فلسفه: براستی یک سیاهچاله چیست؟
![]() |
شبیهسازی موادی که نزدیک یک سیاهچاله به گرد آن میچرخند. این تصویر در اندازهی بزرگتر |
یک سیاهچاله به طور معمول جرمی اخترشناختی پنداشته میشود که هر چه ماده و تابش وارد کرهی نفوذش شود را میبلعد و برای همیشه پنهان میکند. از نظر فیزیکی، سیاهچاله با یک تکینگی -منطقه ای از فضا که به یک "افق رویداد" محدود شده- تعریف میشود که در آن چگالی جرم/انرژی بینهایت است و قوانین شناخته شدهی فیزیک دیگر کاربرد خود را از دست میدهند. ولی بر پایهی پژوهشنامهای که در شمارهی ماه ژانویهی نشریهی نیچر آسترونومی انتشار یافته، یک تعریف دقیق و پذیرفته شده برای این حالت "تکین" به گونهی ناامیدکنندهای دشوار و دور از ذهن است.
نویسندهی این مقاله، دکتر اریک کوریل از مرکز فلسفهی ریاضی مونیخ در دانشگاه لودویگ-ماکسیمیلیان به طور خلاصه این مساله را شرح میدهد: «ویژگیهای سیاهچالهها در چندین زیرشاخهی فیزیک بررسی میشوند، فیزیک نورشناسی (اپتیک)، فیزیک کوانتومی، و البته اخترفیزیک. ولی رویکرد هر یک از این رشتهها به این مساله با مجموعه مفاهیم نظری همان رشته انجام میشود.»
اریک کوریل فلسفه و همچنین فیزیک نظری را در دانشگاههای هاروارد و شیکاگو خوانده، و هدف اصلی برنامهی پژوهشی کنونیاش پدید آوردن یک توصیف فلسفی دقیق برای برخی از جنبههای گیج کنندهی فیزیک نوین است. کوریل میگوید: «پدیدههایی مانند سیاهچالهها در قلمرویی جای دارند که رصد و آزمایششان امکانناپذیر است. بنابراین پژوهشهایی که بر پایهی پنداشتِ وجود داشتنِ سیاهچالهها انجام میشود دارای سطحی از گمانهزنی هستند که حتی برای فیزیک نظری هم چیزی نامعمول است.»
ولی این چالش چیزیست که باعث شده رویکرد فیزیکی به سرشت سیاهچالهها از دیدگاه فلسفی هم بسیار هیجانانگیز شود. کوریل میگوید: «خود چشمانداز فیزیکی سیاهجالهها پیوندی جداییناپذیر با موضوعهای فلسفی مربوط به ملاحظات هستیشناختی، متافیزیکی، و روششناختی دارد.»
دیدگاههای "غافلگیرکننده" و "روشنگر"
نویسندهی این پژوهشنامه به هنگام آمادهسازی تحلیلهای فلسفی از مفهوم سیاهچاله برای نشریهی نیچر آسترونومی با فیزیکدانانی که درگیر طیف گستردهای از زمینههای پژوهشی بودند گفتگو کرد. او در جریان این گفتگوها با تعریفهای بسیار گوناگونی برای یک سیاهچاله روبرو شد. ولی نکتهی مهم این بود که هر تعریف به یک روش خودسازگار در زمینهی تخصصی خود آن دانشمندان و با اصول ویژهی آن به کار میرفت. خود کوریل این گفتگوها را "شگفتانگیز" و "روشنگر" توصیف میکند.
برای اَوی لوب که یک اخترفیزیکدان است، سیاهچاله یک زندان واپسین و بیبازگشت است: به درونش که بروید دیگر هرگز راه برگشتی نخواهید داشت. از سوی دیگر فیزیکدان نظری، دومینیکو جولینی فکر کردن به یک سیاهچاله به عنوان یکی از اجرام فضایی -چیزهایی که میتوانند جابجا شوند و به این سو و آن و رانده شوند- را از دید مفهومی گیجکننده میداند.
پیام کلی کوریل اینست که گوناگونی بسیار و متنوع بودن توصیفهای سیاهچالهها یک نشانهی مثبت است، زیرا به فیزیکدانان امکان میدهد تا از چشماندازهای بسیار گوناگون در فیزیک به این پدیده بپردازند. گرچه برای این که بتوانیم استفادهی سودمندی از این تنوع آرا ببریم، باید درک بهتری از تفاوتهای تاکیدشدهی میانشان داشته باشیم.
--------------------------------------------
تلگرام و توییتر یک ستاره در هفت آسمان:
واژهنامه:
black hole - singularity - event horizon - Nature Astronomy - singular - Dr. Erik Curiel - Munich Center for Mathematical Philosophy - Ludwig-Maximilians-Universitaet - optical physics - quantum physics - astrophysics - Philosophy - Theoretical Physics - Harvard University - University of Chicago - ontological - metaphysical - methodological - Avi Loeb - Domenico Giulini
منبع: sciencedaily
برگردان: یک ستاره در هفت آسمان
0 دیدگاه شما:
ارسال یک نظر