانند شاخک جانوری غول آسا از قطب جنوب انسلادوس -ماه سیاره ی کیوان- به سمت بالا پیچ و تاب خورده. این ساختار که از نزدیک مرکز تصویر، کنار خط سایهمرز انسلادوس تا بالا، سمت چپ کشیده شده، در حقیقت یک ساختار زمینساختی (تکتونیکی) است که در اثر تنش های پوسته ی یخ زده ی انسلادوس پدید آمده.
زمین شناسان به ساختارهایی مانند همین که روی انسلادوسِ ۵۰۴ کیلومتری دیده شده "ناپیوستگی های Y-شکل" می گویند. به باور آن ها این ناپیوستگی ها زمانی پدید می آیند که مواد سطح تلاش می کنند رو به شمال فشار بیاورند و در این فرایند، یخ های موجود بر سر راه خود را فشرده یا جابجا می کنند. همچنین باور بر اینست که این ساختارها ویژگی هایی به نسبت جوان باشند زیرا هیچ دهانه ی برخوردیای روی آن ها دیده نمی شود- چیزی که فعالیت زمین شناسی شگفت آور انسلادوس را به ما یادآور می شود.
دیدگاه این تصویر رو به نیمکره ی پشتی انسلادوس (نیمکره ی پاد-کیوان) است. شمال بالای تصویر است. عکس در نور سبز دیدنی (مریی) و با دوربین زاویه-باریک فضاپیمای کاسینی (NAC) در روز ۱۵ فوریه ی ۲۰۱۶ گرفته شده.
در زمان گرفته شدن عکس، فاصله ی کاسینی از انسلادوس حدود ۱۰۰ هزار کیلومتر بود. هر پیکسل تصویر هم ارز ۵۸۰ متر است.
ایستگاه فضایی بین المللی (ISS) بزرگترین ساخته ی دست بشر در فضاست. گستردگی ISS چیزی در اندازه ی یک زمین فوتبال است، گرچه جایگاه هایی که برای زندگی فضانوردان در نظر گرفته شده تنها بخش کوچکی از آن را در بر می گیرد.
ایستگاه برای کارکرد درست نیاز به چوب بست هایی غول آسا به درازای بیش از ۱۵ متر و سنگینی بیش از ۱۰ هزار کیلوگرم برای محکم شدن و برای سیم کشی برق و لوله کشی مایع های خنک کننده داشت.
در این تصویر این ایستگاه غول پیکر را می بینیم. عکس در سال ۲۰۱۲ از درون شاتل آتلانتیس -که اکنون بازنشسته شده- و پس از یک هفته پهلو گرفتن کنار ایستگاه گرفته شده.
در بالای تصویر بخشی از زمین آبی و روشن دیده می شود که پادسانی (تضاد) تندی با تیرگی فضای میانستاره ای در بخش پایین چشم انداز پدید آورده.
* خورشید در روز ۱۷ آوریل ۲۰۱۶ شراره ای میان-رده از خود فوران کرد که در ساعت ۸:۲۹ شب به وقت خاور آمریکا به اوج خود رسید. رصدخانه ی دینامیک خورشیدی ناسا (SDO) که پیوسته خورشید را زیر نظر دارد ویدیویی از این رویداد گرفت.
در ویدیو می بینیم که حلقه ای از پلاسمای خورشیدی هم از کنار لبه ی سمت راست خورشید بر می خیزد. این ویدیو را می توانید به صورت پویانمایی (gif) به بزرگی ۱۳.۵ مگابایت در این نشانی ببینید.
شراره های خورشیدی انفجارهای نیرومندی از تابش هستند. پرتوهای زیانبار شراره ها نمی توانند از لایه ی هوای
زمین بگذرند و به گونه ی فیزیکی بر انسان های روی زمین اثر بگذارند، ولی
-اگر به اندازه ی کافی نیرومند باشند- می توانند لایه ای از جو زمین که گذرگاه
سیگنال های مخابراتی و GPS است را برآشوبند.
به گفته ی مرکز پیش بینی هواشناسی فضا در NOAA، در زمان اوج این شراره، "قطعی های رادیویی محدودی مشاهده شد". این خاموشی های رادیویی تنها به هنگام رویداد شراره رخ می دهند و بنابراین اکنون دیگر فروکش کرده اند. مرکز پیش بینی هواشناسی فضای NOAA یک منبع رسمی دولت آمریکا برای پیش بینی ها، دیدبانی ها، هشدارها و بیدارباش های هواشناسی فضا (space weather) است.
شراره ی ۱۷ آوریل از رده ی شراره های M6.7 (ام۶.۷) شناخته شد. شدت شراره های رده ی M یک دهم نیرومندترین شراره ها یعنی رده ی X است. شماره ای که در پی این حرف ها می آید در بر دارنده ی آگاهی های بیشتری درباره ی نیروی شراره است. یک شراره ی ام۲ دو برابر شدیدتر از ام۱، و شراره ی ام۳ سه برابر شدیدتر از ام۱ و ... است.
منطقه ی منطقه ی فعال ۲۵۲۹ پیوسته تغییر شکل می داد و حتی به شکل یک "قلب" در آمد. منبع عکس
سرچشمه ی این شراره جایی با کُنش های مغناطیسی پیچیده (منطقه ی فعال) روی خورشید به نام "منطقه ی فعال ۲۵۲۹" یا AR2529 بود. این بخش خورشید در چند روز گذشته به شکل یک لکه ی تیره به نام "لکه ی خورشیدی" دیده می شد. این لکه همچنان که در یک و نیم هفته ی گذشته به آرامی روی چهره ی خورشید جابجا می شد، شکل و اندازه اش هم تغییر می کرد حتی مدتی به شکل قلب در آمد! در بیشتر وقت ها به اندازه ای بزرگ بود که بدون بزرگنمایی از روی زمین هم دیده می شد و هم اکنون نیز به اندازه ایست که تقریبا پنج سیاره ی زمین در آن جا می شود!
این لکه تا ۲۰ آوریل ۲۰۱۶ به پشت لبه ی
سمت راست خورشید رفته و از دید ما خارج خواهد شد. دانشمندان چنین لکه هایی
را بررسی می کنند تا از چیزی که به انفجار آن ها می انجامد آگاهی بیشتری
پیدا کنند.
در این عکس که توسط
رصدخانه ی دینامیک خورشیدی ناسا گرفته شده یک لکه ی تیره روی لبه ی بالا، سمت راست خورشید می
بینید. این گونه لکه ها نشانگر وجود منطقه ای با فعالیت مغناطیسی پیچیده
روی خورشیدند که گاهی می توانند به فوران هایی از نور به درون فضا
بیانجامند. لکه ی تیره ی درون این عکس در ساعت ۸:۲۹ شب ۱۷ آوریل ۲۰۱۶ به
وقت خاور آمریکا یک شراره ی خورشیدی فوران کرد. تصویر در اندازه ی بسیار بزرگ تر (۳.۳ مگابایت)
solar flare - NASA - Solar Dynamics Observatory - sun - Earth - GPS - communication - NOAA - Space Weather Prediction Center - radio blackout - space weather - M6.7 - M-class - X-class - M2 - M1 - M3 - magnetic activity - active region - Active Region 2529 - sunspot